مشاعرۀ سنّتی

shanli

مدیر بازنشسته
شب همگی به خیر..:gol:

تا خواسته‌ام از تو ترا خواسته‌ام
از عشق تو خوان عشق آراسته‌ام
خوابی دیدم و دوش فراموشم شد

این میدانم که مست برخاسته‌ام
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شب همگی به خیر..:gol:

تا خواسته‌ام از تو ترا خواسته‌ام
از عشق تو خوان عشق آراسته‌ام

خوابی دیدم و دوش فراموشم شد



این میدانم که مست برخاسته‌ام
شب خوش دوستِ عزیز:gol:
ماتم سرای عشق به آتش چه می کشی

فردا به خاک سوختگان می کشانمت

 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو میترسی از عشق و سودای عشق
تو بگریزی از شور دنیای عشق
شب شماهم خوش
 

shanli

مدیر بازنشسته
ما باده‌ی ز خون دل خود می‌نوشیم
در خم تن خویش چو می می‌جوشیم
جان را بدهیم و نیم از آن باده خوریم
سر را بدهیم و جرعه‌ای نفروشیم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اینقدرمفتون سرو خرم بستان مباش
گاه گاهی جلوه بید پرشان هم ببین

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می کند باد خزانی خاموش
شعله سرکش تابستان را
دست مرگ است و ز پا ننشیند
تا به یغما نبرد بستان را

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت

اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا:gol:
 

raha

مدیر بازنشسته
می کند باد خزانی خاموش
شعله سرکش تابستان را
دست مرگ است و ز پا ننشیند
تا به یغما نبرد بستان را

اگر من لاله ای بودم به باغی
نسیمی میگرفت از من سراغی
دریغا. لاله ی این شوره زارم
ندارم همدمی. جز درد و داغی!
 

shanli

مدیر بازنشسته
یک دم که ز دیدار تو یک سو افتم
از وسوسه اندیشه به صد کو افتم
از دیدن روی تو چنان گردانم
کز جنبش یک موی تو در رو افتم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
مست مستم مشکن قدر خود ای پنجه غم
من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مست مستم مشکن قدر خود ای پنجه غم
من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر

روشنانی که به تاریکی شب گردانند
شمع در پرده و پروانه سر گردانند
خود بده درس محبت که ادیبان خرد​
همه در مکتب توحید تو شاگردانند:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در حریمت نای و نی با ذکریا حی در نوا
در سماعت جام می آئینه آیین تو
یک نظر دیدی جهانی دل شدی جان باختی
عشق وبی پروائی و دیوانگی شد دین تو
 

Data_art

مدیر بازنشسته
در حریمت نای و نی با ذکریا حی در نوا
در سماعت جام می آئینه آیین تو
یک نظر دیدی جهانی دل شدی جان باختی
عشق وبی پروائی و دیوانگی شد دین تو

وقتي كه چشمش را به روي آسمان وا كرد
يك قطره خورشيد
يك عمر نابينايي او را دوا كرد
[FONT=&quot][/FONT]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون بخلوت می روند آن کار دیگر می کنند

دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود

در کهن گلشن طوفانزده خاطر من
چمن پرسمن تازه بهار آمده بود:gol:
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت ؟
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: raha

raha

مدیر بازنشسته
آن ترک پریچهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت ؟

تنهایی و تاریکی .آغاز کدورت هاست
خوش. وقت سحرخیزان. وان صبح و صفا دریا
بردار و ببر دریا. این پیکر بیجان را
در سینه ی گردابی. بسپار و بیا دریا !
 

"eli"

عضو جدید
دال بده!

دال بده!

اخترانی که به شب در نظر ما آیند

پیش خورشید محالست که پیدا آیند

همچنین پیش وجودت همه خوبان عدمند

گر چه در چشم خلایق همه زیبا آیند:gol:
 

saeed99

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخترانی که به شب در نظر ما آیند

پیش خورشید محالست که پیدا آیند

همچنین پیش وجودت همه خوبان عدمند


گر چه در چشم خلایق همه زیبا آیند:gol:


با درود



دل بسته شد به دام دو زلف چو دال دوست
بر بوی دانها که بدیدم ز خال دوست
اوحدی
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا بود که دست در کمر او توان زدن
در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم جز مهر مه رویان طریقی بر نمی‌گیرد

ز هر در می‌دهم پندش ولیکن در نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو

که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا:gol:
 

میتا

کاربر بیش فعال
احرام چه بندیم چو ان قبله نه این جاست
درسعی چه کوشیم چو از مرده صفا رفت
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
تا در ره پيری به چه آيين روی ای دل
باری به غلط صرف شد ايام شبابت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طالع مگو که چشمه خورشید خاورست

کافر نه ایم و بر سرمان شور عاشقی است
آنرا که شور عشق به سر نیست کافر است:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا