مشاعرۀ سنّتی

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زلیخا مرد از این حسرت که یوسف گشته زندانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

يا رب اين قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجراي من و معشوق مرا پايان نيست
هر چه آغاز ندارد نپذيرد انجام
 

*FARZAN*

دستیار مدیر کتابخانه الکترونیکی
کاربر ممتاز
يا رب اين قافله را لطف ازل بدرقه باد
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام
ماجراي من و معشوق مرا پايان نيست
هر چه آغاز ندارد نپذيرد انجام
محتسب مستی ب ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهنست افسار نیست
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
محتسب مستی ب ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهنست افسار نیست
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد
چو یکدم با تو باشم دل از هر غم رها گردد
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
محتسب مستی ب ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهنست افسار نیست
گفت مستی زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیست
تا آب شدم سراب دیدم خود را
دریا گشتم،حباب دیدم خود را
آگاه شدم غفلت خود را دیدم
بیدار شدم بخواب دیدم خود را

مولانا
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از دست حسود چمنش
شبي پر كن از بوسه ها ساغرم
به نرمي بيا همچو جان در برم
تنم را بسوزان در اغوش خويش
كه فردا نيابند خاكسترم

فريدون مشيري
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا