مشاعرۀ سنّتی

[naghmeirani]

تا چه خواهد کرد با ما آب و رنگ عارضت

حالیا نیرنگ نقشی خوش بر آب انداختی

 

[raha]

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
...

 

[oli]

از تن چو برفت جان پاک من و تو
خشتی دو نهند بر مغاک من و تو
وانگاه برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو

 

[blue bee]

از تن چو برفت جان پاک من و تو
خشتی دو نهند بر مغاک من و تو
وانگاه برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو

وقت است کز فراق تو وز سوز اندرون
آتش درافکنم به همه رخت و پخت خویش

 

[naghmeirani]

شمعم که همه نهان فرو می‌گریم

می‌خندم و هر زمان فرو می‌گریم

چون هیچ کس از گریه من آگه نیست

خوش خوش بمیان جان فرو می‌گریم

 

[island1991]

شمعم که همه نهان فرو می‌گریم

می‌خندم و هر زمان فرو می‌گریم

چون هیچ کس از گریه من آگه نیست

خوش خوش بمیان جان فرو می‌گریم

مرا میبینی و دردم،زیادت میکنی هر دم

تو را میبینم و میلم،زیادت میشود هر دم...

 

[oli]

می رفت خیال تو ز چشم من و می گفت
هیهات از این گوشه که معمور نماندست

 

[venous_20]

ترسم این قوم که بر دردکشان می خندند

در سر کار خرابات کنند ایمان را

 

[sutern]

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

 

[Ekram]

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کاین ره که تو می روی به ترکستان است

 

[sutern]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
دل سودا زده از غصه دو نیم افتادست

 

[Ekram]

تا بدانجا رسید دانش من
که بدانم همی که نادانم

 

[sutern]

معاشران ز حریف شبانه یاد آرید
حقوق بندگی مخلصانه یاد آرید

 

[Ekram]

در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ی ویرانه ندارد

 

[انتظار...دیدار]

دلا تا کی در این زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهات بینی

 

[گلابتون]

يارب اين قافله را لطف ازل بدرقه باد
كه ازو خصم بدام آمد و معشوقه بكام

 

[fatemeh-r]

می کشدغیرت مراغیراگرآهی کشد
زآنکه می ترسم که ازعشق توباشدآه او

 

[گلابتون]

وفا تا پاي جان اين است پيماني كه ما بستيم
در آن عهد وفاداري تو هم پيمان من بودي

 

[امیر افشار]

یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت اشکی که چون بر جامی فتاد

 

[Narges *]

یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت اشکی که چون بر جامی فتاد

دل ازسنگ بایدکه ازدردعشق ننالد
خدایا دلم سنگ نیست
مرا عشق او چنگ اندوه ساخت
که جز غم در این چنگ آهنگ نیست

 

[a.rezaee]

تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم رودازهرمژه چون سیل روانه

 

[Reyhana.A]

هردم از آتش دل چون خم می در جوشم
سینه درد و دیده باران نفسی مغشوشم
پدرم روضه رضوان به
دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهانی به رخت نفروشم ​

 

[blue bee]

هردم از آتش دل چون خم می در جوشم
سینه درد و دیده باران نفسی مغشوشم
پدرم روضه رضوان به
دو گندم بفروخت
من چرا ملک جهانی به رخت نفروشم ​

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم

ره رو منزل عشقیم وز سر حد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم

 

[salvador]

میدان وفا دل جوانمرد منست

درمان دل سوختگان درد منست

 

[Narges *]

میدان وفا دل جوانمرد منست

درمان دل سوختگان درد منست

توكيستي كه من اينگونه بي تو بي تابم
شب از هجوم خيالت نمي برد خوابم

 

[fatima-t]

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
ادم اورد در این دین خراب ابادم

 

[چاووش]

من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم

 

[Narges *]

من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم

مدامم مست ميداردنسيم جعد گيسويت
خرابم ميكند هردم فريب چشم جادويت

 

[salvador]

تا رقیبان را نبینم خوش ‌دل از غم‌های خویش

از تو بینم جور و با خود مهربان گویم تو را

 

[semiramis261]

تا رقیبان را نبینم خوش ‌دل از غم‌های خویش

از تو بینم جور و با خود مهربان گویم تو را

از بس کشیدم از بد هجران تو خروش
پای ستارگان به غم خو کشانده ام