مشاعرۀ سنّتی

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
اندر جمال یوسف گر دست ها بریدند
دستی به جان ما بر،میبین چه ها بریدیم
ما چون زدری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هرکس بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم
 

anahita1370

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما چون زدری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هرکس بریدیم بریدیم
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم

مانده بودی اگر نازنینم
زندگی رنگ و بوی دگر داشت
این شب سرد و غمگین غربت
با وجود تو رنگ سحر داشت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شراب تلخ میخواهم که مردافکن بود زورش/ که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
شروع کن گریه رو همراه میشم

سرا پا مثل چشمات آب میشم

شروع کن گریه رو همراه میشم

ببین بابا که دنیا مثل هرشب خواب خواب
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
سلام مخسن جان


مگه سرگرم چی بودیم که غافل می شدیم از هم

این فاصله داره از نبودن تو جون می گیره برگرد

روحم از شعله ی این فاصله می سوزه برگرد

فردای من بی حضور تو معنایی نداره
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام مخسن جان


مگه سرگرم چی بودیم که غافل می شدیم از هم

این فاصله داره از نبودن تو جون می گیره برگرد

روحم از شعله ی این فاصله می سوزه برگرد

فردای من بی حضور تو معنایی نداره


هر كو شراب فرقت روزي چشيده باشد/ داند كه سخت باشد قطع اميدواران
 

محسن........

عضو جدید
سلام مخسن جان


مگه سرگرم چی بودیم که غافل می شدیم از هم

این فاصله داره از نبودن تو جون می گیره برگرد

روحم از شعله ی این فاصله می سوزه برگرد

فردای من بی حضور تو معنایی نداره
سلام مانی جان
همچو صبحی و من شمع خلوت سحرمتبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر كو شراب فرقت روزي چشيده باشد/ داند كه سخت باشد قطع اميدواران
نمی دونم که یه هو چرا این جوری میشن

بی تو هفته های من.پر غصه و غمن

پر غصه و غمن.بی تو هفته های من

هفته ها میگذره اما گل من نیومده
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام مانی جان
همچو صبحی و من شمع خلوت سحرمتبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
منتظر بودم بیایو عکستو باز بکشم.

دست و پام گم میکردم بند میومد زبونم .

هروقت که میخواستم بگم تو ایی وجود من .

یه روزی جرات دادم به این دلم .
 

محسن........

عضو جدید
منتظر بودم بیایو عکستو باز بکشم.

دست و پام گم میکردم بند میومد زبونم .

هروقت که میخواستم بگم تو ایی وجود من .

یه روزی جرات دادم به این دلم .
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
غم اغیار مخور تا تا ندهی بر بادم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو/ جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
وقتی نیستی دنیا مث زندونه برام

بی تو چیزی جز غم که نمیمونه برام

خونه زندونه برام.ناجی ازادی

این همه زندونو تو به قلبم دادی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک روز به وقت نیم روزان
شد پیش شبان زدرد سوزان
نخواند طفل جنون مزاجم خطی زپست وبلند هستی

شوم فلاطون ملک‌!دانش اگر شناسم سر ازکف پا


به هیچ صورت زدورگردون نصیب مانیست سربلندی

زبعد مردن مگر نسیمی غبار ما را برد به بالا
 

محسن........

عضو جدید
نخواند طفل جنون مزاجم خطی زپست وبلند هستی

شوم فلاطون ملک‌!دانش اگر شناسم سر ازکف پا


به هیچ صورت زدورگردون نصیب مانیست سربلندی

زبعد مردن مگر نسیمی غبار ما را برد به بالا

خیامه؟!

اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت
ماه بر عشق تو خندید!

یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم..نرمیدم!


رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم..!
نه گرفتی از آن عاشق آزرده خبر هم!
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!


بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیامه؟!

اشکی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت
ماه بر عشق تو خندید!

یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم..نرمیدم!


رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم..!
نه گرفتی از آن عاشق آزرده خبر هم!
نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!


بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم...
مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت

ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا


دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی

تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا


همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
 

محسن........

عضو جدید
مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت

ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا


دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی

تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا


همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایان بنوازد آشنا را

اشکاتو کی میشماره وقتی که...دستای من از گونه هات دوره؟
رفتن...همیشه اختیاری نیست!..آدم یه جاهایی رو مجبوره...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اشکاتو کی میشماره وقتی که...دستای من از گونه هات دوره؟
رفتن...همیشه اختیاری نیست!..آدم یه جاهایی رو مجبوره...
هفته ها میگذره اما گل من نیومده

دارم از غصه می پوسم چقد این روزا بده

پرم از تنها یی.پرم از غصه و غم

بی خیال اصلا تو نمی فهمی چی میگم

مرگه هر لحظه برام.قامتم اب شده
 

m.r119

عضو جدید
کاربر ممتاز
هفته ها میگذره اما گل من نیومده

دارم از غصه می پوسم چقد این روزا بده

پرم از تنها یی.پرم از غصه و غم

بی خیال اصلا تو نمی فهمی چی میگم

مرگه هر لحظه برام.قامتم اب شده

هفته به هفته میرود ثانیه ها با غم و درد
چون به کناره میرسد،خاطره های تلخ و سرد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا