مشاعرۀ سنّتی

[(Omid(M]

محبت آتشــی کاشانه ســوز است
دهد گرمی،ولیکن خانه سوز است...

تا تو وصال من دهی کشته مرا فراغ تو/تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام

 

[*سهیلا*]

تا تو وصال من دهی کشته مرا فراغ تو/تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام

مرا هرگه بهار آید به خاطر یاد یار آید......به خاطر یاد یار آیدمرا هرگه بهار آید

 

[(Omid(M]

مرا هرگه بهار آید به خاطر یاد یار آید......به خاطر یاد یار آیدمرا هرگه بهار آید

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند/گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

 

[*توت فرنگی*]

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند/گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

این صورتش بهانست اونور آسمان است..
بگذر زنقشو صورت جانش خوش است جانش...

 

[hamed_bluesky]

در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند/گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

ای عشق به شوق تو گذر میکنم از خویش / تو قافِ قرار منی و من عین عبورم

 

[*توت فرنگی*]

ای عشق به شوق تو گذر میکنم از خویش / تو قافِ قرار منی و من عین عبورم

می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
شهره ی شهرمشو تا ننهم سر در تو...

 

[fa_arch]

ای عشق به شوق تو گذر میکنم از خویش / تو قافِ قرار منی و من عین عبورم

من از نهایت شب حرف میزنم
از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم

 

[(Omid(M]

ای عشق به شوق تو گذر میکنم از خویش / تو قافِ قرار منی و من عین عبورم

من مست وتو دیوانه ما را که برد خانه/صد بار به تو گفتم کم خور دو سه پیمانه

 

[fa_arch]

من مست وتو دیوانه ما را که برد خانه/صد بار به تو گفتم کم خور دو سه پیمانه

هرگز آرزو نکرده ام
یک ستاره در سراب آسمان شوم
یا چو روح برگزیدگان
همنشین خاموش فرشتگان شوم

 

[hamed_bluesky]

من مست وتو دیوانه ما را که برد خانه/صد بار به تو گفتم کم خور دو سه پیمانه

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی/ چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

(الهم عجل لولیک الفرج)

 

[fa_arch]

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی/ چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی

(الهم عجل لولیک الفرج)

در یک لحظه تمام آسمان را
در هاله ای از بلور دیدم
خود را و ترا و زندگی را
در دایره های نور دیدم...

 

[mani24]

در یک لحظه تمام آسمان را
در هاله ای از بلور دیدم
خود را و ترا و زندگی را
در دایره های نور دیدم...
دل را خوش است با جان گر زآن توست، یارا

بی‌روی تو دل من با جان چه کار دارد؟


بر بوی وصلت، ای جان، دل بر در تو مانده است

ورنه فتاده در خاک چندان چه کار دارد؟


با عشق توست جان را صد سر سر نهفته

لیکن دل عراقی با جان چه کار دارد؟

 

[Lili.ghorbani]

دوش ميگفت كه فردا بدهم كام دلت / سببي ساز خدايا كه پشيمان نشود

 

[mani24]

دوش ميگفت كه فردا بدهم كام دلت / سببي ساز خدايا كه پشيمان نشود

در سینه سوزانم مستوری و مهجوری


در دیده بیدارم پیدایی و پنهانی



من زمزمه عودم تو زمزمه پردازی

من سلسله موجم تو سلسله جنبانی


از آتش سودایت دارم من و دارد دل

داغی که نمی بینی دردی که نمی دانی


دل با من و جان بی تو نسپاری و بسپارم

کام از تو و تاب از من نستانم و بستانی

 

[mohammad$]

یار با تو جمال ننماید
تا تو را از تو بی خبر نکند
هر که محجوب کفر ودین باشد
دست با دوست در کمر نکند

 

[Maenad]

دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد

 

[mani24]

دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد

دل سراپرده محبت اوست


دیده آیینه دار طلعت اوست



من که سر درنیاورم به دو کون

گردنم زیر بار منت اوست


تو و طوبی و ما و قامت یار

فکر هر کس به قدر همت اوست

 

[Maenad]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو نیازمند مباد

 

[m_mahdi_tbt]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو نیازمند مباد

دی کوزه گری بدیدم اندر بازار/ برپاره گلی لگد همی زد بسیار
وان گل بزبان حال با او بگفت/ من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار

 

[mani24]

دی کوزه گری بدیدم اندر بازار/ برپاره گلی لگد همی زد بسیار
وان گل بزبان حال با او بگفت/ من همچو تو بوده ام مرا نیکو دار

رواق منظر چشم من آشیانه توست


کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست



به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست


دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد

که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست


علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن

که این مفرح یاقوت در خزانه توست

 

[وحيد اسماعيلي]

رواق منظر چشم من آشیانه توست


کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست



به لطف خال و خط از عارفان ربودی دل

لطیفه‌های عجب زیر دام و دانه توست


دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد

که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست


علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن

که این مفرح یاقوت در خزانه توست

تا کی به تنمای وصال ویگانه

اشکم شوداز هر مژه چون سیل روانه.

 

[*نيروانا*]

تا کی به تنمای وصال ویگانه

اشکم شوداز هر مژه چون سیل روانه.

هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم

با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم

 

[*سهیلا*]

تا کی به تنمای وصال ویگانه

اشکم شوداز هر مژه چون سیل روانه.

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است......ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست

 

[*نيروانا*]

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است......ما کجاییم و ملامتگر بیکار کجاست

ترسم از بوی دل سوخته ناخوش گردد

مرسانی به وی ای باد صبا بوی مرا

 

[*سهیلا*]

ترسم از بوی دل سوخته ناخوش گردد

مرسانی به وی ای باد صبا بوی مرا

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست.....منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

 

[وحيد اسماعيلي]

ترسم از بوی دل سوخته ناخوش گردد

مرسانی به وی ای باد صبا بوی مرا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟؟؟

شهریار....

 

[*نيروانا*]

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست.....منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

تو پنداری هزاران نی در آتش کرده اند اینجا

چه خوش پر سوز می نالد،زهی آواز خاکستر!

 

[*نيروانا*]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا

حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟؟؟

شهریار....

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند

در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا

 

[*سهیلا*]

تو پنداری هزاران نی در آتش کرده اند اینجا

چه خوش پر سوز می نالد،زهی آواز خاکستر!

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار.......چرخ فیروزه طربخانه ازین کهگل کرد

 

[*نيروانا*]

روی خاکی و نم چشم مرا خوار مدار.......چرخ فیروزه طربخانه ازین کهگل کرد

درد ِ هجران ِ عزیزان به جهان چند کشیم

همه رفتند،خدا را تو بمان ای ساقی