تا به جفایت خوشم ترک جفا کرده ای/این روش تازه را تازه بنا کرده ایسر تسلیم نهادیم به حکم و رایت
تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت
یاد وصال می کنم ، دیده پر آب می شودتا به جفایت خوشم ترک جفا کرده ای/این روش تازه را تازه بنا کرده ای
یاد وصال می کنم ، دیده پر آب می شود
شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود
در هوس خیال او همچو خیال گشتهام...................وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
من هر چه دیده ام ز دل و دیده دیده ام
گاهی ز دل بود گله گاهی ز دیده ام
ما را اگر فلک بگذارد به اختیار/ بیرون ز کوی او نگذاریم پای خویش
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
گوش بر زنگ کاروانستم
با صداهای نیم زنده ز دور
هم عنان گشته هم زبان هستم
من از بی قربی خار لب دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد از این بالا نشینی ها
از برت دامن کشان، رفتم ای نا مهربان // از مـن آزرده دل، کـی دگـر بینـی نشان
قطره اشکیم اما در درون دل نهاننیست اهل زهد را اگهی از اسرار عشق
نقد دین بی قیمت افتاده است در بازار عشق
قطره اشکیم اما در درون دل نهان
گر به سوی دیده ره یابیم دریا می شویم
محو دیدارکهام کز دورباش جلوهاش/ برمژه هرقطره اشکم تا چکیدن داغ شد
ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!داری هوس ک غیر ، جان دهد برای تو
آه این چ آرزوست، مگر مرده ایم ما ؟؟!!
ای نبخشوده گناه پدرم ، آدم ، را!
به گناهان نبخشوده قسم ، دل تنگ ام
میوزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکنبسکه بسوزد از غمش ایندل سوزناک من/ دود برآید از جگر ز آتش دل کباب را
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد// شعری بخوان که با او رطل گران توان زد
داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات............. آن زمانی که درآییم به بستان من و تو
یک لحظه دیدن رخ جانانم آرزوست/ یکدم وصال آن مه خوبانم آرزوست
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدستا باز شناختم از اين پاي ز دست اين چرخ فرو مايه مرا دست ببست افسوس که در حساب خواهند نهاد عمري که مرا بي مي و معشوقه گذشت![]()
![]()
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک
تافته اندر دلم پرتو مهر رخت / میکنم از آب چشم خانهٔ دل را خرابکنون به آب می لعل خرقه می شویم
نصیبه ازل از خود نمیتوان انداخت
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه ............ که از پای خُمت یکسر به حوض کوثر اندازیمتافته اندر دلم پرتو مهر رخت / میکنم از آب چشم خانهٔ دل را خراب
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |