مشاعرۀ سنّتی

[baran256016]

نه بلبل خواهد ازبوستان جدايي
نه گل دارد خيال بي وفايي
اگر گفتي مرا الان چه حالي است
ميان قلب من جاي تو خالي است

تهی گشتم زنامت من مسلمانی نمیخواهم
تو را دارم دگر دیندار و روحانی نمیخواهم
اگر در جمعمان مهر و وفا و عاشقی باشد
من از امروز حتی لحظه ای معبد نمیخواهم

 

[*zahedan]

تهی گشتم زنامت من مسلمانی نمیخواهم
تو را دارم دگر دیندار و روحانی نمیخواهم
اگر در جمعمان مهر و وفا و عاشقی باشد
من از امروز حتی لحظه ای معبد نمیخواهم

ملامتم مکن اي دوست راه دل اين است
هر آنچه بر سرم آمد از آفت دين است

 

[baran 2012]

سلام به همه دوستان

مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت

 

[*zahedan]

سلام به همه دوستان

مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هردم فریب چشم جادویت

تو خود معنای پروازی چه غم داری عزیز دل
سراپا خوشگل ونازی چه غم داری عزیز دل

خوش امدي عزيز

 

[baran 2012]

تو خود معنای پروازی چه غم داری عزیز دل
سراپا خوشگل ونازی چه غم داری عزیز دل

خوش امدي عزيز

لب بر لب كوزه بردم از غایت آز،
تا زو طلبم واسطة عمر دراز،
لب بر لب من نهاد و می گفت براز
می خور، كه بدین جهان نمی آیی باز!
خیام

ممنون


ببخشید دوستان سرعتم خیلی کم شده
شبتون خوش

 

[baran256016]

ملامتم مکن اي دوست راه دل اين است
هر آنچه بر سرم آمد از آفت دين است

تو را ای دوست میسپارم دست خدا
ظاهرا باید برم بپذم غذا
زندگیه خوابگاهی داره اصول و ادا
نگیرید از من نقل قول تو رو خدا
باید حذفش کنم تمام این ماجرا



با اجازتون من برم...
زندگی خوابگاهی ینی درست کردن غذا ساعت یک نصف شب وقتی نوبتت باشه!
فعلنی شبتون خوش...

 

[*zahedan]

تو را ای دوست میسپارم دست خدا
ظاهرا باید برم بپذم غذا
زندگیه خوابگاهی داره اصول و ادا
نگیرید از من نقل قول تو رو خدا
باید حذفش کنم تمام این ماجرا



با اجازتون من برم...
زندگی خوابگاهی ینی درست کردن غذا ساعت یک نصف شب وقتی نوبتت باشه!
فعلنی شبتون خوش...

آمدي مشاعره دوست عزيز فكر كردم سير آمدي
شام نخورده اي ..!؟ ، پس چرا دير آمدي

 

[*zahedan]

لب بر لب كوزه بردم از غایت آز،
تا زو طلبم واسطة عمر دراز،
لب بر لب من نهاد و می گفت براز
می خور، كه بدین جهان نمی آیی باز!
خیام

ممنون

زانوي دلم ريش است از سنگ جفاي دوست
مي چرخم و مي افتم برخاك هواي دوست

 

[Sahar Gh]

زانوي دلم ريش است از سنگ جفاي دوست
مي چرخم و مي افتم برخاك هواي دوست

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت

 

[mehdi.chem]

تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت

تا لب سرخ تو دارد تب حوایی را
آدمی نیست که نشناخته رسوایی را

یوسف مصر دلش شور تو را خواهد زد
تو اگر کوک کنی ساز زلیخایی را

 

[نگار88]

تا لب سرخ تو دارد تب حوایی را
آدمی نیست که نشناخته رسوایی را

یوسف مصر دلش شور تو را خواهد زد
تو اگر کوک کنی ساز زلیخایی را

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

 

[mehdi.chem]

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

او که با عشق به آغوشِ دلم آمده بود
تکیه بر عقل زد و ، همنفسِ راه نشد

گفت اندیشه ی او با من و با من شدن است
کلبه ام آه ، ولی روشن از آن ماه نشد

 

[Sahar Gh]

او که با عشق به آغوشِ دلم آمده بود
تکیه بر عقل زد و ، همنفسِ راه نشد

گفت اندیشه ی او با من و با من شدن است
کلبه ام آه ، ولی روشن از آن ماه نشد

دوست آن است که بگیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

 

[eng_majid]

دوست آن است که بگیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود

 

[Sahar Gh]

یاد باد آن صحبت شب ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود

دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست

 

[eng_majid]

دل من در هوس روی تو ای مونس جان
خاک راهیست که در دست نسیم افتادست

تا ز بند زلف او قصد رهایی می کنم
می دهد بر زلف مشکین پیچ و تاب دیگری

 

[mehdi.chem]

تا ز بند زلف او قصد رهایی می کنم
می دهد بر زلف مشکین پیچ و تاب دیگری

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟

 

[نگار88]

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند؟

دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

 

[eng_majid]

دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

 

[نگار88]

دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت

می نوش ندانی از کجا آمده ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

 

[mehdi.chem]

تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

دوشم به وعده گفتا يک بوسه خواهمت داد
جان را به نقد دادم، وين نسيه را خريدم

 

[eng_majid]

تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

د

دیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

 

[SHM.IT]

می از آن نوش مرا غصه فراموش کنم
غصه می آورد این می می غمناک سلام

 

[نگار88]

دوشم به وعده گفتا يک بوسه خواهمت داد
جان را به نقد دادم، وين نسيه را خريدم

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

 

[mehdi.chem]

د

دیدی آن ترک خطا دشمن جان بود مرا
گرچه عمری به خطا دوست خطابش کردم

ديشب به خواب شيرين نوشين لبش مکيدم
در عمر خود همين بود خواب خوشي که ديدم

فروغی بسطامی

 

[mehdi.chem]

می از آن نوش مرا غصه فراموش کنم
غصه می آورد این می می غمناک سلام

مرا به هیچ بدادی و من هنوز برآنم
که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است

تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است

 

[SHM.IT]

ترس از فراق و بی کسی تنهائی و دلواپسی
آندم که چیدم روی هم تنهای تنها میشوم

 

[نگار88]

ترس از فراق و بی کسی تنهائی و دلواپسی
آندم که چیدم روی هم تنهای تنها میشوم

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست مشکل نشیند

 

[mehdi.chem]

ترس از فراق و بی کسی تنهائی و دلواپسی
آندم که چیدم روی هم تنهای تنها میشوم

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما

 

[نگار88]

ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
بخال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را