مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست

[FONT=&quot]تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

[/FONT]
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوش مرغی به صبح می نالید / عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

[FONT=&quot]شبي پرسيدمش از بيقراري[/FONT]
[FONT=&quot]به غير از من كسي را دوست مي داري[/FONT]
[FONT=&quot]دوچشمش بر هم افتاد از خجالت[/FONT]
[FONT=&quot]ميان گريه هايش گفت : آري:cry:[/FONT]
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود

از اخوانه:
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید ... دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم ... تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]توانم وصف مرگ جور و صد دشوارتر زان لیک ... چه گویم جور حسرت چون به گفتن در نمی آید[/FONT]
چه سود از شرح این دیوانگی ها،بی قراری ها ؟ ... تو مه ، بی مهری و حرف منت باور نمی آید
ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای زلف ... که این دیوانه گر عاقل شود ، دیگر نمی آید
دلم در دوریت خون شد ، بیا در اشک چشمم بین ... خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید



در اين دنيا كسي بي غم نباشد اگر باشد بني آدم نباشد


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی

[FONT=&quot]یک روز می‌ آیی که من دیگر دچارت نیستم[/FONT]
[FONT=&quot]از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم[/FONT]
[FONT=&quot]یک روز می‌ آیی که من نه عقل دارم نه جنون[/FONT]
[FONT=&quot]نه شک به چیزی نه یقین مست و خمارت نیستم[/FONT]
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا ک فلک زین دو سه کاری بکند؟
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن
عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از اخوانه:
تو را با غیر می بینم،صدایم در نمی آید ... دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم ... تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
توانم وصف مرگ جور و صد دشوارتر زان لیک ... چه گویم جور حسرت چون به گفتن در نمی آید
چه سود از شرح این دیوانگی ها،بی قراری ها ؟ ... تو مه ، بی مهری و حرف منت باور نمی آید
ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای زلف ... که این دیوانه گر عاقل شود ، دیگر نمی آید

دلم در دوریت خون شد ، بیا در اشک چشمم بین ... خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید



در اين دنيا كسي بي غم نباشد اگر باشد بني آدم نباشد




ممنون:gol:
[FONT=&quot]دیگر ایام فراق یار را[/FONT][FONT=&quot] -
[/FONT][FONT=&quot]با وصالش پشت سر بگذاشتم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]دیده ی بیدار و بانگ ناله را[/FONT][FONT=&quot]-
[/FONT][FONT=&quot]بهر مرغان سحر بگذاشتم[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

نگار88

کاربر بیش فعال
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن
عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی
گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مساله آموز صد مدرس شد به بههههههههههههههههههه!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید / قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[FONT=&quot]دیگر مخوان شرح غم این عاشق دیوانه آتش به جان را[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]دیگر مکن آگه از این افسانه جانسوز من ، بیگانگان را[/FONT]
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دیگر مخوان شرح غم این عاشق دیوانه آتش به جان را

دیگر مکن آگه از این افسانه جانسوز من ، بیگانگان را
ای عاشق گدا چو لب روح بخش یار
می داندت وظیفه تقاضا چه جاجت است
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ز چشم سایه خدا را قدم دریغ مدار
که خاک راه تو را عین توتیا دانست

[FONT=&quot]توانم وصف مرگ جور و صد دشوارتر زان لیک [/FONT]
[FONT=&quot]چه گویم جور حسرت چون به گفتن در نمی آید[/FONT]
وای خدا چقدر امشب ت دادم
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تا بیاسایم دمی در پای عشق
زیر چترت سر پناهم می دهی؟
یک عمر نفس پشت نفس با تو دویدم
اینبار قدم روی قدم سرزنشم کن
من سایه ی پنهان شده در پشت غبارم
آه این منم ای آینه کم سرزنشم کن

شبتون بخیر نگار خانوم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو آنی که از یک مگس رنجه ای / که امروز سالار و سر پنجه ای////
شب همه ی دوستان خوش:gol:

[FONT=&quot]یک عالمه بدی و...صد افسوس بیش از این[/FONT]
[FONT=&quot]شرح تـو را بـه شـعر نـشانـدن صـلاح نـیـست[/FONT]
شب همه دوستان ارووووم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک عمر نفس پشت نفس با تو دویدم
اینبار قدم روی قدم سرزنشم کن
من سایه ی پنهان شده در پشت غبارم
آه این منم ای آینه کم سرزنشم کن

شبتون بخیر نگار خانوم

[FONT=&quot]نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی[/FONT]
[FONT=&quot]گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی[/FONT]
داداش شبت خوش
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
گذر به کوی فلان کن در آن زمان که تو دانی
داداش شبت خوش
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت
ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت

شبت بخیر:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا