مشاعرۀ سنّتی

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را

اندر ره انتظار چشمی که مراست
بی نور شد و وصال تو ناپیداست

من نام بگرداندم و یعقوب شدم
ای یوسف من نام تو یعقوب چراست
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود که بود موسم درو

ساقی بیار باده که رمزی بگویمت
از سر اختران کهن سیر و ماه نو
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
تخم وفا و مهر در این کهنه کشته زار
آن گه عیان شود که بود موسم درو

ساقی بیار باده که رمزی بگویمت
از سر اختران کهن سیر و ماه نو



وای از این شیدا دل من
مست و بی پروا دل من
مجنون هر صحرا دل من
رسوا دل من، رسوا دل من
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
نگار من ک ب مکتب نرفت و خط ننوشت
ب غمزه مساله آموز صد مدرس شد
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
(آیا این اشک چشمهای من نشانه ی (غم هجران) برایمان نیست؟ )
 
آخرین ویرایش:

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دارم من از فراقش در دیده صد علامت
لیست دموع عینی هذا لنا العلامه
(آیا این اشک چشمهای من نشانه ی (غم هجران) برایمان نیست؟ )
هرکه دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هرکه در این دام رفت
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
هرکه دلارام دید از دلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هرکه در این دام رفت


تا بداند که شب ما به چه سان می گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسِيارش ده.
عالم از سرکشی آن مه سرگشته شدند
مدتی گردش اين گنبد دوارش ده...
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا بداند که شب ما به چه سان می گذرد
غم عشقش ده و عشقش ده و بسِيارش ده.
عالم از سرکشی آن مه سرگشته شدند
مدتی گردش اين گنبد دوارش ده...

هر گه که فلک دل مرا ریش کند
تنها فکند مرا و فرویش کند

در سمج کند مرا و در پیش کند
پس هر ساعت عذاب من بیش کند
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
هر گه که فلک دل مرا ریش کند
تنها فکند مرا و
فرویش کند

در سمج کند مرا و در پیش کند
پس هر ساعت عذاب من بیش کند
دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي

معنی اون دوتا واژه رو نفهمیدم:|

 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستان عيب كنندم كه چرا دل به تو دادم
بايد اول به تو گفتن كه چنين خوب چرايي

معنی اون دوتا واژه رو نفهمیدم:|


فرویش (3 معنی دارد ) که در اینجا سومی منظور است


لغت نامه دهخدا

فرویش . [ ف َرْ ] (اِ) تقصیر و فروگذاشت باشد. (برهان ) :
راه دیو و عین فرویش است این
تا نپنداری که درویش است این .

امیر حسینی سادات (از حاشیه ٔ برهان چ معین از جهانگیری ).




|| تعطیل و کاهلی و درنگ . (برهان ):

به هشیاریت باید پیش رفتن
نه غافل وار با فرویش رفتن .

امیرخسرو.



|| فراموشی در کارها. (برهان ). فرموش . فراموش . فرمش . فرامش .
- فرویش کردن ؛ فراموش کردن و از یاد بردن :

هرگه که فلک دل مرا ریش کند
تنها فکند مرا و فرویش کند.

مسعودسعد.

سمج = زشت ، ناپسند ، بی حیا

یا روی به کنج خلوت آور شب و روز
یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز

مستوری و عاشقی به هم ناید راست
گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ممنونم:gol:
یا روی به کنج خلوت آور شب و روز
یا آتش عشق بر کن و خانه بسوز

مستوری و عاشقی به هم ناید راست
گر پرده نخواهی که درد، دیده بدوز


ز شراب وصل جانان سر من خمار دارد

سر خود گرفته دل هم سر آن ديار دارد
چه کند دگر جهان را چو رسيد جان به جانان
چو رسيد جان به جانان به جهان چه کار دارد

 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ممنونم:gol:


ز شراب وصل جانان سر من خمار دارد

سر خود گرفته دل هم سر آن ديار دارد
چه کند دگر جهان را چو رسيد جان به جانان
چو رسيد جان به جانان به جهان چه کار دارد

دمادم درکش ای سعدی شراب صرف و دم درکش
که با مستان مجلس درنگیرد زهد و پرهیزت
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دمادم درکش ای سعدی شراب صرف و دم درکش
که با مستان مجلس درنگیرد زهد و پرهیزت


تمام ناتمام من با تو تمام میشود
شاعر بی نام و نشان صاحب نام میشود
تمام من به نام تو،شعر دوباره میشود
بند سکوت کهنه ام چارپاره میشود
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدن آیینه را بر طاق نسیان می‌نهی
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل می‌کند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا