روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست ونــــدر طلـــب طعمه پروبال بیاراســـت برراســــتی بال نظــر کرد و چنین گفت امــــــروزهمه روی جهان زیر پر ماســت
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس میکندش جام جهان بین
گو در نظر آصف جمشید مکان باش
شیرین کسی نیستم
لیلی کسی نیستم
ویس کسی نیستممعشوق کسی نیستم
ولی هرگز خود را به هوس کسی ارزان نمیفروشم
هر که شد محرم دل در حرم يار بماند// وان که اين کار ندانست در انکار بماند
دوستِ عزیز...با "م" باید جواب میدادین.
علم از تو در حمايت و عقل از تو با شكوه
در چشم فضل نوري و در جسم ملك جان
ناگهان دیدم که دور افتاده ام از همرهانم
مانده با چشمان من دودی بجای دودمانم
ناگهان آشفت کابوسی مرا از خواب کهفی
دیدم آوخ قرنها راه است از من تا زمانم
ناشناسی در عبور از سرزمین بی نشانی
گر چه ویران خاکش اما آشنا با خشت جانم
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم | هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم |
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
ما و دشمن دوستی ,این رسم,رسم تازه ایست
ورنه هر مـــو بر تن ایـــام, دشمن ,دشمن اسـت
تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس میکندش جام جهان بین
گو در نظر آصف جمشید مکان باش
شاهی؟ گدایی؟ مرشدی؟ پیری؟ چه هستی؟
دل بسته ام عمری است بر پیغمبری هات
[/B]
ترسم که اشک در غم ما پرده در شودتیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت
تا باز چه تدبیـــــر کند رای صوابت
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصوددرد عاشقی را دوایی بهتر از معشوق نیست................شربت بیماری فرهاد را شیرین کنید
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشه ای برون آ ای کوکب هدایت
تا من بدبدم روی تو ای ماه و شمع روشنم.....................هرجا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجور بی قرار منست
در نظر بازی ما بیخبران حیرانندتو را با غیر میبینم صدایم در نمی آید........................دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
دیریست که دلدار پیامی نفرستاددر نظر بازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
دائم گل این بستان شاداب نمی مانددر این سرای بی کسی کسی به در نمیزند.....................به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
دائم گل این بستان شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
یارب مرا یاری بده،تا خوب آزارش كنم
رنجش دهم زجرش دهم،زارش كنم،خوارش كنم
از بوسه های آتشین از خنده های دلنشین
صد شعله در جانش كنم رامش كنم، رامش كنم
یارب مرا یاری بده،تا خوب آزارش كنم
رنجش دهم زجرش دهم،زارش كنم،خوارش كنم
از بوسه های آتشین از خنده های دلنشین
صد شعله در جانش كنم رامش كنم، رامش كنم
دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دلمن و شمع صبحگاهی سزد ار بهم بگرییم
که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد
دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دل
نی نی دل آرامش مخوان کز دل ببرد آرام را
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش.............این چراغیست کزین خانه به آن خانه برند
دو دلم اول خط نام خدا بنویسم
یا که رندی کنم و نام تو را بنویسم
همه یک گفتم و دینم همه یکتایی بود
با کدامین قلم امروز دوتا بنویسم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |