مشاعرۀ سنّتی

mm.h

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای مایه درمان نفسی ننشینی
تا صورت جان دردمندان بینی
گر من به تو فرهاد صفت شیفته ام
عیبم مکن ای جان که تو بس شیرینی

یا رب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرشب به شوق دیدن تو خواب میروم
کابوس با حضور تو رویای دیگری است...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

دلتنگی خوشه ی انگور ِ سیاه است.
لگد کوبش کن.
لگد کوبش کن.
بگذار ساعتی سربسته بماند،
مستت می کند اندوه...
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش مرا حال خوشی دست داد
نغمه ی مارا عطشی دست داد
نامه تو بردم لبم اتش گرفت
شعله به دامان سیاووش گرفت

تیر میباید شدن بر چشم هر نامرد پریدن
حلقه می باید شدن بر دست هر دزد شرافت سخت چسبیدن
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا