مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ياد آن دوران که ما هم روزگاري داشتيم
در دل خود از براي زندگاني آرزوها داشتيم
چون زمان ميرفت با او همسفر بوديم ولي
مست بوديم چون زمان را آشنا پنداشتيم

[FONT=&quot]معتقد گردم و پابند و ز حسرت برهم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]حیرت این همه افسانه اگر بگذارد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]همچو زاهد طلبم صحبت حوران بهشت[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]یاد آن نرگس مستانه اگر بگذارد[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
معتقد گردم و پابند و ز حسرت برهم
حیرت این همه افسانه اگر بگذارد
همچو زاهد طلبم صحبت حوران بهشت
یاد آن نرگس مستانه اگر بگذارد
در ميان خلق سر در گم شدم
عاقبت آلوده مردم شدم
هيچ كس اشكي براي ما نريخت
هر كه با ما بود از ما مي گريخت
بعد از اين با بي كسي خو ميكنم
آنچه در دل داشتم رو ميكنم

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ميان خلق سر در گم شدم
عاقبت آلوده مردم شدم
هيچ كس اشكي براي ما نريخت
هر كه با ما بود از ما مي گريخت
بعد از اين با بي كسي خو ميكنم
آنچه در دل داشتم رو ميكنم


چقدر این شعرو دوست دارم من ببخشید تشکرام تموم شده
[FONT=&quot]مردمان گر يکدگر را مي درند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گرگ هاشان رهنما و رهبرند...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]وآن ستمکاران که با هم محرم اند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گرگ هاشان آشنايان هم اند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]گرگ ها همراه و انسان ها غريب[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]با که بايد گفت اين حال عجيب؟ فریدون مشیری[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
معتقد گردم و پابند و ز حسرت برهم
حیرت این همه افسانه اگر بگذارد
همچو زاهد طلبم صحبت حوران بهشت
یاد آن نرگس مستانه اگر بگذارد


دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

دوستان ممنون از همراهی ،شب خوش
:gol:
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر این شعرو دوست دارم من ببخشید تشکرام تموم شده
مردمان گر يکدگر را مي درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند...
وآن ستمکاران که با هم محرم اند
گرگ هاشان آشنايان هم اند
گرگ ها همراه و انسان ها غريب
با که بايد گفت اين حال عجيب؟ فریدون مشیری
با دلي غمگين تر از غـــم ، روز را شب ميكنم ..
دائما با دَرد ورنجـم سالها سر ميكنم ..
سالهاي نوجواني و جواني هم ، به پشت كودكي هايم گذشت ..
كم كم آن سي و ... سالگي را هم ، به چشمي هم زدن رَد ميكنم ..
آب چشمانم به پشت پلك احسـاسم ،
كنون سَد ميكنم ..
تا نريزم قطره اشكي بهر دل رسوا شوم شايد، ولي ..
من عاقبت هم چشم خود
تَـر ميكنم ..
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با دلي غمگين تر از غـــم ، روز را شب ميكنم ..
دائما با دَرد ورنجـم سالها سر ميكنم ..
سالهاي نوجواني و جواني هم ، به پشت كودكي هايم گذشت ..
كم كم آن سي و ... سالگي را هم ، به چشمي هم زدن رَد ميكنم ..
آب چشمانم به پشت پلك احسـاسم ،
كنون سَد ميكنم ..
تا نريزم قطره اشكي بهر دل رسوا شوم شايد، ولي ..
من عاقبت هم چشم خود
تَـر ميكنم ..

[FONT=&quot]مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب[/FONT]
[FONT=&quot]در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست[/FONT]
[FONT=&quot]آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد[/FONT]
[FONT=&quot]بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست[/FONT]
[FONT=&quot]بیتو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است[/FONT]
[FONT=&quot]مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست[/FONT]
شب همه دوستان هنرمند خوش
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش می آمد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود

دوستان ممنون از همراهی ،شب خوش
:gol:
دلت شاد و لبت خندان بماند
برايت عمر جاويدان بماند
خدا را مي دهم سوگند بر عشق
هر آنچه خواهي برايت آن بمـاند
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
به سلامت ...ممنون از همراهي شما

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست
بیتو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
شب همه دوستان هنرمند خوش

تو مي روي و چشم دلم مانده به راهت
اي ماه من اي يار ، خدا پشت و پناهت
هر چند كه دوري زمن و ز دل من ، هان
از دل نرود ياد تو و چهره ي ماهت


شب همه شما هم پر ستاره عزيز
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلت شاد و لبت خندان بماند

برايت عمر جاويدان بماند

خدا را مي دهم سوگند بر عشق

هر آنچه خواهي برايت آن بمـاند
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
به سلامت ...ممنون از همراهي شما



تو مي روي و چشم دلم مانده به راهت
اي ماه من اي يار ، خدا پشت و پناهت
هر چند كه دوري زمن و ز دل من ، هان
از دل نرود ياد تو و چهره ي ماهت


شب همه شما هم پر ستاره عزيز


تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
شب است و ... دَر به دَر ِ كوچه هاي پر دَردم ..
فقير و خسته بدنبال " دوست " ميگردم ..
اسير ظلمتم ..
رفيق كجا ماندي ..
به اعتبار توست ، كه فانوس نياوردم . .


 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب است و ... دَر به دَر ِ كوچه هاي پر دَردم ..
فقير و خسته بدنبال " دوست " ميگردم ..
اسير ظلمتم ..
رفيق كجا ماندي ..
به اعتبار توست ، كه فانوس نياوردم . .


من همانم که مرا فاصله ها دزدیدند

روح آزاد مراغافله ها دزدیدند


به بهاران که رسیدم رخ گلها پژ مرد


پر پرواز من از چلچله ها دزدیدند
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
من همانم که مرا فاصله ها دزدیدند

روح آزاد مراغافله ها دزدیدند


به بهاران که رسیدم رخ گلها پژ مرد


پر پرواز من از چلچله ها دزدیدند
در یک غزل آورده ام اینجا هوا سرد است
اما همین یک جمله ام هم تحت پیگرد است

گاهی برای زخم غیر از زخم ، مَرهم نیست
حتی دوای دَرد بی دَردی ، فقط دَرد است
....

 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در یک غزل آورده ام اینجا هوا سرد است
اما همین یک جمله ام هم تحت پیگرد است

گاهی برای زخم غیر از زخم ، مَرهم نیست
حتی دوای دَرد بی دَردی ، فقط دَرد است


تا کی دلم از تو در بلایی باشد؟
جانم ز غم تو در عنایی باشد؟

یک روز به زلف تو در آویزم زود
آخر سر این رشته به جایی باشد
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا کی دلم از تو در بلایی باشد؟
جانم ز غم تو در عنایی باشد؟

یک روز به زلف تو در آویزم زود
آخر سر این رشته به جایی باشد


ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست
زاهد بودن موجب بدنامی ماست

فصل گل و باغ تازه و صحرا خوش
بی‌بادهٔ خام بودن از خامی ماست
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست
زاهد بودن موجب بدنامی ماست

فصل گل و باغ تازه و صحرا خوش
بی‌بادهٔ خام بودن از خامی ماست

[FONT=&quot] تو که آتشکده عشق و محبت بودی [/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در عشق حکایت غم انگیز نیست
افسانه مصر و شام و تبریزی نیست

گفتم شاید جز او ببینم چیزی
چون دیدم من بغیر او چیزی نیست

[FONT=&quot] تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب [/FONT]
[FONT=&quot] حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب [/FONT]
[FONT=&quot]دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش[/FONT]
[FONT=&quot] چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب [/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام سایه ها را می كشم بر روزن مهتاب
حضورم را ز چشم شهر حاشا می كنم هر شب
دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش
چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب

[h=1]باز امشب دل من غرق گله شد
بیتاب و بی رمق بی حوصله شد
[/h]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دران نفس که بمیرم در ارزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
:redface:
تشکرام تموم شده ببخشید

[FONT=&quot]مـی بــوسـمـت امـا نـمــی مونـم...[/FONT]
[FONT=&quot]تــو دائــم از آیـنـده مـی پــرســی...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]مــن حــال فــردامــم نـمی دونــم...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]تــو فـکر یـک آغوش مـحکم بــاش...[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نازک آرای تن ساقه گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می شکند

[FONT=&quot]دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش[/FONT]
[FONT=&quot] چه بی آزار با دیوار نجوا می كنم هر شب [/FONT]
[FONT=&quot]كجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟[/FONT]
[FONT=&quot]كه من این واژه را تا صبح معنا می كنم هر شب...[/FONT]
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]مـی بــوسـمـت امـا نـمــی مونـم...[/FONT]
[FONT=&quot]تــو دائــم از آیـنـده مـی پــرســی...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]مــن حــال فــردامــم نـمی دونــم...[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]تــو فـکر یـک آغوش مـحکم بــاش...[/FONT]

شدم از ياد تو چون قصه فراموش ترين
اي دل از وسوسه ي زلف تو مغشوش ترين
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا