مشاعره با نام کاربر قبلی

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز



پیران عزیز دردت گو درمانت کنیم

آنچه خواهی مر تو را آنت کنیم


از دوست هر چه خواهی تو بگو

وسعم گر رسید پر سامانت کنیم


شاعری چو ناجی شغل مایه داری نیست

عوض کن مشغله تا شادت کنیم


ندانم چرا مرا مشکل افتاد با آی دی قبلیت

این چنین باش تا مردانه یادت کنیم

:gol:



مرا ای سالوادر درمان نباشد

مداوایی در این هجران نباشد

تشکر می کنم از تو عزیزا

مداوا دستِ این وآن نباشد

نپرس از درد پیران بیش از اینها

کسی جز او چنان حیران نباشد
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

مرا ای سالوادر درمان نباشد

مداوایی در این هجران نباشد

تشکر می کنم از تو عزیزا

مداوا دستِ این وآن نباشد

نپرس از درد پیران بیش از اینها

کسی جز او چنان حیران نباشد
تو پیران پیرمان کردی با این شعر
شادمانه ای گو تا بخندیم هِر و هِر
:surprised:
 
آخرین ویرایش:

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو پیران پیرمان کردی با این شعر
شادمانه ای بگو تا بخندیم هِر و هِر
:surprised:


الهی بر لبانت خنده باشد
که بانو
زندِ ما سر زنده باشد

دلیل شعر بالا پاسخی بود
سؤالِ سالوادر از بنده باشد

شما اصلن به روی خود نیاور
که پیران از خودش شرمنده باشد
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

الهی بر لبانت خنده باشد
که بانو
زندِ ما سر زنده باشد

دلیل شعر بالا پاسخی بود
سؤالِ سالوادر از بنده باشد

شما اصلن به روی خود نیاور
که پیران از خودش شرمنده باشد
کنون شرمندگی ناید به کارم
که چون ابر بهار دارم میبارم:دی
تو را پیران به حق شعر و شاعر
دگر ننویس تو چیزی از ته دل
ته دل غصه ها پنهان نمودی
که اینجا بخشی را بیرون نمودی
الهیی که لبانت پر زخنده
حتی وقتی پیاز میکنی رنده
:eek:
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز

مرا ای سالوادر درمان نباشد

مداوایی در این هجران نباشد

تشکر می کنم از تو عزیزا

مداوا دستِ این وآن نباشد

نپرس از درد پیران بیش از اینها

کسی جز او چنان حیران نباشد

دارم پند و اندرزی از بزرگی بر گوش

نباشم در غم دوست من خموش


نزده باشم بهر دوست کمی جوش

دانم شود روزی فتیله عمرم خاموش


پیران دلبندم در تحصیل غم مکوش

غریبی مکن گو دردت بر این گوش


گر صیام نبود میخواندم پیر می فروش

جرعه ای دهمت و گویم نوش نوش


گر دلی شاد خواهی بهر خلق بکوش

با خدا باش و غیر حق با کس نجوش


خرده مگیر عزیز گر جوابت ندادم دوش

دانی سرکارم و الان اینجایم به گوش


راستی جواب بیت آخرم شدی خاموش

گویمت خوانده ام برق و هستم با هوش


پندم بهر همه: مودب باش و نخوت مفروش

که مسافریم و روزی رویم سوی سروش


دوستان در نت سر هیچ الکی نزن جوش

که فانی بود عمر و شویم روزی خاموش


گر شوخی ما به کامت نیست شویم خموش

تمام شد عرایضم لطفا بر من نه خروش


هجو و اسپم بسیار نمود این ژنده پوش

باشد ببخشایدش مهربان نغمه جرم پوش


:smile::gol:

 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو ای معمار معماران کجائی
بیا حالی بپرس از این رجائی
(مشاعره با نام کاربری خودم خخ)

j

الا ای کاربر- اشکان- رجایی
که سُکنی می کنی در این حوالی
بود تصویرِ نامت -برج ایفل
نه طرح واقعی- بلکه سه بعدی
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
الا ای کاربر- اشکان- رجایی
که سُکنی می کنی در این حوالی
بود تصویرِ نامت -برج ایفل
نه طرح واقعی- بلکه سه بعدی

سحر گاهان که خواب شیرین شود
نمیدانم چرا ار خواب خوش باید بلند شم
مگر نه اینکه خواب صبح زیباست
چرا از خانه من باید به در شم؟؟
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سحر بر قله ی قافی تو پرواز
که دستانت نمودی این چنین باز؟


تو باران باش و بباربر من
ببار تا پاک شود
جسم غبارگرفته ی نم زده ام
ببار تا
خاک شود هر آنچه رشتم
آری
راستی هرچه را رشتم
انبوه پنبه ای بیش نشد...
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو باران باش و بباربر من
ببار تا پاک شود
جسم غبارگرفته ی نم زده ام
ببار تا
خاک شود هر آنچه رشتم
آری
راستی هرچه را رشتم
انبوه پنبه ای بیش نشد...

سحر، سازی تو با نامم سپید شعری
دمت گرم و دماغت چاق و دل خوش
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز


دارم پند و اندرزی از بزرگی بر گوش

نباشم در غم دوست من خموش


نزده باشم بهر دوست کمی جوش

دانم شود روزی فتیله عمرم خاموش


پیران دلبندم در تحصیل غم مکوش

غریبی مکن گو دردت بر این گوش


گر صیام نبود میخواندم پیر می فروش

جرعه ای دهمت و گویم نوش نوش


گر دلی شاد خواهی بهر خلق بکوش

با خدا باش و غیر حق با کس نجوش


خرده مگیر عزیز گر جوابت ندادم دوش

دانی سرکارم و الان اینجایم به گوش


راستی جواب بیت آخرم شدی خاموش

گویمت خوانده ام برق و هستم با هوش


پندم بهر همه: مودب باش و نخوت مفروش

که مسافریم و روزی رویم سوی سروش


دوستان در نت سر هیچ الکی نزن جوش

که فانی بود عمر و شویم روزی خاموش


گر شوخی ما به کامت نیست شویم خموش

تمام شد عرایضم لطفا بر من نه خروش


هجو و اسپم بسیار نمود این ژنده پوش

باشد ببخشایدش مهربان نغمه جرم پوش


:smile::gol:



بود اشعارت حکمت سالوادر جان

گرفته پند از آن پیران فراوان

کنم آویزه ی گوش و بنوشم

افاضات تو را ای جانِ جانان

ولی بهتر بود کمتر سرایی

به کیفیت عنایت کن خوش الحان
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز

بود اشعارت حکمت سالوادر جان

گرفته پند از آن پیران فراوان

کنم آویزه ی گوش و بنوشم

افاضات تو را ای جانِ جانان

ولی بهتر بود کمتر سرایی

به کیفیت عنایت کن خوش الحان


دهد پیران نکو پندی به یاران
کند محفل سراپا غرق باران
 

starlet.

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

گناهش در سحرگه با خدا گفت
به چشمان تر و هم بی ریا گفت

یک شبی پیران نمازش را شکست
بی وضو در کوچه ی عشقش نشست
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا