مشاعرۀ سنّتی

[mm.h]

ای دووست شکر بهتر یاتکه شکر سازد
خوبیه قمر بهتر یا انکه قمرسازد

دود آه سینه ی نالان من
سوخت این افسردگان خام را

 

[eghlimaa]

ای دووست شکر بهتر یاتکه شکر سازد
خوبیه قمر بهتر یا انکه قمرسازد

درس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

 

[mm.h]

درس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را

ای صبا گر بجوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

 

[901010]

ای صبا گر بجوانان چمن بازرسی
خدمت ما برسان سرو و گل و ریحان را

اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا

 

[eghlimaa]

اول دفتر به نام ایزد دانا
صانع پروردگار حی توانا

از این پنج شین روی رغبت متاب
شب و شاهد و شمع و شهد و شراب

 

[901010]

از این پنج شین روی رغبت متاب
شب و شاهد و شمع و شهد و شراب

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

 

[خیال شیشه ای]

داوش مرا حال خوشی دست داد
تغمه ی مارا عطشی دست داد

دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن

به از این دار نگاهش که مرا می داری

 

[امالیا]

دل ببردی و بحل کردمت ای جان لیکن

به از این دار نگاهش که مرا می داری

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو از چهره ی ما پیدا بود

 

[901010]

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو از چهره ی ما پیدا بود

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد

 

[خیال شیشه ای]

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود
رقم مهر تو از چهره ی ما پیدا بود

دل من خانه رسوایی نیست غم من نیز تماشایی نیست

کودک مکتب تو جانم سوخت آتشی بود که ایمانم سوخت

 

[malmal_r]

دل من خانه رسوایی نیست غم من نیز تماشایی نیست

کودک مکتب تو جانم سوخت آتشی بود که ایمانم سوخت

تا تونگاه مکنی کار من اه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نئگاه کردن است

 

[خیال شیشه ای]

تا تونگاه مکنی کار من اه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نئگاه کردن است

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است

 

[901010]

تا تونگاه مکنی کار من اه کردن است
ای بفدای چشم تو این چه نئگاه کردن است

توان کرد با ناکسان بد رگی
ولیکن نیاید زمردم سگی!!

 

[tanin67]

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه دلبران دهندت باج

 

[901010]

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین
آبروداری کن ای زاهد مسلمانی بس است

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

 

[901010]

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج

سزد اگر همه دلبران دهندت باج

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد

 

[امالیا]

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد

در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او

 

[خیال شیشه ای]

در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او

وحشت دنياي تنهايي
ديگرم گرمي نمي بخشي
عشق اي خورشيد يخ بسته
سينه ام صحراي نوميديست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته

 

[901010]

در همه گیتی نگاه کردم و باز آمدم
صورت کس خوب نیست پیش تصاویر او

وقتی دل سودایی میرفت به بستان ها
بی خویشتنم کرده بوی گل و ریحان ها

 

[901010]

وحشت دنياي تنهايي
ديگرم گرمي نمي بخشي
عشق اي خورشيد يخ بسته
سينه ام صحراي نوميديست
خسته ام ‚ از عشق هم خسته

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

 

[امالیا]

وقتی دل سودایی میرفت به بستان ها
بی خویشتنم کرده بوی گل و ریحان ها

اگر تو فارغی از حال دوستان یارا
فراغت از تو میسر نمی شود ما را

 

[mm.h]

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

در تاب تو به چند توان سوخت همچو عود
می ده که عمر در سر سودای خام رفت

 

[امالیا]

هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را این نصیحت می کند بیحاصلست

 

[امالیا]

در تاب تو به چند توان سوخت همچو عود
می ده که عمر در سر سودای خام رفت

تویی که گر بخرامد درخت قامت تو
ز رشک سرو روان را باهتزاز آرد؟

 

[خیال شیشه ای]

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را این نصیحت می کند بیحاصلست

تا به کی ضجه زدن در عاشقی
مردن و ویران شدن در زندگی

 

[امالیا]

تا به کی ضجه زدن در عاشقی
مردن و ویران شدن در زندگی

یارب بوقت گل گنه بنده عفو کن
وین ماجرا بسرو لب جویبار بخش

 

[eghlimaa]

یارب بوقت گل گنه بنده عفو کن
وین ماجرا بسرو لب جویبار بخش

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند فلب همه صف شکنان

 

[mani24]

شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند فلب همه صف شکنان

نمیگم بهت خداحافظ ازم رد شی به آسونی
به چی دل خوش کنم من بعد تو که پیشم نمی مونی
نمیگم بهت خداحافظ که برگردی ز تصمیمت
غمو دادی به آغوشم خوشیات باشه تقدیمت

 

[امالیا]

نمیگم بهت خداحافظ ازم رد شی به آسونی
به چی دل خوش کنم من بعد تو که پیشم نمی مونی
نمیگم بهت خداحافظ که برگردی ز تصمیمت
غمو دادی به آغوشم خوشیات باشه تقدیمت

تا روانم هست خواهم راند نامت بر زبان
تا وجودم هست خواهم کند نقشت در ضمیر

 

[malmal_r]

تا روانم هست خواهم راند نامت بر زبان
تا وجودم هست خواهم کند نقشت در ضمیر

رقم مهر تو از چهره ی ما پیدا بود
یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود