[FONT="]تا دیده ام تو را[/FONT][FONT="]در رفاقت رسم ما جان دادن است
هر قدم را صد قدم پس دادن است
تا دیده ام تو را
خاموش بوده ای
در ذهن همگان
بیگانه بوده ای
فراموش بوده ای (شبتون خوش)
يكي دارد غم دنيا، نداند
در اين گيتي کسي را ،غم نماند
محبت گر بدل افتاد ، يک بار
دگر هر مشکلي ، از خود براند
ترسم اندر دهر دياري نماند هوشيار
گر به گردش آوري آن نرگس مستانه را
تا دگر روزه با جهان آید
تا نگویی اناالذی یسعی
لطف حق با تو مدارا ها کند
تندرستان را نباشد درد ریش
تندرستان را نباشد درد ریش
جز به هم دردی نگویم درد خویش
گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یکی در عمر خود نا خورده نیش
من و تو همدل و هم آوازيم
من و تو همدل و هم آوازيم
ز آن که همسايه ايم و همرازيم
همجواري قويترين پايه است
دل همسايه پيش همسايه است
تا به کـِـي از ته دل آه جگرسوز کشم
تا کجا زخم فراقت به دل ريش چــِـشـَم
داریم ز قدت گلها راست همه
هر که پا از حد خود برتر نهدداریم ز قدت گلها راست همه
دل ماندگیی چند که برجاست همه
آن نیز که امروز ز ما کردی یاد
تاثیر دعای سحر ماست همه
___________________________________
البته صحیح اون شعر هم این بود
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
فقط قفس را مجهز به وای فای کنید
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |