يه مثالي هم يادمه زدن از همين تراكمها....
مثلا شما يه روز هوس بستني ميكنيد و ميگيد كه اي كاش الان بستني بود و ميخوردم...
شما به بستني فكر كرديد و فكر به بستني ميشه كم تراكم.... شما تنها بهش فكر كرديد و دلتون خواست كه بستني بخوريد... اما به نتيجه وابسته نبوديد.... يعني پافشاري نكرديد كه حتما حتما من بايد بستني بخورم... تنها فكرشو كرديد و تمام....
شب ميبينيد وقتي بابا از در مياد تو با بستني مياد!
اين دقيقا مثال همين كم تراكم و پرتراكم هست....
اينكه ميگن خدا حاجت شكم رو زود ميده رو شنيديد؟؟ .... به خاطر اينه كه توي اينجور درخواستها ما درخواست خودمون رو اعلام ميكنيم، و ديگه به نتيجه وابسته نيستيم... يعني پافشاري نداريم كه حتما بايد بستني بخوريم...
پس ما درخواست رو انجام داديم، كم تراكم درخواست ما موجب شد كه پرتراكم اونو كه خود بستني هستش بدست بياره.....
مثلا شما يه روز هوس بستني ميكنيد و ميگيد كه اي كاش الان بستني بود و ميخوردم...
شما به بستني فكر كرديد و فكر به بستني ميشه كم تراكم.... شما تنها بهش فكر كرديد و دلتون خواست كه بستني بخوريد... اما به نتيجه وابسته نبوديد.... يعني پافشاري نكرديد كه حتما حتما من بايد بستني بخورم... تنها فكرشو كرديد و تمام....
شب ميبينيد وقتي بابا از در مياد تو با بستني مياد!

اين دقيقا مثال همين كم تراكم و پرتراكم هست....
اينكه ميگن خدا حاجت شكم رو زود ميده رو شنيديد؟؟ .... به خاطر اينه كه توي اينجور درخواستها ما درخواست خودمون رو اعلام ميكنيم، و ديگه به نتيجه وابسته نيستيم... يعني پافشاري نداريم كه حتما بايد بستني بخوريم...
پس ما درخواست رو انجام داديم، كم تراكم درخواست ما موجب شد كه پرتراكم اونو كه خود بستني هستش بدست بياره.....
