مشاعرۀ سنّتی
- شروع کننده موضوع Matrix
- تاریخ شروع
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق
به سر رسید و نیامد به سر زمان فراق
تا نجوشد ز سینه عشق سخن
نتوان داد شرح عشق کهن
جامی نتوان داد شرح عشق کهن
از لحظه هاي قلب تو پرواز ميكنم
اين عقده هاي كهنه ي خود، باز ميكنم
از عشق ساده ي خود هم گذشته ام
داري خيال مي كني ام ، ناز مي كنم
دلتنگي و شاعري و عشق بي دليل
هر روز به شعر تو آغاز ميكنم
گاهي صداي شعر مرا گوش مي كني
دارم صداي عشق تو را ساز مي كنم
......خوبم ، ! دگر تفــال حافــظ نمي زنم
دائـــم كتاب چشم تورا ، باز مي كنم
اين عقده هاي كهنه ي خود، باز ميكنم
از عشق ساده ي خود هم گذشته ام
داري خيال مي كني ام ، ناز مي كنم
دلتنگي و شاعري و عشق بي دليل
هر روز به شعر تو آغاز ميكنم
گاهي صداي شعر مرا گوش مي كني
دارم صداي عشق تو را ساز مي كنم
......خوبم ، ! دگر تفــال حافــظ نمي زنم
دائـــم كتاب چشم تورا ، باز مي كنم
دیشب سه غزل نذر تو کردم که بیایی
چشمم به ره عاطفه خشکید ؛ کجایی!!
با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد
از سوی تو اما نه تبسم ؛ نه ندایی
از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم
خاکسترحسرت شده ام ؛ نیست دوایی!
آمار تپش های دلم را به تو گفتم
پرونده شد اندوه من از درد جدایی
سوگند به آوای صمیمانه ی نامت
از عشق فقط قصد من و شعر شمایی
هر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان است
آغاز کن ای گل ! سفر سبز رهایی
من منتظرم ! مرحمتی لطف و نگاهی
چشمم به ره عاطفه خشکید ؛ کجایی!!
با شِکوه ی من چهره ی آدینه ترک خورد
از سوی تو اما نه تبسم ؛ نه ندایی
از بس که در اندیشه ی تو شعله کشیدم
خاکسترحسرت شده ام ؛ نیست دوایی!
آمار تپش های دلم را به تو گفتم
پرونده شد اندوه من از درد جدایی
سوگند به آوای صمیمانه ی نامت
از عشق فقط قصد من و شعر شمایی
هر فصل دلم بی تو ببین رنگ خزان است
آغاز کن ای گل ! سفر سبز رهایی
من منتظرم ! مرحمتی لطف و نگاهی
می‌خورد مرغ دل از دوری خال و خط تو
غم بی دانگی و حسرت بی‌دامی‌ها
"فروغی بسطامی"
غم بی دانگی و حسرت بی‌دامی‌ها
"فروغی بسطامی"
در سفالین قدح از شیشه مکن می به درنگ
که مدار فلک سفله شتاب است، شتاب
"فروغی بسطامی"
که مدار فلک سفله شتاب است، شتاب
"فروغی بسطامی"
اندوه تو شد وارد کاشانه‌ام امشب
مهمان عزیز آمده در خانه‌ام امشب
"فروغی بسطامی"
مهمان عزیز آمده در خانه‌ام امشب
"فروغی بسطامی"
تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
طالع مگو که چشمه خورشید خاورست
"شهریار"
طالع مگو که چشمه خورشید خاورست
"شهریار"
ای باد بی‌آرام ما با گل بگو پیغام ما
کای گل گریز اندر شکر چون گشتی از گلشن جدا
کای گل گریز اندر شکر چون گشتی از گلشن جدا
دو چشمم درد چشمانت بچیناد
مبو روجی که چشمم ته مبیناد
شنیدم رفتی و یاری گرفتی
اگر گوشم شنید چشمم مبیناد
"بابا طاهر"
مبو روجی که چشمم ته مبیناد
شنیدم رفتی و یاری گرفتی
اگر گوشم شنید چشمم مبیناد
"بابا طاهر"
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |