ز من نگارم خبر ندارد ......................... به حال زارم نظر ندارددیدی دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل شد عزیز
ز من نگارم خبر ندارد ......................... به حال زارم نظر ندارددیدی دوباره مثل همان سالهای پیش
امسال هم بدون تو تحویل شد عزیز
دلی از سنگ بباید به سر راه وداع ........................... تا تحمل کند آن روز که محمل برود
دل تنگم و جز روی خوشت در نظرم نیست
در گیتی و افلاک به جز تو قمرم نیست
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار ....................... که توسنی چو فلک رام تازیانه ی توست
ز من نگارم خبر ندارد ......................... به حال زارم نظر ندارد
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار ....................... که توسنی چو فلک رام تازیانه ی توست
تو عاشقان مسلم ندیده ای سعدی .................... که تیغ بر کف و سربنده دار در پیش اندتا بپیوندد به دریا کوه را تنها گذاشت/رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت
تو عاشقان مسلم ندیده ای سعدی .................... که تیغ بر کف و سربنده دار در پیش اند
طاقت هجران ندارم خوب من .............................. باز آ تا مانده در من جان و تن
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم غلط
تا بپیوندد به دریا کوه را تنها گذاشت/رود رفت اما مسیر رفتنش را جا گذاشت
دلِ شکسته به سازِ شکسته می ماند .......................... که با نوازشِ دستی برآورد آهی
کپی امضای خودم؟؟؟تقلب؟؟؟
یاد باد آنکه سر کوی توأم منزل بود .......................... دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
مباش آرام حتی گر نشان از گردبادی نیست/تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم ....
دانی از زندگی چ میخواهم؟؟؟
من تو باشم.تووو پای تا سر تووووو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو.بار دیگر توووووو
وای برو برو برو که ز تو گذشتم .......................... حالا دیگه باورم شده اینه سرگذشتم![]()
[FONT="]طمع مبر از لطف بينهايت دوست[/FONT][FONT="]
تکیه کردم بر وفای او غلط کردم غلط
باختم جان در هوای او غلط کردم غلط
آقااااااااا
از شما بعیده :|
مشاعره سنتی و وای وای وای؟؟
من آن گلبرگ مغرورم ک میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمیگردم
آقااااااااا
از شما بعیده :|
مشاعره سنتی و وای وای وای؟؟
من آن گلبرگ مغرورم ک میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمیگردم
من که می دانم شبی عمرم به پایان می رسد ........................ نوبت خاموشی من سهل و آسان می رسد
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است ........................ شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل استدوش دیدم ک ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و ب پیمانه زدند
هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید ...................... وین گریه نه آبی است که آتش بنشاندمن مستو تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
دل که رنجید از کسی خرسند کردن مشکل است ........................ شیشه ی بشکسته را پیوند کردن مشکل است
آقااااااااا
از شما بعیده :|
مشاعره سنتی و وای وای وای؟؟
من آن گلبرگ مغرورم ک میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خواری پی شبنم نمیگردم
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد ........................ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زدتو دور خود چو پیله کشی روز و شب حصار
"پو شانده اند صبح تو را ابرهای تار
تنها به این بهانه که بارانیت کنند"
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس ........................ کجاست دیر مغان و شراب ناب کجاای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید
ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید
ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید
ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس ........................ کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
[FONT="][/FONT][FONT="] دوست دارم بروم[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="][/FONT]ای عاشقان ای عاشقان دل را چراغانی کنید
ای می فروشان شهر را انگور مهمانی کنید
نخست موعظه پیر صحبت این حرف استاسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو دانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |