مشاعرۀ سنّتی

[f-15c]

amadi janam be ghorbanat vali hala chera

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا :دی

 

[رجایی اشکان]

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا :دی

او چه می گوید؟
او چه می گوید؟
خسته و سرگشته و حیران
می دوم در راه پرسش های بی پایان

 

[f-15c]

او چه می گوید؟
او چه می گوید؟
خسته و سرگشته و حیران
می دوم در راه پرسش های بی پایان

نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو

نامه ی خوش خبر ازعالم اسرار بیار

 

[رجایی اشکان]

نکته ای روح فزا از دهن دوست بگو

نامه ی خوش خبر ازعالم اسرار بیار

رازی درون سینه ی من می سوخت
می خواستم که با تو سخن گوید
اما صدایم از گره کوته بود
در سایه ، بوته هیج نمی روید!

 

[f-15c]

رازی درون سینه ی من می سوخت
می خواستم که با تو سخن گوید
اما صدایم از گره کوته بود
در سایه ، بوته هیج نمی روید!

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[رجایی اشکان]

دردم از یار است و درمان نیز هم

دل فدای او شد و جان نیز هم

مو سپيد آخر شدي اي برف
تا سرانجامم چنين ديدي
در دلم باريدي... اي افسوس
بر سر گورم نباريدي

 

[f-15c]

مو سپيد آخر شدي اي برف
تا سرانجامم چنين ديدي
در دلم باريدي... اي افسوس
بر سر گورم نباريدي

یاد باد انکو به قصد خون ما

عهد را بشکست و پیمان نیز هم

 

[رجایی اشکان]

یاد باد انکو به قصد خون ما

عهد را بشکست و پیمان نیز هم

من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم
و کار تدوین نظامنامه قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست

 

[f-15c]

من از عناصر چهارگانه اطاعت میکنم
و کار تدوین نظامنامه قلبم
کار حکومت محلی کوران نیست

تو را من چشم در راهم
شبا هنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

 

[رجایی اشکان]

تو را من چشم در راهم
شبا هنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی

یاد تو یاد عشق نخستین است
یاد تو آن خزان دل انگیزیست
کو را هزار جلوه ی رنگین است ...

 

[f-15c]

یاد تو یاد عشق نخستین است
یاد تو آن خزان دل انگیزیست
کو را هزار جلوه ی رنگین است ...

یارب ان نوگل خندان ک سپردی به منش

میسپارم به تو از دست حسود چمنش


اصلنم تابلود نبود

 

[رجایی اشکان]

یارب ان نوگل خندان ک سپردی به منش

میسپارم به تو از دست حسود چمنش


اصلنم تابلود نبود

شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد...

 

[رجایی اشکان]

یارب ان نوگل خندان ک سپردی به منش

میسپارم به تو از دست حسود چمنش


اصلنم تابلود نبود

آخی ت نداشتی خو از خودم میپرسیدی

 

[f-15c]

شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد...

دست افشان پای کوبان میروم

بر در سلطان خوبان میرم

 

[رجایی اشکان]

دست افشان پای کوبان میروم

بر در سلطان خوبان میرم

من خسته زین کشاکش دردآلود
رفتم به سوی شهر فراموشی...

 

[f-15c]

من خسته زین کشاکش دردآلود
رفتم به سوی شهر فراموشی...

یادم امد هان
خوان هشتم را



بقیه ش یادم نیس

 

[رجایی اشکان]

یادم امد هان
خوان هشتم را



بقیه ش یادم نیس

آسمان از عطر روز آکنده بود
گرد ما گوئی حریر ابرها
پرده ای نیلوفری افکنده بود

 

[f-15c]

آسمان از عطر روز آکنده بود
گرد ما گوئی حریر ابرها
پرده ای نیلوفری افکنده بود

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم

نقشی بیاد خط تو بر اب میزدم

 

[رجایی اشکان]

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم

نقشی بیاد خط تو بر اب میزدم

مبهوت
در این جهان چون برهوت
مبهوت
آه ای پدر مگر
گندم چقدر شیرین بود؟
و سیب سرخ وسوسه حوا را
در دامن فریب چرا افکند؟
نفرین به دیو وسوسه
نفرین به هوشیاری.

 

[f-15c]

مبهوت
در این جهان چون برهوت
مبهوت
آه ای پدر مگر
گندم چقدر شیرین بود؟
و سیب سرخ وسوسه حوا را
در دامن فریب چرا افکند؟
نفرین به دیو وسوسه
نفرین به هوشیاری.

یار ما چون گیرد اغاز سماع

قدسیان بر عرش دست افشان کنند

 

[رجایی اشکان]

یار ما چون گیرد اغاز سماع

قدسیان بر عرش دست افشان کنند

درد ما را نيست درمان الغياث
هجر ما را نيست پايان الغياث

 

[f-15c]

درد ما را نيست درمان الغياث
هجر ما را نيست پايان الغياث

کوفت الغیاث

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت

 

[رجایی اشکان]

کوفت الغیاث

ساقی بیار باده که ماه صیام رفت

در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت

تشنه ی بادیه را هم به زلالی در یاب
به امیدی که در این ره به خدا می داری
دل ربودی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میداری
(جوابشو نمیگم تو خماریش بمونی

 

[gelayor14]

تشنه ی بادیه را هم به زلالی در یاب
به امیدی که در این ره به خدا می داری
دل ربودی و بحل کردمت ای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میداری
(جوابشو نمیگم تو خماریش بمونی

یار از پرده هویدا شد و یاران غافل
یوسفی هست، دریغا که خریداری نیست

 

[f-15c]

یار از پرده هویدا شد و یاران غافل
یوسفی هست، دریغا که خریداری نیست

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

تا باز چ اندیشه کند رای صوابت

 

[رجایی اشکان]

تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت

تا باز چ اندیشه کند رای صوابت

تا بر گذشته مي نگرم، عشق خويش را
چون آفتاب گمشده مي آورم بياد
مي نالم از دلي كه بخون غرقه گشته است
اين شعر، غير رنجش يارم بمن چه داد

 

[arc_saba]

تا بر گذشته مي نگرم، عشق خويش را
چون آفتاب گمشده مي آورم بياد
مي نالم از دلي كه بخون غرقه گشته است
اين شعر، غير رنجش يارم بمن چه داد

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

 

[رجایی اشکان]

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال...

 

[IRANIAN VOCAL]

دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال...

لایق وصل تو که من نیستم ................................ اذن به یک لحظه نگاهم بده

 

[baran72]

لایق وصل تو که من نیستم ................................ اذن به یک لحظه نگاهم بده

هر نفس آواز عشق می رسد از چپ و راست
ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست