یکی را به سر بر نهد تاج بختدست به دست مدعي شانه به شانه ميروي .... آه كه با رقــيب مــن جــانــب خــانه ميروي![]()
بيخبر از كنـــار مــن اي نفـس سپيـــده دم .... گــــرم تــر از شـــراره آه شبــــانــــه ميروي![]()
تا کی به تمنای وصال تو یگانهتا چشم من افتاد به چشمان سیاهت
آتش به دلم ریختی از برق نگاهت
هر آنکه جانب اهل وفا نگه دارددوستداران دوستکامند و حریفان با ادب
پیشکاران نیکنام و صف نشینان نیکخواه
الا ای آهوی وحشی کجاییدی شانه زد آن ماه خم گیسو را
بر چهره نهاد زلف عنبر بو را
پوشید بدین حیله رخ نیکو را
تا هر که نه محرم نشناسد او را
یاری ار با من نداری باری از دردم مکاهابر وباد مه و خورشید و فلک در کارند
تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |