مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای سیب سرخ غلت‌‌زنان در مسیر رود یک شهر تا به من برسی عاشقت شده‌ست

[FONT=&quot]تا بر گذشته مي نگرم، عشق خويش را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]چون آفتاب گمشده مي آورم بياد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مي نالم از دلي كه بخون غرقه گشته است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]اين شعر، غير رنجش يارم بمن چه داد[/FONT]
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
ای سیب سرخ غلت‌‌زنان در مسیر رود یک شهر تا به من برسی عاشقت شده‌ست
تو آمدی و ندانی مرا کجا بردی
به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی
چو ذره بودم و عشق تو آفتابم کرد
مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تا بر گذشته مي نگرم، عشق خويش را
چون آفتاب گمشده مي آورم بياد
مي نالم از دلي كه بخون غرقه گشته است
اين شعر، غير رنجش يارم بمن چه داد
دانی از زندگی چ میخواهم؟؟ من تو باشم تو!! پای تا سر تو!!!ز
ندگی گر هزاااااار باره بود. بار دیگر تو! بار دیگر تو!!!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو آمدی و ندانی مرا کجا بردی
به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی
چو ذره بودم و عشق تو آفتابم کرد
مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی
[FONT=&quot]يک پنجره برای من کافيست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]يک پنجره به لحظه ی آگاهی و نگاه و سکوت[/FONT][FONT=&quot] ...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
دوستان ممنون لذت بردم شب همگی خوش
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تو آمدی و ندانی مرا کجا بردی
به بند عشق کشیدی و تا خدا بردی
چو ذره بودم و عشق تو آفتابم کرد
مرا نگر که کجا بودم و کجا بردی
یارب به کمند عشق پا بستم کن از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان وزباده صاف عشق سر مستم کن
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
يک پنجره برای من کافيست
يک پنجره به لحظه ی آگاهی و نگاه و سکوت ...
دوستان ممنون لذت بردم شب همگی خوش
تو وطوبی و ما و قامت یار فکر هرکس به قدر همت اوست

همچنین.شب خوش
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
فراموشم مکن چون من فراموشت نخواهم کرد
تو در من آتشی هسنی که خاموشت نخواهم کرد
در دایره وجود موجود علیست اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
گرخانه اعتقاد ویران نشدی من فاش بگفتمی که معبود علیست
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در دایره وجود موجود علیست اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
گرخانه اعتقاد ویران نشدی من فاش بگفتمی که معبود علیست
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين
به علی شناختم من، به خدا قسم خدا را
آن سوی چشمهای تو بغضی مردّد است.....لبخند از همیشه لبهات مرتد است
تاریک میشوی و خدا بغض میکند......باری شبیه چشم تو حال خدا بد است


پ.ن:این مطلع یکی از غزلای خودمه
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
آن سوی چشمهای تو بغضی مردّد است.....لبخند از همیشه لبهات مرتد است
تاریک میشوی و خدا بغض میکند......باری شبیه چشم تو حال خدا بد است


پ.ن:این مطلع یکی از غزلای خودمه
فوق العاده بود :w17::w17:

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
فوق العاده بود :w17::w17:

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
مرسی:redface:

تابستان که بیاید
نمی دانم چند ساله می شوم
اما صدای غریبی
مرتب می گویدم :
- پس تو کی خواهی مُرد !؟
ری را...!
به کوری چشم کلاغ
عقاب ها هرگز نمی میرند!

قسمتی از شعر ری-را...علی صالحی
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
مرسی:redface:

تابستان که بیاید
نمی دانم چند ساله می شوم
اما صدای غریبی
مرتب می گویدم :
- پس تو کی خواهی مُرد !؟
ری را...!
به کوری چشم کلاغ
عقاب ها هرگز نمی میرند!

قسمتی از شعر ری-را...علی صالحی
« دوستت دارم » را
من دلاویزترین شعر جهان یافته ام !...

فریدون مشیری
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تـا مـن بـه رغـم شـمـع سر و جان فشانمت

استاد شهریار
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تـا مـن بـه رغـم شـمـع سر و جان فشانمت

استاد شهریار


تمام روز درآئینه گریه میکردم
بهار پنجره ام را ب وهم سبز درختان سپرده بود
تنم ب پیله تنهایی ام نمیگنجید..........

ف.ف
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تمام روز درآئینه گریه میکردم
بهار پنجره ام را ب وهم سبز درختان سپرده بود
تنم ب پیله تنهایی ام نمیگنجید..........

ف.ف
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه..
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است

برود از دل من و از دل من آن نرود


آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

که اگر سر برود از دل و از جان نرود


گر رود از پی خوبان دل من معذور است

درد دارد چه کند کز پی درمان نرود


هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان

دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است

برود از دل من و از دل من آن نرود


آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

که اگر سر برود از دل و از جان نرود


گر رود از پی خوبان دل من معذور است

درد دارد چه کند کز پی درمان نرود


هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان

دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود


دلا خو کن ب تنهایی،ک از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد،ک از تن ها بپرهیزد....
 

sage007

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
والاتری و مهتری و برتری ز من ................................. خوش خُلق و خوش عقیده تر از مردم زَمَن

فی البداهه از خودم
نظر در نامه می‌دارد ولی با لب نمی‌خواند

همی‌داند کز این حامل چه صورت زایدش فردا


وگر برگوید از دیده بگوید رمز و پوشیده

اگر درد طلب داری بدانی نکته و ایما
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا