مشاعرۀ سنّتی

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
تا نگردی آشنا زين پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پيغام سروش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شهریارا بی حبیب خود نمی کردی سفر

این سفر راه قیامت میروی تنها چرا:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا که از طارم میخانه نشان خواهد بود
طاق ابروی توام قبله جان خواهد بود

سرکشان را چو به صاف سرخم دستی نیست
سر ما خاک در دردکشان خواهد بود:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهاییم در قصد جان بود
خیالش لطفهای بیکران کرد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیدمت دورنمای در و بام ای شیراز
سرم آمد به بر سینه سلام ای شیراز

توسن بخت نه رام است خدا می داند
ورنه دانی که مرا چیست مرام ای شیراز:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا معطر کنم از لطف نسی تو مشام
شمه ای از نفخات نفس یار بیار
کام جان تلخ شد از صبر که کردم بی دوست
عشوه ای زان لب شیرین شکر بار بیار
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت
رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت
تا دور شدی از برم ای طرفه بغداد
شد دامن من دجله‌ی بغداد ز دستت
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا نرگس مست ناز دارد
دل با تو سر نیاز دارد

کوته نکنم حدیث زلفت
کاین رشته سر دراز دارد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در کهن گلشن طوفانزده خاطر من
چمن پرسمن تازه بهار آمده بود

سوسنستان که هم آهنگ صبا می رقصید
غرق بوی گل و غوغای هزار آمده بود:gol:
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن در آید
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود

شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود:gol:
با پوزش ،کلیدِ تشکّرم فعّال نیست:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دستم نداد قوت رفتن به پیش یار
چندی به پای گشتم و چندی به سر شدم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مستغنی است از همه عالم گدای عشق
ما و گدایی در دولتسرای عشق
عشق و اساس عشق نهادند بر دوام
یعنی خلل پذیر نگردد بنای عشق:gol:
 

"eli"

عضو جدید
ي بده!

ي بده!

قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی

و آب شیرین چو تو در خنده و گفتار آیی

این همه جلوه طاووس و خرامیدن او

بار دیگر نکند گر تو به رفتار آیی:gol:
 

میتا

کاربر بیش فعال
یا رب به خدایی خداییت
وانگه به کمال پادشاهیت
کز عشق به غایتی رسانم
کاو ماند اگرچه من نمانم
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
من از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را
اگر دشنام فرمايی و گر نفرين دعا گويم
جواب تلخ می‌زيبد لب لعل شکرخا را
 

sara.sss27

عضو جدید
آينه ي خورشيد از آن اوج بلند
شب رسيد از ره و آن آينه ي خرد شده
شد پراكنده و در دامن افلاك نشست
 

میتا

کاربر بیش فعال
تا کی اندر دام وصل ارم تذروی خوش خرام
در کمینم و انتظار وقت فرصت می کنم
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من عاشقم مرا غم سازگار است
تو معشوقی تو را با غم چکار است
 

m@ys@m

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين دو بيت رو هم خارج از مشاعره ازم قبول كنين

زشير شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جايي رسيد است كار
كه تاج كياني كند آرزو
تفو بر تو اي چرخ گردون تفو

نظرتون چيه ؟؟؟

 

"eli"

عضو جدید
نون بده!

نون بده!

وه که جدا نمی​شود نقش تو از خیال من

تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من

ناله زیر و زار من زارترست هر زمان

بس که به هجر می​دهد عشق تو گوشمال من:gol:
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل خراب من دگر خراب تر نمي شود
كه خنجر غمت از اين خراب تر نمي زند
گذر گهي است پر ستم كه اندرو به غير غم
يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند

ابتهاج
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا