در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بر روی تو ای سرو گل اندام حرام است
ترسم از آن است با دست خودم آخر تو را
قرن ها مانند یک ضرب المثل بابت کنم
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بر روی تو ای سرو گل اندام حرام است
ترسم از آن است با دست خودم آخر تو را
قرن ها مانند یک ضرب المثل بابت کنم
تا كي نگاه بي رمقت ، جانب دَر استمحنتزدهای که کلبهای داشت به دشت
در نعمت و ناز دیدمش برمیگشت
گفتمش که گنج یافتی گفتا نه
بو طالب نعمه دی بر این دشت گذشت
تا كي نگاه بي رمقت ، جانب دَر است
عشـق تو سالهاست، در آغوش ديگـر است
حالا كه بي بهار ، خزان مي رسد ز راه
يــاد گذشتـه نيـز ، فقـط زجر آور است
ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * ** * * * ** * * * ** * * *ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ![]()
[FONT="]تو هجوم بی کسی های زمون[/FONT]
[FONT="]قصه ی راز چشاتو بنویس[/FONT]
[FONT="]قصه تنهاییامو بنویس[/FONT]
[FONT="]قصه دل دادنمو بنویس[/FONT]
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیال ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
[FONT="]یک شبی مجنون نمازش را شکست[/FONT]
[FONT="]بی وضو در کوچه لیلا نشست[/FONT]
[FONT="]عشق آن شب مست مستش کرده بود[/FONT]
[FONT="]فارغ از جام الستش کرده بود[/FONT]
در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم
مرا میبینی و هردم زیادت میکنی دردم ---- تو را میبینم و میلم زیادت میشود هردم
میشد آن کس که جز او جان سخن کس نشناخت
من همیدیدم و از کالبدم جان میرفت
در زوایای طربخانه جمشید فلکترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع
عشق تو بلند و صبر من پست چرا
روی تو نکو و خوی تو کست چرا
می خواره منم دو چشم تو مست چرا
پیش تو لبم بوس تو بر دست چرا
آسمان بوي اجابت مي دهد
بس که قنديل دعا آويخته است
عشق تو بلند و صبر من پست چرا
روی تو نکو و خوی تو کست چرا
می خواره منم دو چشم تو مست چرا
پیش تو لبم بوس تو بر دست چرا
[FONT="]آسمان گفت که امشب ، شب توست[/FONT]
[FONT="]سرخی صورت گل ، از تب توست[/FONT]
[FONT="]آنچه تا عشق مرا بالا برد[/FONT]
[FONT="]بوسه گاهیست که نامش لب توست[/FONT]
تو را دارم ای گل جهان با من است
تو تا با منی جان جان با من است
چو می تابد از دور پیشانی ات
کران تا کران آسمان با من است
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام
[FONT="]آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است[/FONT]تو نیکی کن به مسکین و تهیدست
که نیکی خود سبب گردد دعا را
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام
عزیزم مصرع دوم اینه :
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیدهام
من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
[FONT="]مرا چشميست خون افشان ز دست آن كمان ابرو[/FONT]
[FONT="]جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو[/FONT]
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده است
دل به یک لحظه کوتاه به هم می ریزد
آه،یک روز همین،آه تو را می گیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد!
دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا
باران وایسا زنگ.اخر کارت دارم
از شعر من ایراد میگیری،؟
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست
از یار جدا می شوم این ناله از آن است
چون دوستم بودی گفتم
ای همه ی هستی ام از آن تو
جان و دلم بسته ی پیمان تو
دوست نباشد به حقیقت که او
دوست فراموش کند در بلا
[FONT="]ترسم که اشک در غم ما پرده در شود[/FONT][FONT="]
[/FONT][FONT="]وین راز سر به مهر به عالم ثمر شود[/FONT][FONT="][/FONT]
میدونم عخشمسربه سرت میذارم خخخ
وقت است که بنشینی و گیسو بگشایی
تا با تو بگویم غم شب های جدایی
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند
صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند
یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست
امشب به یاد کیست که یادم نمیکند
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |