مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنت ب ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد

در کوچه باغ هاي تنم پا گرفته اي
مثل نسيم، دور و برم را گرفته اي
اصلاً به فکر هيچ کسي قد نمي دهد
اين قدرها که در دل من جا گرفته اي

 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترسم از اینست که آن یوسف خوش رو
دل و دین داده به رقیب و خم ابرو


وقتی به یاد نام شما آب میخوریم

انگار جای آب می ناب میخوریم

مردم به نرخ روز میخورند نان

ما نان به نرخ حضرت ارباب میخوریم



تنت ب ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد


دگرباره به پرسیدش جهاندار که دارم زین قیاس اندیشه بسیار
نخستم در دل آید کاین فلک چیست درونش جانور بیرون او کیست
جوابش داد مرد نکته‌پرداز که نکته تا بدین دوری مینداز
حسابی را کزین گنبد برونست جز ایزد کس نمی‌داند که چونست
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

وقتی به یاد نام شما آب میخوریم

انگار جای آب می ناب میخوریم

مردم به نرخ روز میخورند نان

ما نان به نرخ حضرت ارباب میخوریم



مرهم زخم سينه ام ، بوي تو و هواي تو
ديدن تو به نيمه شب، دست بدست و پاي تو
ايکه دلم براي تو گشته اسير روزو شب
کي شود اين دلم رها، تا نشوم فداي تو ؟





دگرباره به پرسیدش جهاندار که دارم زین قیاس اندیشه بسیار
نخستم در دل آید کاین فلک چیست درونش جانور بیرون او کیست
جوابش داد مرد نکته‌پرداز که نکته تا بدین دوری مینداز
حسابی را کزین گنبد برونست جز ایزد کس نمی‌داند که چونست

تو نوشين لب ، ميان جمع خاموشي ولي چشـمم
ز ِ هـــــر مـوج نگاه دلكِشـت پيغــام مي گيـــرد

 

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت بر سر پیمانه شد

دلم دیوانه شد، دیوانه شد، دیوانه، دیوانه
دگر از خویشتن بیگانه‌ام، بیگانه، بیگانه

خوشا حال و خوشا وقت دو مفتون و دو دلداده
که غیر از عشقشان گیتی بود افسانه، افسانه
...

 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل و دين و عقل وهوشم همه را به باد داد ي
زکدام باده ساقي به من خراب د ادي


یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد


دلم دیوانه شد، دیوانه شد، دیوانه، دیوانه
دگر از خویشتن بیگانه‌ام، بیگانه، بیگانه

خوشا حال و خوشا وقت دو مفتون و دو دلداده
که غیر از عشقشان گیتی بود افسانه، افسانه
...


هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است
 

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد




هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد




هر چيز که بشکند ز بها افتد و ليک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است


تب کرده ام هذیان برایت می نویسم
ذهنم پر است از فکرهای اشتباهی
بگذار حالت را بپرسم گرچه دیر است
عالیجناب شعرهایم روبراهی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگری نیست که مهر تو در او شاید بست
چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی
يار بيگانه مشو تا نبري ازخويشم
غم اغيار مخور تا نكني نا شادم
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم
ناز بنياد مكن تا نكني بنيادم

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادی از ما میکنی!!! ......... دل را تو حاشا میکنی
خودم :w12:

[FONT=&quot]ياد آن بوسه كه هنگام وداع[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بر لبم شعله حسرت افروخت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ياد آن خنده بيرنگ و خموش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]كه سراپای وجودم را سوخت[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

[FONT=&quot]دیگر نکنم ز روی نادانی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]قربانی عشق او غرورم را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شاید که چو بگذرم از او یابم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]آن گمشده شادی و سرورم را[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است

[FONT=&quot]توبه کنم که بشکنم به هرنفس[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]لذت توبه کردنم توبه شکستن است و بس[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]نیست شبی توبه کنم, می نخورم بار دِگر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]شب نرسیده به سحر, دوباره میکنم هوس[/FONT][FONT=&quot]

شبتون خوش[/FONT]
:gol:
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توبه کنم که بشکنم به هرنفس
لذت توبه کردنم توبه شکستن است و بس
نیست شبی توبه کنم, می نخورم بار دِگر
شب نرسیده به سحر, دوباره میکنم هوس

شبتون خوش
:gol:

سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واصل شو به الطاف خداوندی


شب خوش:gol:
 

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز

سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
خطاب آمد که واصل شو به الطاف خداوندی


شب خوش:gol:

یاران موافق همه از دست شدند
در پای عجل یکا یکا پس شدند


خوردین خوردین ز یک شراب بر مجلس آن
دوری دو سه پیش تر ز ما عوض شدند
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاران موافق همه از دست شدند
در پای عجل یکا یکا پس شدند


خوردین خوردین ز یک شراب بر مجلس آن
دوری دو سه پیش تر ز ما عوض شدند

دیوانه روی توام من مست ابروی توام
دیوانه را عاقل کنی میخانه را باطل کنی


خودم
:redface:
 

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیوانه روی توام من مست ابروی توام
دیوانه را عاقل کنی میخانه را باطل کنی


خودم
:redface:

در حال حاضر با "ی " شعری به ذهنم نمیرسه
به به..آفریییییین... چقدر خووووووب.. حتما شعراتو جمع آوری میکنی دیگه؟؟کتابشون کن
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت

ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت

تا ابد معمور باد آن خانه کز خاک درش
هر نفس با بوی رحمان می وزد باد یمن


در حال حاضر با "ی " شعری به ذهنم نمیرسه
به به..آفریییییین... چقدر خووووووب.. حتما شعراتو جمع آوری میکنی دیگه؟؟کتابشون کن

خسته نباشی :D
ممنون از تشویقت،گذری یه چیزای میگم
 

modir banoo

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیوانه روی توام من مست ابروی توام
دیوانه را عاقل کنی میخانه را باطل کنی


خودم
:redface:

به به :D
خیلی هم خوب ;)
امشب طبع شاعریت گل کرده ها :gol:



یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت

ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت

تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب
جان عزیز خود به نوا می فرستمت
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخرین ویرایش:
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا