مشاعرۀ سنّتی

[baran 2012]

از دست عدو نالهٔ من از سر ِ درد است
اندیشه هرآن‌کس کند از مرگ، نه مرد است
جان‌بازی عشاق، نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت نبرد است

ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * ** * * * *

* * * * ** * * *ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟

 

[*zahedan]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟

تو ميداني که ميدانم ، زعشقت گشته ام نالان​

نميداني بدان جانا توئي يارم توئي جانان
…..............…,•’``’•,•’``’• ,[FONT=&quot]Ƹ̵̡[/FONT][FONT=&quot]Ӝ̵̨̄[/FONT]Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’[FONT=&quot]Ƹ̵̡[/FONT][FONT=&quot]Ӝ̵̨̄[/FONT]Ʒi
..............……....`’• ,,•’`[FONT=&quot]Ƹ̵̡[/FONT][FONT=&quot]Ӝ̵̨̄[/FONT]Ʒi

 

[baran 2012]

تو ميداني که ميدانم ، زعشقت گشته ام نالان​

نميداني بدان جانا توئي يارم توئي جانان
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi

نه هر که چهره برافروخت دلبری دارد
نه هر که آینه سازد سکندری داند

 

[SHM.IT]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[baran 2012]

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها

 

[*zahedan]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد که بربندید محمل ها

اي عشــق نازمت كه ندا ميكني مــــــــــرا​

قربانيت به رســــــــم وفا ميكني مـــــــــرا​

تا قـــــــصد ميكــــــــنم كه روم اندكي كنار​

با شـــعر عاشــــــقانه صدا ميكني مــــــرا

 

[baran 2012]

اي عشــق نازمت كه ندا ميكني مــــــــــرا​

قربانيت به رســــــــم وفا ميكني مـــــــــرا​

تا قـــــــصد ميكــــــــنم كه روم اندكي كنار​

با شـــعر عاشــــــقانه صدا ميكني مــــــرا

آنست آدمی که در او حسن سیرتی
یا لطف صورتیست دگر حشو عالمست

 

[رجایی اشکان]

اي عشــق نازمت كه ندا ميكني مــــــــــرا​

قربانيت به رســــــــم وفا ميكني مـــــــــرا​

تا قـــــــصد ميكــــــــنم كه روم اندكي كنار​

با شـــعر عاشــــــقانه صدا ميكني مــــــرا

[FONT=&quot]ای دیریافته با تو سخن میگویم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بسان ابر که با توفان[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بسان علف که با صحرا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بسان باران که با دریا[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بسان پرنده که با بهار[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بسان درخت که با جنگل سخن میگوید[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زیرا که من ریشه های تو را دریافته ام[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]زیرا که صدای من با صدای تو آشناست[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]احمد شاملو[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[SHM.IT]

تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش

"مولانا"

 

[رجایی اشکان]

آنست آدمی که در او حسن سیرتی
یا لطف صورتیست دگر حشو عالمست

[FONT=&quot]تا بر گذشته مي نگرم، عشق خويش را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چون آفتاب گمشده مي آورم بياد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مي نالم از دلي كه بخون غرقه گشته است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اين شعر، غير رنجش يارم بمن چه داد[/FONT]

 

[*zahedan]

تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش

"مولانا"

شبي مجنون به ليلي گفت کاي محبوب بي همتا

تو را عاشق شود پيدا، ولي مجنون نخواهد شد

[FONT=&quot]ƹ̵̡[/FONT][FONT=&quot]ӝ̵̨̄[/FONT]ʒ* * * * ** * * * *

* * * * ** * * *[FONT=&quot]ƹ̵̡[/FONT][FONT=&quot]ӝ̵̨̄[/FONT]ʒ

 

[رجایی اشکان]

شبي مجنون به ليلي گفت کاي محبوب بي همتا

تو را عاشق شود پيدا، ولي مجنون نخواهد شد

ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * ** * * * *

* * * * ** * * *ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ

[FONT=&quot]ديروز بياد تو و آن عشق دل انگيز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بر پيكر خود پيرهن سبز نمودم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در آينه بر صورت خود خيره شدم باز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بند از سر گيسويم آهسته گشودم[/FONT]

 

[baran 2012]

تا بر گذشته مي نگرم، عشق خويش را
چون آفتاب گمشده مي آورم بياد
مي نالم از دلي كه بخون غرقه گشته است
اين شعر، غير رنجش يارم بمن چه داد

شبي مجنون به ليلي گفت کاي محبوب بي همتا

تو را عاشق شود پيدا، ولي مجنون نخواهد شد

ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* * * * ** * * * *

* * * * ** * * *ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ

یک تیر دو نشون :دی

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا

 

[SHM.IT]

ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم

 

[رجایی اشکان]

ما ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم

[FONT=&quot]من از تو ميمردم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اما تو زندگانی من بودی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تو با من ميرفتی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تو در من ميخواندی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]وقتی که من خيابانها را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بی هيچ مقصدی ميپيمودم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تو با من ميرفتی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تو در من ميخواندی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[baran 2012]

من از تو ميمردم
اما تو زندگانی من بودی
تو با من ميرفتی
تو در من ميخواندی
وقتی که من خيابانها را
بی هيچ مقصدی ميپيمودم
تو با من ميرفتی
تو در من ميخواندی

يوسف گمگشته باز ايد به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

 

[*zahedan]

يوسف گمگشته باز ايد به كنعان غم مخور
كلبه احزان شود روزي گلستان غم مخور

راه و رسم عاشقي را شاعران دانند و بس
آنچه را بر دل نشيند بر زبان رانند و بس

 

[MaRaL.arch]

راه و رسم عاشقي را شاعران دانند و بس
آنچه را بر دل نشيند بر زبان رانند و بس

سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
ندا آمد ک واصل شو ب الطاف خداوندی

 

[baran 2012]

راه و رسم عاشقي را شاعران دانند و بس
آنچه را بر دل نشيند بر زبان رانند و بس

سیه تر از سر زلف تو روزگار من است....
دگر چه خواهد ازاین بیش روزگار از من....؟

 

[*zahedan]

سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
ندا آمد ک واصل شو ب الطاف خداوندی

يا رب کجاست؟ محرم رازي که يک زمان
دل ، شرح آن دهد که چه ديد و چه ها کشيد

 

[*zahedan]

سیه تر از سر زلف تو روزگار من است....
دگر چه خواهد ازاین بیش روزگار از من....؟

نظري به حال من کن چو قدح به دست گيري
گذري به خاک جم کن چو به دست جام داري

​

 

[baran 2012]

نظري به حال من کن چو قدح به دست گيري
گذري به خاک جم کن چو به دست جام داري

​

یارمرا غارمرا عشق جگرخوارمرا
یارتویی غارتویی خواجه نگه دارمرا

 

[MaRaL.arch]

یارمرا غارمرا عشق جگرخوارمرا
یارتویی غارتویی خواجه نگه دارمرا

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بیانداز به دور

 

[baran 2012]

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقه پشمینه بیانداز به دور

روزی ز سر سنگ عقابی بهوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بياراست

 

[MaRaL.arch]

روزی ز سر سنگ عقابی بهوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بياراست

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای ب فدای چشم تو این چ نگاه کردن است؟

 

[*zahedan]

روزی ز سر سنگ عقابی بهوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بياراست

تازه سخني ز درد من مي گويي
وز عشق ، نشان ما شدن مي جويي
ديريست ، پي عشق جهان مي گردم
اي داد که بر چشم نمانده سويي .....

 

[baran 2012]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای ب فدای چشم تو این چ نگاه کردن است؟

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است ک رفت
که دراین وصف زبان دگری گویا نیست

 

[baran 2012]

تازه سخني ز درد من مي گويي
وز عشق ، نشان ما شدن مي جويي
ديريست ، پي عشق جهان مي گردم
اي داد که بر چشم نمانده سويي .....

یـک عاشــقِ پـاک ویـک دلِ زنده کجـاسـت؟
یـک ســوخته بـی فکـرِ پـراکنـده کـجاســت؟
چـون بنـدۀ انـدیشـۀ خـویش انـد همــه
پس در دو جهــان خـــدای را بنـده کجــاســت؟

 

[*zahedan]

یـک عاشــقِ پـاک ویـک دلِ زنده کجـاسـت؟
یـک ســوخته بـی فکـرِ پـراکنـده کـجاســت؟
چـون بنـدۀ انـدیشـۀ خـویش انـد همــه
پس در دو جهــان خـــدای را بنـده کجــاســت؟

ترسم از اینست که آن یوسف خوش رو
دل و دین داده به رقیب و خم ابرو

 

[MaRaL.arch]

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است ک رفت
که دراین وصف زبان دگری گویا نیست

تنت ب ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد