مشاعره با نام کاربر قبلی

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الا یا ایها الباران، چه میخواهی تو از یاران؟!:D
چه گیری داده بودی دوش، به رحمت(1) راجب باران!

ز آدرس هم جدالی بود، بین رحمت و باران
نصیحت کردی اش گرچه، بُود این کارِ بی کاران!:surprised:

محبت میکن و لطفی، به رحمت(1) جمله ی یاران:heart:
که چه خوش گفت شاعر رومی (2) شود گل جمله ی خواران (3)

ز شوخی ام مشو غمگین، نی ام شاعر فقط نالان
از این درد جدایی و، تنی خسته از این هجران

پ.ن (1): منظور شاعر از رحمت، جناب رحمتی هست
پ.ن (2): شاعر رومی همان جلال الدین محمد رومی (مولانا) می باشد
پ.ن (3): شاعر اشاره به شعر "از محبت خوارها گل میشود" مولانا دارد

همش مزاحه، به دل نگیرید:gol::gol:

عجب شعری تو گفتی ناشناسا
مهندس،برقی و گشتی تو نالان!
یکایک کرده ای چالش تو یاران
کنون من هم کشم چالش شما را
کجای سرزمینم هستی ای دوست؟
کجا دارد چنین طنازی ای دوست؟
بگو جانم که تابستان امسال
بباشد چندمین گرمای هر سال؟(1)
گمانم تجربه بسیار داری
از عشق و عاشقی و بیقراری
عجب کرده غلط آن دخت ایران(2)
که کرده مبتلایت درد هجران

(1):منظور شاعر اینه که کلا چند سالتونه؟(پاسخگویی در صورت تمایل)
:smile:
(2):شاعر بی ادب نیست.چون واژه "اشتباه" وزن شعر رو خراب میکرده از واژه "غلط" استفاده کرده است.
:D

من به دل نگرفتم در نتیجه شما هم به دل نگیرید(قانون اول فیزیک)
;)
 

Unknown_S

متخصص سیستم های قدرت
کاربر ممتاز
عجب شعری تو گفتی ناشناسا
مهندس،برقی و گشتی تو نالان!
یکایک کرده ای چالش تو یاران
کنون من هم کشم چالش شما را
کجای سرزمینم هستی ای دوست؟
کجا دارد چنین طنازی ای دوست؟
بگو جانم که تابستان امسال
بباشد چندمین گرمای هر سال؟(1)
گمانم تجربه بسیار داری
از عشق و عاشقی و بیقراری
عجب کرده غلط آن دخت ایران(2)
که کرده مبتلایت درد هجران

(1):منظور شاعر اینه که کلا چند سالتونه؟(پاسخگویی در صورت تمایل)
:smile:
(2):شاعر بی ادب نیست.چون واژه "اشتباه" وزن شعر رو خراب میکرده از واژه "غلط" استفاده کرده است.
:D

من به دل نگرفتم در نتیجه شما هم به دل نگیرید(قانون اول فیزیک)
;)
:biggrin::biggrin:

از این چالش بسی خوشنود گشتم:D
ز شعرت اندکی مسرور گشتم

چه ذهن پر سوالی داری ای دوست
عجب باران نابی هستی ای دوست

ناشناسم جایم آذر بایجان است
جوانم، بیست و هفت اندر میان است(1)

چه گویی ای تو بارانا که هجران
بود از بهر دوری ام ز یزدان

پ.ن(1): منظور شاعر این است که در میانه ی 27 سالگیست:D:biggrin:
:gol:
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
:biggrin::biggrin:

از این چالش بسی خوشنود گشتم:D
ز شعرت اندکی مسرور گشتم

چه ذهن پر سوالی داری ای دوست
عجب باران نابی هستی ای دوست

ناشناسم جایم آذر بایجان است
جوانم، بیست و هفت اندر میان است(1)

چه گویی ای تو بارانا که هجران
بود از بهر دوری ام ز یزدان

پ.ن(1): منظور شاعر این است که در میانه ی 27 سالگیست:D:biggrin:
:gol:

در گوشه چشم تو چه گیری کرده آن نو

طوری که تمام هستی اش نخ کش شد در سال نو:redface:
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
در گوشه چشم تو چه گیری کرده آن نو

طوری که تمام هستی اش نخ کش شد در سال نو:redface:
شعر های تو ای آوا
شد بر سر من آوار
طوری که ز من برده
هوش از سر و من بیمار
داشتم تو رو میدیدم
از ان طرف دیوار
تو روی به من کرده
من مست از این دیدار
اخر نوشتم من
شعر و غزل و طومار
گر رفت زکف وقتت
عذرم بپذیر بسیار:redface:
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
شعر های تو ای آوا
شد بر سر من آوار
طوری که ز من برده
هوش از سر و من بیمار
داشتم تو رو میدیدم
از ان طرف دیوار
تو روی به من کرده
من مست از این دیدار
اخر نوشتم من
شعر و غزل و طومار
گر رفت زکف وقتت
عذرم بپذیر بسیار:redface:

عدوی گر زند زخمی عمری میخندم
بزن باران، پیمان نامردی نمی بندم:redface:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شعر های تو ای آوا
شد بر سر من آوار
طوری که ز من برده
هوش از سر و من بیمار
داشتم تو رو میدیدم
از ان طرف دیوار
تو روی به من کرده
من مست از این دیدار
اخر نوشتم من
شعر و غزل و طومار
گر رفت زکف وقتت
عذرم بپذیر بسیار:redface:
تو بارانی و من مشتی کویرم
نمیباری چرا من جون بگیرم
 

بانوی باران

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
:biggrin::biggrin:

از این چالش بسی خوشنود گشتم:D
ز شعرت اندکی مسرور گشتم

چه ذهن پر سوالی داری ای دوست
عجب باران نابی هستی ای دوست

ناشناسم جایم آذر بایجان است
جوانم، بیست و هفت اندر میان است(1)

چه گویی ای تو بارانا که هجران
بود از بهر دوری ام ز یزدان

پ.ن(1): منظور شاعر این است که در میانه ی 27 سالگیست:D:biggrin:
:gol:

الا ای ناشناس هستی تو یک دوست
چو خواهی هم برادری هم یک دوست

تو را همچو استعدادی , و ما غافل
تو یک شیری و ما همچو عاقل

خیالت 1 دقیقه از هم نگذرد
که به سوالای من پاسخ دهد :D
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
عدوی گر زند زخمی عمری میخندم
بزن باران، پیمان نامردی نمی بندم:redface:
به خاطر تو میزنم الناز
وفای عهد تو در خاطرم هست باز:confused:
تو بارانی و من مشتی کویرم
نمیباری چرا من جون بگیرم
اشکان، من ابری نمیبینم در اسمان
گر اشک خواهی اندکی با من بمان:surprised:
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
الناز به ناز طبیبان نیازمند نباشی الهی
تو همواره لطف داری بر رجایی
ندیدم تو را در روم چند شب پیش رجایی
دوستی خواست رسانم به تو از خویش سلامی
من فراموش بکردم که کنم برعهد وفایی
او خودش نیست در این شب،سالوادور نام کجایی؟ :redface:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ندیدم تو را در روم چند شب پیش رجایی
دوستی خواست رسانم به تو از خویش سلامی
من فراموش بکردم که کنم برعهد وفایی
او خودش نیست در این شب،سالوادور نام کجایی؟ :redface:


او نبودش و غمش را به شب و باران دادم
من در این تاپیک بارها جان دادم
(یعنی جون دادم تا یه بیت از خودم در کنم خخخخ)
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
او نبودش و غمش را به شب و باران دادم
من در این تاپیک بارها جان دادم
(یعنی جون دادم تا یه بیت از خودم در کنم خخخخ)
اگر یک روز نیایی همه دلگیر شوند
اشکان همه بدون تو پیر شوند
هر روز بیا و اندکی شعر بخوان
بیا تا ز دیدنت همه سیر شوند
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



سالوادور گفته ام هست ناجی

در ترکی خواهر را گویند باجی


دل سالوادور نشکند از دوستانش

نام اتی را نوشته بودم روی کاجی


:gol:

ببخشید امشب حال و هوای شعر و ندارم.

من مخلص همه دوستان هستم.

نمیدونم ترکی خواهر و درست نوشتم یا نه!


قصدم نبود دادن سختی به تو ای دوست
رو با دگران خوش گذران سالوادور ای دوست;)
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر یک روز نیایی همه دلگیر شوند
اشکان همه بدون تو پیر شوند
هر روز بیا و اندکی شعر بخوان
بیا تا ز دیدنت همه سیر شوند

از دیدنم الانشم سیرند همه
باران برای شعر تو یک لایک کمه
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
از دیدنم الانشم سیرند همه
باران برای شعر تو یک لایک کمه
ممنونم که شعرمو لایک میکنی
میون این همه شعر تک میکنی
ولی از دیدارت تو سیر نمیشیم
تو بری ما اینجا دل ،گیر نمیشیم


پ.ن. ما اینجا دل گیر نمیشیم به معنای این است که ما دلمون دیگه اینجا نیست و دوست نداریم بدون تو اینجا باشیم...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو خود دانی که سیرند و نرفتی
عجب اشکان، سمج و سفت و سختی:biggrin:


تو ای باران شیش و هشت بیاموز
کمی کمی مرام از 256016باران جون دانش اموز
همش تو میزنی بر توی ذوقم
چرا نابود کنی اینگونه شوقم:cry:
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران اشکان را میدهی آزار؟
دلش را بشکنی او میزند زار..
نکن با حال او تا همچو یک مار
خدا داند که خوبست همچو یک یار:surprised:


شب تا سحر من هستم و لالایی باران
نمیدونم ولی خوابم نمیبره چرا
فک میکنم هی شیش و هشت میزنه
تو مغز من دنگ دنگ میکنه صدا
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الا یاران همه آنچه که گفتم
بود از روی شوخی و نه جدی
اگر از بهر آن گشتید غمگین
مرا آگه کنید تا من بدانم
هم اینک جملگیتان را سپارم
به یزدان،عشق بی همتای نابم;)
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو ای باران شیش و هشت بیاموز
کمی کمی مرام از 256016باران جون دانش اموز
همش تو میزنی بر توی ذوقم
چرا نابود کنی اینگونه شوقم:cry:

شب تا سحر من هستم و لالایی باران
نمیدونم ولی خوابم نمیبره چرا
فک میکنم هی شیش و هشت میزنه
تو مغز من دنگ دنگ میکنه صدا
رجایی اندکی فکر خطر کن
میان هر دو باران خود نظرکن
اگر خواهی بمانی شوق و ذوقت
نشه نابود خودت فکر سپر کن
وجودت بر سر ما استوارست
اگر باشی تلاشت بیشتر کن
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
الا یاران همه آنچه که گفتم
بود از روی شوخی و نه جدی
اگر از بهر آن گشتید غمگین
مرا آگه کنید تا من بدانم
هم اینک جملگیتان را سپارم
به یزدان،عشق بی همتای نابم;)
من که غمگین نگشتم ز کلامت باران
دیگر خودت میدانی و اشکان
من نیز روم از دیار یاران
خداحافظ اشکان و باران:confused:
 

Similar threads

بالا