مشاعرۀ سنّتی

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیسست
کاین دم ک فرو برم برآرم یا نه؟!
هستی ام سوختی از یک نظر ای اختر عشق
آتـــش افروز شود برق نگــــاهی گاهی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است

با دوستان مروت با دشمنان مدارا
آنكه بر سينه خود سنگ وفا ميزد كو؟
آنكه در مهـر و وفـا طعنه به ما ميزد كو؟
آنكه ميگفت منم همـدم هر روز و شبت
روز و شب قصه پاكي و وفا ميزد كو؟


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنكه بر سينه خود سنگ وفا ميزد كو؟
آنكه در مهـر و وفـا طعنه به ما ميزد كو؟
آنكه ميگفت منم همـدم هر روز و شبت
روز و شب قصه پاكي و وفا ميزد كو؟



[FONT=&quot]و تو هنوز مرا دوست داری[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زیر باران[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بوسه‌هایم را[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زیر باران می‌شویم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و رو به تو می‌گویم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]کاش طعم لبهایت را[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]می‌چشیدم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

زهـــرا

عضو جدید
مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید
که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که من​
زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید​
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ای مرا یک بارگی از خویشتن کرده جدا

گر بدآن شادی که دور از تو بمیرم مرحبا


دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما

بازپرس آخر که چون شد حال آن بیمار ما


- عراقی
 

زهـــرا

عضو جدید
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست​
واله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس​
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست​
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تو مپندار که مهر از دل محزون نرود

آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود


وین محبت به صد افسانه و افسون نرود

چه گمان غلط است این برود چون نرود


- وحشی بافقی



 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
اشک در چشـم فریبـــنده ترت میـــبینـم

در دل موج ببـــــین صورت ماهی گاهی


- معینی کرمانشاهی
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اشک در چشـم فریبـــنده ترت میـــبینـم
در دل موج ببـــــین صورت ماهی گاهی

یا رب ز باغ وصل نسیمی بمن رسان
وین خسته را بکام دل خویشتن رسان

داغ فراق تا بکیم بر جگر نهی
یک روز مرهمی بدل ریش من رسان
 

memarmemar

عضو جدید
کاربر ممتاز

یا رب ز باغ وصل نسیمی بمن رسان
وین خسته را بکام دل خویشتن رسان

داغ فراق تا بکیم بر جگر نهی
یک روز مرهمی بدل ریش من رسان


ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را
دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ندانستم چو نیکو قدر ایام جوانی را
دلم خون می شود چون بشنوم نام جوانی را

از عشق تو جان بی قراری دارم
در دل ز غم تو خار خاری دارم

هر دم کشدم سوی تو بیتابی دل
می‌پنداری که با تو کاری دارم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا