مشاعرۀ سنّتی

[*نيروانا*]

توقع هرچه‌باشد بی‌صداعی نیست ای‌ساقی//قدح برسنگ زن تا بشکنی رنگ خمارم را

از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من

 

[tracer]

از لطف تو چون جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من

نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی//سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا

 

[Maenad]

نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی//سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا

الا ای ایها الساقی ادر کسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتد مشکلها...

 

[*سهیلا*]

الا ای ایها الساقی ادر کسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتد مشکلها...

اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد.....من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

 

[Maenad]

اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد.....من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است...

 

[*سهیلا*]

میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است...

توانا بود هرکه دانا بود......ز دانش دل پیر برنا بود

 

[Maenad]

توانا بود هرکه دانا بود......ز دانش دل پیر برنا بود

دلا تا کی اسیر یاد یاری ؟!!
ز هجر یار تا کی داغداری ؟؟!!

بگو تا کی ز شوق روی لیلی
تو مجنون پریشان روزگاری

 

[seabride]

دلا تا کی اسیر یاد یاری ؟!!
ز هجر یار تا کی داغداری ؟؟!!

بگو تا کی ز شوق روی لیلی
تو مجنون پریشان روزگاری

یه جفت چشم سیاهو یه حلقه ی طلایی یه فرش یاس و الماس دلی که...

 

[میهن مشرقی]

دلا تا کی اسیر یاد یاری ؟!!
ز هجر یار تا کی داغداری ؟؟!!

بگو تا کی ز شوق روی لیلی
تو مجنون پریشان روزگاری

[FONT=&quot]یار بی پرده از در و دیوار .......در تجلی است،یا اولی الابصار[/FONT][FONT=&quot][/FONT]

 

[*سهیلا*]

یار بی پرده از در و دیوار .......در تجلی است،یا اولی الابصار

روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق............شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم

 

[m_mahdi_tbt]

یار بی پرده از در و دیوار .......در تجلی است،یا اولی الابصار

روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر / خرمن سوختگان را همه گو باد ببر

 

[*سهیلا*]

روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر / خرمن سوختگان را همه گو باد ببر

رسید باد صبا غنچه در هوا داری.........ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن

 

[m_mahdi_tbt]

رسید باد صبا غنچه در هوا داری.........ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن

نیکی و بدی که در نهاد بشر است/ شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل / چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

 

[*سهیلا*]

نیکی و بدی که در نهاد بشر است/ شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل / چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است.....ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

 

[pepper]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است.....ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

 

[*سهیلا*]

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

دارم هوای صحبت یاران رفته را .....یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

 

[m_mahdi_tbt]

دارم هوای صحبت یاران رفته را .....یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

ما چو دادیم دل و دیده بطوفان بلا/ گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر

 

[*سهیلا*]

ما چو دادیم دل و دیده بطوفان بلا/ گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر

روزها فکر من این است و همه شب سخنم........که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

 

[m_mahdi_tbt]

روزها فکر من این است و همه شب سخنم........که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

معلوم نشد که در طربخانه خاک / نقاش ازل بهر چه آراست مرا

 

[*سهیلا*]

معلوم نشد که در طربخانه خاک / نقاش ازل بهر چه آراست مرا

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند........آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند

 

[m_mahdi_tbt]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند........آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند

در کارگه کوزه گری کردم رای/ در پایه ی چرخ دیدم استاد بپای
میکرد دلیر کوزه را دسته و سر/ از کله ی پادشاه و از دست گدای

 

[*سهیلا*]

در کارگه کوزه گری کردم رای/ در پایه ی چرخ دیدم استاد بپای
میکرد دلیر کوزه را دسته و سر/ از کله ی پادشاه و از دست گدای

یادباد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد.......به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

 

[pepper]

یادباد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد.......به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد

در دیر مغان آمده یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

 

[*سهیلا*]

در دیر مغان آمده یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

تمنای وصالت نیست عشق من مگیر از من........به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

 

[m_mahdi_tbt]

تمنای وصالت نیست عشق من مگیر از من........به دردت خو گرفتم نیستم در بند درمانت

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه/ وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست/ کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

 

[*سهیلا*]

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه/ وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست/ کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

هردم از این باغ بری می رسد.....تازه تر از تازه تری می رسد

 

[m_mahdi_tbt]

هردم از این باغ بری می رسد.....تازه تر از تازه تری می رسد

در کارگه کوزه گری رفتم دوش / دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش/ کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

 

[*سهیلا*]

در کارگه کوزه گری رفتم دوش / دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش/ کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

شب فراق که داند که تا سحر چند است.....مگر کسی که به زندان عشق در بند است

 

[m_mahdi_tbt]

شب فراق که داند که تا سحر چند است.....مگر کسی که به زندان عشق در بند است

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم / در دهر چه صدساله چه یکروزه شویم
درده تو به کاسه می از آن پیش که ما/ در کارگه کوزه گران کوزه شویم

بدرود

 

[*Chakavak*]

تا چند اسیر عقل هر روزه شویم / در دهر چه صدساله چه یکروزه شویم
درده تو به کاسه می از آن پیش که ما/ در کارگه کوزه گران کوزه شویم

بدرود

محبت آتشــی کاشانه ســوز است
دهد گرمی،ولیکن خانه سوز است...