مشاعرۀ سنّتی

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ای ساربان آهسته را ،کارام جانم میرود:confused:
وان دل که با خود داشتم با دل ستانم می رود

در خواب بدم مرا خردمندی گفت
کز خواب کسی را گل شادی نشکفت
کاری چ کنی که با اجل باشد جفت
می خور که بزير خاک ميبايد خفت
 

وهاب...

اخراجی موقت
در خواب بدم مرا خردمندی گفت
کز خواب کسی را گل شادی نشکفت
کاری چ کنی که با اجل باشد جفت
می خور که بزير خاک ميبايد خفت

تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ناقصه ااما من کاملشو نمیدونم..
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان

نفس بادصبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد..
 

وهاب...

اخراجی موقت
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده از خود کاستن
سر نهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش ، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند


دانی از زندگی چ میخواهم؟؟
من تو باشم.تو.. پای تا سر تو..
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو.. بار دیگر تو...
 

وهاب...

اخراجی موقت
ناقصه ااما من کاملشو نمیدونم..


نفس بادصبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد..
دمی فرصت غنیمت دان در این فصل
که دنیای دنی بی اعتباره
بمو واجی چرا ته بی قراری
چو گل پرورده باد بهاری
چرا گردی بکوه و دشت و صحرا
بجان او ندارم اختیاری
گلان فصل بهاران هفتهٔ بی
زمان وصل یاران هفتهٔ بی
غنیمت دان وصال لاله رویان
 
آخرین ویرایش:

وهاب...

اخراجی موقت
دانی از زندگی چ میخواهم؟؟
من تو باشم.تو.. پای تا سر تو..
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو.. بار دیگر تو...
وقتی دل سودائی میرفت ببستانها
بیخویشتنم کردی ، بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل ، گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم ، از یاد برفت آنها
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
وقتی دل سودائی میرفت ببستانها
بیخویشتنم کردی ، بوی گل و ریحانها
گه نعره زدی بلبل ، گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم ، از یاد برفت آنها

الا یا ایها الساقی،ادر کاسا و ناولها
ک عشق آسان نمود اول.. ولی افتاد مشکلها.........





روز خوش:gol:
 

وهاب...

اخراجی موقت
الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم

ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما


هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما
 

وهاب...

اخراجی موقت
من کمی بیشتراز عشق ترا میفهمم..
عشق راه و روش بچه دبستانی هاست: )

تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای

که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد

گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد

ناله فریادرس عاشق مسکین آمد

مرغ دل باز هوادار کمان ابرویست
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
من کمی بیشتراز عشق ترا میفهمم..
عشق راه و روش بچه دبستانی هاست: )
تو آمدی وندانی مرا کجا بردی
به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی
چو ذره بودم وعشق تو آفتابم کرد
مرا نگر که کجابودم و کجا بردی
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد

مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای

که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد

گریه آبی به رخ سوختگان بازآورد

ناله فریادرس عاشق مسکین آمد

مرغ دل باز هوادار کمان ابرویست
تارو پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
 

وهاب...

اخراجی موقت
تو آمدی وندانی مرا کجا بردی
به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی
چو ذره بودم وعشق تو آفتابم کرد
مرا نگر که کجابودم و کجا بردی
یکی نیمه فروسوزی یکی نیمه فروریزی

به هر سوزی چو پروانه مشو قانع بسوزان سر

به پیش شمع چون لافی این سودای دهلیزی


اگر داری سر مستان کله بگذار و سر بستان

کله دارند و سرها نی کلهداران پالیزی
 

وهاب...

اخراجی موقت
تارو پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد

درختی بیخ او بالا نگونه شاخه‌های او

به عکس آن درختانی که سعدی‌اند و شونیزی


گهی گویی به گوش دل که در دوغ من افتادی

منم جان همه عالم تو چون از جان بپرهیزی


گهی زانوت بربندم چو اشتر تا فروخسپی
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تو آمدی وندانی مرا کجا بردی
به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی
چو ذره بودم وعشق تو آفتابم کرد
مرا نگر که کجابودم و کجا بردی


یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من.. ک او را دوست میدارم
ولی افسوس...
او هرگز نگاهم را نمیخواند...
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یکی نیمه فروسوزی یکی نیمه فروریزی

به هر سوزی چو پروانه مشو قانع بسوزان سر

به پیش شمع چون لافی این سودای دهلیزی


اگر داری سر مستان کله بگذار و سر بستان

کله دارند و سرها نی کلهداران پالیزی
دوست عزیز نمیشه که از هرجا خواستیم شعرو کات کنیم...

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یکی را دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من.. ک او را دوست میدارم
ولی افسوس...
او هرگز نگاهم را نمیخواند...
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
 

وهاب...

اخراجی موقت
دوست عزیز نمیشه که از هرجا خواستیم شعرو کات کنیم...

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]روبه حق بودم تو بی حق روسیا کردی مرا[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]عشق میگفتم زشورش نغمه ها می خواندم[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]تو به صور دلفریبت بی صدا کردی مرا[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
 

وهاب...

اخراجی موقت
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
سخت است اما میشود ، درنقش یک عاقل روم
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم[/FONT]
حالم نه اصلا خوب نیست، تا بعد بهترمی شوم[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
فــــکری برای این دل ِ ، تنهای غمگین می کنم[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سخت است اما میشود ، درنقش یک عاقل روم
نه شب دعایت می کنم ، نه صبح نفرین می کنم
حالم نه اصلا خوب نیست، تا بعد بهترمی شوم
فــــکری برای این دل ِ ، تنهای غمگین می کنم

مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست


ترا من چشم در راهم شباهنگام...
ک میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تورا من چشم در راهم...
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ترا من چشم در راهم شباهنگام...
ک میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تورا من چشم در راهم...
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان
رشته به رشته نخ به نخ، تار به تار پو به پو
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا