مشاعرۀ سنّتی

[باران 686]

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
اندر طلب طعمه پروبال بیاراست

تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها

 

[ریحانه سعادت]

تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها

• آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

 

[z.meraz]

تا عهد تو در بستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان ها

الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز

 

[رجایی اشکان]

• آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

[FONT=&quot]در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دستت را به من بده[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]دستهای تو با من آشناست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[z.meraz]

• آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

دوش از جناب آسف پیکی بشارت آمد
از حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

 

[رجایی اشکان]

الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلی وان دل همه سوز

[FONT=&quot]زندگی شاید ,[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]خاطره ای از فاصله هاست[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گاه خاموش و بلند[/FONT]
[FONT=&quot]گاه زیبا و روان[/FONT]
[FONT=&quot]گاه انبوه و گران .[/FONT]
[FONT=&quot]زندگی شوق رهایی همین لحظه ای بی درد و غم و فاصله و خاطره هاست.[/FONT]
[FONT=&quot]فروغ[/FONT]

 

[ریحانه سعادت]

در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگان
و در گورستان تاریک با تو خوانده ام زیباترین سرودها را
زیرا که مردگان این سال عاشقترین زندگان بوده اند
دستت را به من بده
دستهای تو با من آشناست

تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی/چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی

 

[ریحانه سعادت]

دوش از جناب آسف پیکی بشارت آمد
از حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

دردم از یارست و درمان نیز هم/دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[z.meraz]

تو چه ارمغانی آری که به دوستان فرستی/چه از این به ارمغانی که تو خویشتن بیایی

یارب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل

 

[z.meraz]

دردم از یارست و درمان نیز هم/دل فدای او شد و جان نیز هم

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

 

[ریحانه سعادت]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم خطا/سوختم خود را برای او غلط کردم غلط

 

[baran 2012]

دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم خطا/سوختم خود را برای او غلط کردم غلط

طایر گلشن قدسم ، نیم از عالم خاك
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

 

[دالان بهشت]

نمیدانم چه تاثیریست در عشق
که بیمارش به صحت نیست مایل

لبخند تو را چند صباحیست ندیدم ...
یک بار دگر خانه ات آباد بگو سیب...

 

[دالان بهشت]

طایر گلشن قدسم ، نیم از عالم خاك
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او...
گویی که نیشی دور از او بر استخوانم میرود...

 

[دالان بهشت]

دل به داغش مبتلا کردم خطا کردم خطا/سوختم خود را برای او غلط کردم غلط

لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور

ور نه ز نزدیک هم رخصت دیدار هست

 

[baran 2012]

من مانده ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او...
گویی که نیشی دور از او بر استخوانم میرود...

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[self.f_t_m990]

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران //رفتم از کوی تو ،لیکن عقب سرنگران

 

[modir banoo]

نشانم پیش تیرش کاش تیرش بر نشان آید
که پیشم از پی تیر خود آن ابرو کمان آید

 

[دالان بهشت]

نشانم پیش تیرش کاش تیرش بر نشان آید
که پیشم از پی تیر خود آن ابرو کمان آید

دور از نگاه گرم تو بی تاب گشته ام....
بر من نگاه کن که تب و تابم ارزوست...

 

[دالان بهشت]

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران //رفتم از کوی تو ،لیکن عقب سرنگران

نسترن جام عقیقی به سمن خواهد داد....
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد...

 

[دالان بهشت]

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

اسرار غمش گفتم در سینه نهان دارم....
رسوای جهانم کرد این رنگ پریدن ها...

 

[baran 2012]

دور از نگاه گرم تو بی تاب گشته ام....
بر من نگاه کن که تب و تابم ارزوست...

تني آلوده درد و لبريز غم دارم
​

ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم​

 

[دالان بهشت]

تني آلوده درد و لبريز غم دارم
​

ز اسباب پريشاني تو را اي عشق كم دارم​

میزنی لبخند و بیش ازپیش خوشگل میشوی....
اختیار این دلم از دست من در میرود.....

 

[baran 2012]

میزنی لبخند و بیش ازپیش خوشگل میشوی....
اختیار این دلم از دست من در میرود.....

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 

[دالان بهشت]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

دلم بدون تو غمگین و افسرده است....
چه کرده ای که ز بود و نبودت آزرده است...

 

[baran 2012]

دلم بدون تو غمگین و افسرده است....
چه کرده ای که ز بود و نبودت آزرده است...

تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را
به زبان خود بگویی که به حسن بی نظیرم

 

[دالان بهشت]

تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را
به زبان خود بگویی که به حسن بی نظیرم

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست...
یا شب و روزبه جز فکر توام کاری هست...

 

[baran 2012]

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست...
یا شب و روزبه جز فکر توام کاری هست...

تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد
وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد

 

[IRANIAN VOCAL]

تنـــت بــه نــاز طبـــیـبان نیازمـند مباد
وجــود نـازکــت آزرده گـزنـد مباد

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد .............................. عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

 

[baran 2012]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد .............................. عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار افرین بر غم باد