مشاعرۀ سنّتی

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دران نفس که بمیرم در ارزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
:redface:
تشکرام تموم شده ببخشید

مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم


خواهش میکنم عزیزم
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب
كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟
كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب...

برو به قصر عزیزان ولی مواظب باش

آهای یوسف گمگشته چاه بسیار است



 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برو به قصر عزیزان ولی مواظب باش


آهای یوسف گمگشته چاه بسیار است




[FONT=&quot]تو رفته ای که بی من ، تنها سفر کنی[/FONT]
[FONT=&quot]من مانده ام که بی تو ، شبها سحر کنم[/FONT]
[FONT=&quot]تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی[/FONT]
[FONT=&quot]من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم . . .[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو رفته ای که بی من ، تنها سفر کنی
من مانده ام که بی تو ، شبها سحر کنم
تو رفته ای که عشق من از سر بدر کنی
من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم . . .

من مستم و مدهوشم، شبگرد قدح نوشم
از طايفه‌ي بي‌خبرانم ، ديوانه‌ي با نام و نشانم
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من مستم و مدهوشم، شبگرد قدح نوشم
از طايفه‌ي بي‌خبرانم ، ديوانه‌ي با نام و نشانم

[FONT=&quot]من مات که با این همه تعجلیل چه باید[/FONT]
[FONT=&quot]پاسخ بدهم ؟ پیک به تاخیر رسیده[/FONT]
[FONT=&quot]نه بال و پری با من ازآن روح پرنده[/FONT]
[FONT=&quot]نه جاذبه ای با من از این جسم تکیده[/FONT]
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]من مات که با این همه تعجلیل چه باید[/FONT]
[FONT=&quot]پاسخ بدهم ؟ پیک به تاخیر رسیده[/FONT]
[FONT=&quot]نه بال و پری با من ازآن روح پرنده[/FONT]
[FONT=&quot]نه جاذبه ای با من از این جسم تکیده[/FONT]

هر شبي گويم که فردا ترک اين سودا کنم
باز چون فردا شود امروز را فردا کنم
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من مات که با این همه تعجلیل چه باید
پاسخ بدهم ؟ پیک به تاخیر رسیده
نه بال و پری با من ازآن روح پرنده
نه جاذبه ای با من از این جسم تکیده

هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز


راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

سلام به شما





اين پيامت غرق طوفانم نمود
اشك باران ، اشك بارانم نمود
در سپيدي گر چه همچون برف بود
ليك سرشار از هزاران حرف بود


ممنون
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اين پيامت غرق طوفانم نمود
اشك باران ، اشك بارانم نمود
در سپيدي گر چه همچون برف بود
ليك سرشار از هزاران حرف بود


ممنون

در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است

خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دادم به چشم او دل اندوه پیشه را
غافل که مست می شکند زود شیشه را



ای پیش تو ماه تا به ماهی همه هیچ
وین خواجگی و میری و شاهی همه هیچ

آن دمدمه و غلغل و آوازه و بانگ
با طنطنهٔ کوس الهی همه هیچ
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای پیش تو ماه تا به ماهی همه هیچ
وین خواجگی و میری و شاهی همه هیچ

آن دمدمه و غلغل و آوازه و بانگ
با طنطنهٔ کوس الهی همه هیچ
چنان دق کرده احساسم ميان شعر تنهايي
که حتي گريه هاي، بي امانم، گريه مي خواهد


 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه دل مفتون دل بندي نه جان مدهوش دل خواهي
نه بر مژگان من اشكي نه بر لب هاي من آهي



یا روی به کنج خلوت آور شب و روز
یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز

مستوری و عاشقی به هم ناید راست
گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا روی به کنج خلوت آور شب و روز
یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز

مستوری و عاشقی به هم ناید راست
گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز

[FONT=&quot]زلـفش که آمــــد روی پـیـشـانی دلم رفــــت[/FONT]
[FONT=&quot]دیگـر دلـم ــ رخت سفیدم ــ نـیـست در بـنـد[/FONT]
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دارم امیـــــد که با گریه دلــت نرم کنـــــم

بهرطوفان زده سنگی است پناهی گاهی


- معینی کرمانشاهی

 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دارم امیـــــد که با گریه دلــت نرم کنـــــم
بهرطوفان زده سنگی است پناهی گاهی



یک چند نهان از دل بی‌حاصل خویش
با صبر پناه کردم از مشکل خویش

کام دلم آن بود که سرگشته شوم
گردان گردان شدم به کام دل خویش
 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک چند نهان از دل بی‌حاصل خویش
با صبر پناه کردم از مشکل خویش

کام دلم آن بود که سرگشته شوم
گردان گردان شدم به کام دل خویش
بی شوق امید ز عاشق شدنم به سیه چشمان روزگار ..............طی طریق میکنم و زیست همچو بی نفس ماهی ای
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی شوق امید ز عاشق شدنم به سیه چشمان روزگار
طی طریق میکنم و زیست همچو بی نفس ماهی ای

یارش نتوان گفت که از یار بنالد
واندل نبود کز غم دلدار بنالد

گر بند نهد دشمن و گر پند دهد دوست
مشتاق گل آن نیست که از خار بنالد


چون یار بدست آیدت از غیر چه نالی
کان یار نباشد که ز اغیار بنالد
 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش دیدم که به خواب ،ماه رویی ............ با کلام وزین، همی نصیحت میکرد .........وانگهی بیدار شدو حال فهمیدم ......................سواره بر پیاده، عتابیدن خطاست
 
آخرین ویرایش:

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوش دیدم که به خواب ،ماه رویی
با کلام وزین، همی نصیحت میکرد
وانگهی بیدار شدو حال فهمیدم
سواره بر پیاده، عتابیدن خطاست

تا کی دلم از تو در بلایی باشد؟
جانم ز غم تو در عنایی باشد؟

یک روز به زلف تو در آویزم زود
آخر سر این رشته به جایی باشد
 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا کی دلم از تو در بلایی باشد؟
جانم ز غم تو در عنایی باشد؟

یک روز به زلف تو در آویزم زود
آخر سر این رشته به جایی باشد
خخخخخخخخ
در این درگه که گه گه کُه، کَه و کَه کُه شود ناگه........................ مشو غِرَّه به امروزت که از فردا نِه ای آگه!
پی نوشت این دیگه از افاضات (بخوانید اضافات ) ذهن من نیس
 
آخرین ویرایش:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا