مشاعرۀ سنّتی

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هرکه سودای تو دارد چه غم از هرکه جهانش
نگران تو چه اندیشه و بیم از دگرانش


شیوه نازتو شیرین خط وخال تو ملیح
چشم وابروی تو زیبا وقدوبالای توخوش
هم گلستان خیالم زتو پرنقش ونگار
هم مشام دلم اززلف سمن سای توخوش
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
شیوه نازتو شیرین خط وخال تو ملیح
چشم وابروی تو زیبا وقدوبالای توخوش
هم گلستان خیالم زتو پرنقش ونگار
هم مشام دلم اززلف سمن سای توخوش

شب است شاهد و شمع و شراب و شیرینی.......................غنیمت است در این شب که دوستان بینی
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب که در بستم و مست از می نابش کردم................ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

مي خوردن و گرد نيكوان گرديدنبهتر كه به رزق زاهدي ورزيدن
گر دوزخي اند مردم مست، بگويپس، روي بهشت را كه خواهد ديدن؟
 

mx_2000

عضو جدید
مي خوردن و گرد نيكوان گرديدنبهتر كه به رزق زاهدي ورزيدن
گر دوزخي اند مردم مست، بگويپس، روي بهشت را كه خواهد ديدن؟
-------------------------------------------------------------------------------------------------
نه من از پردۀ تقوی به در افتادم و بس ..... پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
-------------------------------------------------------------------------------------------------
نه من از پردۀ تقوی به در افتادم و بس ..... پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید

تبارک الله از این ره که نیست پایانش


جمال کعبه مگر عذر ره روان خواهد

که جان زنده دلان سوخت در بیابانش
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید

تبارک الله از این ره که نیست پایانش


جمال کعبه مگر عذر ره روان خواهد

که جان زنده دلان سوخت در بیابانش

شیدا نیستی
اخر اگر شیدا بودی
اینگونه
اشکم را در نمیاوردی
 

mx_2000

عضو جدید
من مست می عشقم هشیار نخواهم شد......................وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی.... ز کدام باده ساقی به من خراب دادی؟
دل عالمی ربودی چو نقاب برگشودی... دو جهـــان به هم برآمد چو به زلف تاب دادی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی.... ز کدام باده ساقی به من خراب دادی؟
دل عالمی ربودی چو نقاب برگشودی... دو جهـــان به هم برآمد چو به زلف تاب دادی

یاری زیبا نیستم
مهربان نیستم
تنها گاهی بی دلیل دوستت دارم
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور .... کلبه احزان شود روزی گلستان غم نخور



رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شـرط انصـاف نبـاشــد کـه مـــداوا نکنــی
دیـده مـا چـو به امیـد تــو دریـاسـت چـرا؟
بـه تفـرج گــذری بــر لــب دریــا نکنــی؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شـرط انصـاف نبـاشــد کـه مـــداوا نکنــی
دیـده مـا چـو به امیـد تــو دریـاسـت چـرا؟
بـه تفـرج گــذری بــر لــب دریــا نکنــی؟
یاد باد آن شب بارانی
که تو
در خانه ما بودی
شبم از روی تو روشن بود
که تو یک سینه صفا بودی
رعد غرید و تو لرزیدی
رو به آغوش من آوردی
کام ناکام مرا خندان
به یکی بوسه روا کردی
باد هنگامه کنان برخاست
شمع لبخند زنان بنشست
رعد در خنده ما گم شد
برق در سینه شب بشکست
نفس تشنه
تبدارم
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد باد آن شب بارانی
که تو
در خانه ما بودی
شبم از روی تو روشن بود
که تو یک سینه صفا بودی
رعد غرید و تو لرزیدی
رو به آغوش من آوردی
کام ناکام مرا خندان
به یکی بوسه روا کردی
باد هنگامه کنان برخاست
شمع لبخند زنان بنشست
رعد در خنده ما گم شد
برق در سینه شب بشکست
نفس تشنه
تبدارم
من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد / قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد / قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد


در کنار چشمه ی سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر،
گیسوان خیس شان به دست باد،
چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم،
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در کنار چشمه ی سحر

سر نهاده روی شانه های یکدگر،

گیسوان خیس شان به دست باد،

چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم،

ماهم اين هفته برون رفت و به چشمم ساليست / حال هجران تو چه داني كه مشكل حاليست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماهم اين هفته برون رفت و به چشمم ساليست / حال هجران تو چه داني كه مشكل حاليست
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم
تو زهری زهر گرم سینه
سوزی
تو ش یرینی که شور هستی از تست
شراب جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو غم از تو مستی از تست
به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق
که نامی خوشتر از اینت ندانم
وگر هر لحظه رنگی تازه گیری
به غیر از زهر شیرینت نخوانم

تو زهری زهر گرم سینه
سوزی
تو ش یرینی که شور هستی از تست
شراب جام خورشیدی که جان را
نشاط از تو غم از تو مستی از تست
به آسانی مرا از من ربودی
درون کوره غم آزمودی

يا رب از ابر هدايت برسان باراني / پيش تر زانكه چو گردي ز ميان برخيزم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يا رب از ابر هدايت برسان باراني / پيش تر زانكه چو گردي ز ميان برخيزم
مهر، هرگز این چنین غمگین نیافت
باغ، هرگز این چنین تنها نبود

تاج های نازتان بر سر شکست
باد وحشی چنگ زد در سینه تان
صبح می خندد خودآرایی کنید!
اشک های یخ زده، آیینه تان

رنگ عطر آویزتان بر باد رفت
عطر رنگ آمیزتان نابود شد
زندگی در لای رگ هاتان فسرد
آتش رخساره هاتان دود شد!

روزگاری، شام غمگین خزان
خوش تر از صبح بهارم می نمود
این زمان – حال شما، حال من است
ای همه گل های از سرما کبود !
 

mohammad vaghei

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهر، هرگز این چنین غمگین نیافت
باغ، هرگز این چنین تنها نبود

تاج های نازتان بر سر شکست
باد وحشی چنگ زد در سینه تان
صبح می خندد خودآرایی کنید!
اشک های یخ زده، آیینه تان

رنگ عطر آویزتان بر باد رفت
عطر رنگ آمیزتان نابود شد
زندگی در لای رگ هاتان فسرد
آتش رخساره هاتان دود شد!

روزگاری، شام غمگین خزان
خوش تر از صبح بهارم می نمود
این زمان – حال شما، حال من است
ای همه گل های از سرما کبود !
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟/ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟/ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا