مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم فریااااد میخاهد...ولی در انزوای خویش...

شما دریا دل و ...نیکو سرشتید

ویا یک شاخه ی گل .. از بهشتید
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
در سینه دارم یاد او
یا بر زبانم می رود

او می رود دامن کشان
من زهر تنهایی چشان

نمي دانم چــرا سردردم امشب
هواي روح ماهت كردم امشب
بيا اي شمع تابانم كه تا صبح
چو پروانه به دورت گردم امشب

 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز

نمي دانم چــرا سردردم امشب
هواي روح ماهت كردم امشب
بيا اي شمع تابانم كه تا صبح
چو پروانه به دورت گردم امشب



باز باران با ترانه
با گوهرهای فراوان
میخورد بر بام خانه...
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز باران با ترانه
با گوهرهای فراوان
میخورد بر بام خانه...
هوای دل چنان ابری و سرد است
که می بارد ،دو چشمم ..بی بهانه

هوایی شد دلم . از بهر رفتن
نوشتم درد دل را ... ناشیانه
هر آنچه دل بگوید ...می نویسم
ببخشا .....گر شده بس عامیانه



 
آخرین ویرایش:

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوای دل چنان ابری و سرد است
که می بارد ،دو چشمم ..بی بهانه

هوایی شد دلم . از بهر رفتن
نوشتم درد دل را ... ناشیانه
هر آنچه دل بگوید ...می نویسم
ببخشا .....گر شده بس عامیانه



[FONT=&quot]همیشه مال من بودی چه می‌شد؟[/FONT]
[FONT=&quot]عروس این چمن بودی چه می‌شد؟:eek:[/FONT]
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
هوای دل چنان ابری و سرد است
که می بارد ،دو چشمم ..بی بهانه

هوایی شد دلم . از بهر رفتن
نوشتم درد دل را ... ناشیانه
هر آنچه دل بگوید ...می نویسم
ببخشا .....گر شده بس عامیانه




هر کس به طریقی دل ما میشکند
بیگانه جدا دوست جدا میشکند
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل خرابی میکند دلدار را آگه کنید
زینهار ای دوستان جان من و جان شما


امشب از معجزه عشق به جان آمده ام
از غم هجر تو امشب به فغان آمده ام
در بهاري كه نشان از گل لبخند تو نيست
اشك ريزان به تماشاي خزان آمده ام

 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ميان او که خدا آفريده است از هيچ
دقيقه‌ايست که هيچ آفريده نگشادست
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دهانت را می بویند
مبادا که گفته باشی دوستت می دارم
دلت را می بویند
روزگار غریبی است نازنین
نقاش بكش ، نقش دلم را ، خون است
آواره ي ليلي شده ، دل محنون است
نقاش بِكش ، بِكش، كه قلبم سرد است
رنگ رخ ديوانه ي عاشق زرد است

 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
نگار من ک ب مکتب نرفت و خط ننوشت
ب غمزه مساله آموز صد مدرس شد
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگار من ک ب مکتب نرفت و خط ننوشت
ب غمزه مساله آموز صد مدرس شد
در حسرت آنم كه كِشم زلف تو را دست
با بوسه اي از غنچه روي تو شوم مست
من در تب اين حسرت و تو ناز كني باز
تا بوده چنين بوده و تا هست چنان هست

 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در حسرت آنم كه كِشم زلف تو را دست
با بوسه اي از غنچه روي تو شوم مست
من در تب اين حسرت و تو ناز كني باز
تا بوده چنين بوده و تا هست چنان هست


تـو وطوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوسـت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا