مشاعرۀ سنّتی

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
لاله ی داغدیده را مانم
کشت آفت رسیده را مانم
ما ز یاران چشم یاری داشتیمخود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی برگی دهدحالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبودور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشتما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروزما دم همت بر او بگماشتیم
نکته​ها رفت و شکایت کس نکردجانب حرمت فرونگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی برگی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
نکته​ها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرونگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا

ما محصل بر کسی نگماشتیم

ما راست داغ مهر تو بر سینه یادگار
رفتی ولی ز دل نرود یادگار تو
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خواستم که میرمش اندر قدم چو شمع
او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد

 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو مو میبینی و من پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو

وای بر من بر دل دیوانه ام
کانچه باور داشتم از من گریخت
رشته های بافته با خون دل از هم کسیخت
آنچه استاد ازل از عشق گفت
عاقبت بر باد رفت
اعتبار عشق هم از یاد رفت
 

zizigolu91

عضو جدید
وای بر من بر دل دیوانه ام
کانچه باور داشتم از من گریخت
رشته های بافته با خون دل از هم کسیخت
آنچه استاد ازل از عشق گفت
عاقبت بر باد رفت
اعتبار عشق هم از یاد رفت
تاب بنفشه می دهد طره ی مشک سای تو
پرده ی غنچه می درد خنده ی دلگشای تو
 

'nobody'

کاربر بیش فعال
دانی از دولت وصلت چه طلب دارم؟هیچ
یاد تو مصلحت مصلحت خویش ببرد از یادم
(سعدی)



من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را
آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان
برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا
اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه
چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا
رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا
ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا...

*مولانا*
 

mahdi26465

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان
دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا
نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را
آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان
برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا
اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه
چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا
رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا
ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا...

*مولانا*

ای که از کوچه معشوقه ما میگذری.................باخبر باش که سر میشکند دیوارش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا