مشاعرۀ سنّتی

I2ose

عضو جدید
[FONT=&quot]در انتهای هر سفر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در آیینه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]دار و ندار خویش را مرور می کنم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]این خاک تیره این زمین[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]پاپوش پای خسته ام[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]این سقف کوتاه آسمان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]سرپوش چشم بسته ام[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اما خدای دل[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در آخرین سفر[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در آیینه به جز دو بیکرانه کران[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به جز زمین و آسمان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چیزی نمانده است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]گم گشته ام ‚ کجا[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ندیده ای مرا ؟

حسین پناهی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اهل کاشانم
روزگارم بد نیس
تکه نانی دارم
خورده هوشی
سر سوزن ذوقی...
 

I2ose

عضو جدید
یه شب مهتاب
ماه میاد تو خواب
منو می بره
کوچه به کوچه
باغ انگوری
باغ آلوچه
دره به دره
صحرا به صحرا
اونجا که شبا
پشت بیشه ها
یه پری میاد
ترسون و لرزون
پاشو میذاره
تو آب چشمه
شونه می کنه
موی پریشون
...

شاملوی زرگ
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نام تورا میبرم همیشه به هرحال
نام تو در من طنین بال فرشته ست
نام تو در من نسیم باغ بهشت است...

مشیری!
 

I2ose

عضو جدید
تا به كي بايد رفت
از دياري به ديار ديگر
نتوانم ‚ نتوانم جستن
هر زمان عشقي و ياري ديگر
كاش ما آن دو پرستو بوديم
كه همه عمر سفر مي كرديم
از بهاري
به بهاري ديگر

فروغ فرخزاد
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتی و غم امد به سر جای تو ای داد
بیداد گری امد و فریاد رسی رفت

نیمایوشیج!
 

I2ose

عضو جدید
تو همان به که نیندیشی
به من و درد روانسوزم
که من از درد نیاسایم
که من از شعله نیفروزم

فروغ فرخزاد
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من باتو مینویسم و میخوانم
من باتو راه میروم و حرف میزنم
وز شوق این محال که دستم به دست توست...
من جای راه رفتن ، پرواز میکنم....
 

I2ose

عضو جدید
من روز خویش را
با آفتاب روی تو
کز مشرق خیال دمیده ست
آغاز می کنم


: )
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من افتاب پاکتری را
در نوشخند مهر تو میبینم
در مطلع بلند شکفتن!

:smile:;)
 

I2ose

عضو جدید
من افتاب پاکتری را
در نوشخند مهر تو میبینم
در مطلع بلند شکفتن!

:smile:;)

نیم ساعت پیش
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد
آواز که خواند تازه فهمیدم
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !

حسین پناهی
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیم ساعت پیش
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد
آواز که خواند تازه فهمیدم
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !

حسین پناهی


ما که این همه برای عشق
آه و ناله ی دروغ می کنیم
راستی چرا
در رثای بی شمار عاشقان
- که بی دریغ -
خون خویش را نثار عشق می کنند
از نثار یک دریغ هم
دریغ می کنیم؟
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نیم ساعت پیش
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد
آواز که خواند تازه فهمیدم
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !

حسین پناهی

من اندوه خویش را ندانم
این گریه بی بهانه از توست

نیما!
 

I2ose

عضو جدید
تنها
ماییم
من و تو
نظاره گان خاموش این خلاء
دل افسردگان پا در جای
حیران دریچه های انجماد هم سفران.

شاملو
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها
ماییم
من و تو
نظاره گان خاموش این خلاء
دل افسردگان پا در جای
حیران دریچه های انجماد هم سفران.

شاملو

ناگزیر
با صدایی از سکوت
تا همیشه
روی برزخ دو پرتگاه
راه می روم
سرنوشت من سرودن است
 

عطار

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این سرای بی کسی، کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
 

جولي

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست حق داشت اگرپاي به چشمم ننهاد ديد كز اشك روان هر طرفش دريا بود
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا