مســاحــت خلــوتــم را پــر کــن!
فــرقــی نــمی کنــد،
عمــودی یــا افقــی!
همیــن کــه ضلعــی
از چهــار دیــواری ام بــاشــی،
کــافــی ســت .
ترا ز دفتر حافظ گرفته ام یعنی
كه تا همیشه ز چشمت نمی نهم ای فال
مرا زدست تو این جان بر لب آمده نیز
نهایتی ست كه آسان نمی دهم به زوال
محمد علی بهمنی