لطفا مباحث مشاوره ای وشخصی خود را دراین تاپیک مطرح فرمایید

maryam.t.azadeh

عضو جدید
تا حالا دختر به این ضعیفی ندیده بودم!!!!
یه نفر معتمد جور کن...یه پسر...
یکی که دلسوزانه بره برات طوری باهاش حرف بزنه که هم غرور تو نشکنه هم اون ته دلشو رو کنه...
اهل کجایی بگو بخدا خودم حاضرم برات این کارو بکنم!!!
کم پیدا میشه دختری یه پسری رو که اینقد خر کله(یه دنده) باشه رو دوس داشته باشه!!!
راستش خصوصیات اون پسره خیلی شبیه منه و دارم خودمو میذارم جاش ببینم چی پیش میاد!!!
من فک میکنم اگه چراغ سبز از طرفش ندیدی بری باهاش حرف بزنی بد فرم لهت میکنه!!!!اونوقت دیگه بیا و جمعش کن!!!
راستش نمیدونم تو چه مرحله ای هستی؟
چیزی بهش گفتی؟
رابطتون چه شکلیه؟
همکلاسی؟همکار؟
دوست؟

شما خیلی لطف دارین اما ایشون متاسفانه نسبت به هر نوع سوالی واکنش منفی نشون میدن و اصلا دوست ندارن هیچ مطلبی رو و یا هیچ احساسی رو که درون ایشون وجود داره واسه کسی توضیح بدن.
من هیچ چراغ سبزی از طرفش ندیدم و همیشه درحال ناز کردن هستش برای من. حتی وقتی هم من حرفی نمیزنم و سوالی نمیپرسم اگه دلش بخواد با تحقیرکردن هاش و طعنه هاش منو له میکنه و اجازه اعتراض کردن هم نمیده.
رابطه مون به این صورته که هشت ماه و خرده ای هستش همو میشناسیم و شروع اشنایی مون هم از طریق دوست خودم بود که یه دختری هستش و همسایه طبقه بالای ایشون هستن. اون دختر تعریف این خانواده رو همینجوری کرد و گفت که همسایه های خوبی ان و منم همینجور اتفاقی این اقا رو دیدم و همون لحظه مهرش به دلم نشست و البته بعدش همکلام شدیم و همون لحظه اول و هنوز هیچی نشده با یه لحن تحکم امیز باهام حرف زد. من از روز اول ازش میترسیدم و از روز اول هم دوستش داشتم و هرچی زمان گذشت این علاقه جدی تر شد و الان دیگه این اقا یه قسمت از خود منه که جدا کردنش از خودم مساوی با مرگه برام. اما هنوزم ازش میترسم به خصوص از خشمش. در هر حالت یا مشغول فخر فروختن نسبت به قابلیت هاش هست و یا مشغول طعنه زدن به من و زیر سوال بردن تمام شخصیت و خصوصیات من و همینطور بقیه مردم رو با تحقیر و از بالا بهشون نگاه میکنه. من توی رابطه با ایشون درس زندگی زیاد گرفتم اما یه بخش مهم از عزت نفس خودمو از دست دادم. تعجبی نیست چون ایشون هم خود بزرگ بین هستشو هم خودشیفته و هم خیلی متکبر.
 

vergilangleos

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خداییش اگه اون ادم تا حالا گیر هرکی افتاده بود با تیپا از زندگیش پرتش کرده بود بیرون ولی شما .... جدا حرص در ار حرف میزنین !
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما خیلی لطف دارین اما ایشون متاسفانه نسبت به هر نوع سوالی واکنش منفی نشون میدن و اصلا دوست ندارن هیچ مطلبی رو و یا هیچ احساسی رو که درون ایشون وجود داره واسه کسی توضیح بدن.
من هیچ چراغ سبزی از طرفش ندیدم و همیشه درحال ناز کردن هستش برای من. حتی وقتی هم من حرفی نمیزنم و سوالی نمیپرسم اگه دلش بخواد با تحقیرکردن هاش و طعنه هاش منو له میکنه و اجازه اعتراض کردن هم نمیده.
رابطه مون به این صورته که هشت ماه و خرده ای هستش همو میشناسیم و شروع اشنایی مون هم از طریق دوست خودم بود که یه دختری هستش و همسایه طبقه بالای ایشون هستن. اون دختر تعریف این خانواده رو همینجوری کرد و گفت که همسایه های خوبی ان و منم همینجور اتفاقی این اقا رو دیدم و همون لحظه مهرش به دلم نشست و البته بعدش همکلام شدیم و همون لحظه اول و هنوز هیچی نشده با یه لحن تحکم امیز باهام حرف زد. من از روز اول ازش میترسیدم و از روز اول هم دوستش داشتم و هرچی زمان گذشت این علاقه جدی تر شد و الان دیگه این اقا یه قسمت از خود منه که جدا کردنش از خودم مساوی با مرگه برام. اما هنوزم ازش میترسم به خصوص از خشمش. در هر حالت یا مشغول فخر فروختن نسبت به قابلیت هاش هست و یا مشغول طعنه زدن به من و زیر سوال بردن تمام شخصیت و خصوصیات من و همینطور بقیه مردم رو با تحقیر و از بالا بهشون نگاه میکنه. من توی رابطه با ایشون درس زندگی زیاد گرفتم اما یه بخش مهم از عزت نفس خودمو از دست دادم. تعجبی نیست چون ایشون هم خود بزرگ بین هستشو هم خودشیفته و هم خیلی متکبر.

مریم خانم اون آقا دختر که نیست بخواد ناز کنه تا ببینه طرف مقابلش چقدر میخوادش!!!
خیلی جدی و مردونه بهت میگم...
اون اصن از تو خوشش نمیاد و فک میکنه آدم زگیلی هستی...خیلی رک...
سعی کن الکی بخودت تلقین نکنی که اگه از دستش بدی داغون میشی...
من پسرم میدونم چه رفتاری یعنی چی؟؟
بخدا من یه دختری بهم اسمس که میداد بدم میومد!!!خوشم نمیومد بهم اسمس بده!!!
اسمس داد گفت سلام حالتون خوبه؟؟؟گفتم نه!!!گفت چرا؟؟؟گفتم حوصله ی توضیح ندارم!!!
اینجور جواب دادنای پسرا واسه دک کردنه اینو خواهشا نذار پای غرور بیجا!!!
شاید ازتو خوشش نیاد و یکی دیگه رو مد نظر داشته باشه!!!
مگه تو ازون خوشت نمیاد؟؟؟
خب اونم یه انسانه شاید از یکی دیگه خوشش بیاد...
وقت خودتو تلف نکن...هرچیم بیشتر بگذره وابستگیت بیشتر میشه!!!
بخدا همه ی ان عشق و علاقه ها کشکن!همه مسافرن هیچ همسفری نیست...
من تا همین الان تنها بودم و حتی زیر بار این نرفتم که دوس دخترم داشته باشم.مغرورم و حال میکنم با زندگیم...شمام مغرور باش...مثه اون...مطمئن باش اگه یه ذره از تو خوشش بیاد اگه خودتو بگیری میاد طرفت...اگه اومد بدون چراغ سبز رو نشون داده بعدش باهاش راه بیا...
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
مریم خانم اون آقا دختر که نیست بخواد ناز کنه تا ببینه طرف مقابلش چقدر میخوادش!!!
خیلی جدی و مردونه بهت میگم...
اون اصن از تو خوشش نمیاد و فک میکنه آدم زگیلی هستی...خیلی رک...
سعی کن الکی بخودت تلقین نکنی که اگه از دستش بدی داغون میشی...
من پسرم میدونم چه رفتاری یعنی چی؟؟
بخدا من یه دختری بهم اسمس که میداد بدم میومد!!!خوشم نمیومد بهم اسمس بده!!!
اسمس داد گفت سلام حالتون خوبه؟؟؟گفتم نه!!!گفت چرا؟؟؟گفتم حوصله ی توضیح ندارم!!!
اینجور جواب دادنای پسرا واسه دک کردنه اینو خواهشا نذار پای غرور بیجا!!!
شاید ازتو خوشش نیاد و یکی دیگه رو مد نظر داشته باشه!!!
مگه تو ازون خوشت نمیاد؟؟؟
خب اونم یه انسانه شاید از یکی دیگه خوشش بیاد...
وقت خودتو تلف نکن...هرچیم بیشتر بگذره وابستگیت بیشتر میشه!!!
بخدا همه ی ان عشق و علاقه ها کشکن!همه مسافرن هیچ همسفری نیست...
من تا همین الان تنها بودم و حتی زیر بار این نرفتم که دوس دخترم داشته باشم.مغرورم و حال میکنم با زندگیم...شمام مغرور باش...مثه اون...مطمئن باش اگه یه ذره از تو خوشش بیاد اگه خودتو بگیری میاد طرفت...اگه اومد بدون چراغ سبز رو نشون داده بعدش باهاش راه بیا...

حرفاتون همه درسته. من مطمئن هستم که ایشون از من خوشش نمیاد و بهم هیچ علاقه ای نداره اما متاسفانه اینو هم میدونم که به هیچکس دیگه هم توی این دنیا علاقه ای نداره. میگم متاسفانه از این نظر که به نفع این اقا بود اگه حداقلش یک نفر رو توی این دنیا دوست داشت. اون 32 سال داره و تا الان با هیچ دختری مراوده نداشته به هیچ شکل و عنوانی. ادم اهل نماز و روزه هم نیست که بگم اهل رابطه با دخترا نیست چون اونو گناه میدونه. ایشون توی روابطش با دوستای خودشم(پسرها) متاسفانه چون دست بالا رو میگیره و از بالا به بقیه نگاه میکنه زیاد موفق نیست و اکثر دوستاش توی رفت و امد باهاش مشکل دارن. چون خیلی منحصر به فرده و خیلی برا خودش منم داره. به نظر من این غرور نابجاست و یه غرور جهنمیه چون مانع رفت و امد سالم ادمها میشه. اگه ایشون از روز اول یا حتی همین الانش بمن میگفت کس دیگه ای رو دوست داره منم بیخیالش میشدم با اینکه خیلی سخت بود اما خودم یه دخترم و دوست ندارم حق یه دختر دیگه پامال بشه وقتی قلب دوتا ادم مال هم باشه جایی واسه نفر سوم نیست.
من شخص شما رو تحسین میکنم که به دخترای لوس و مزاحم محل نمیدین. اما خب خودتون گفتین که با پسرها رفیق هستین و رابطه تون طبیعیه. ایشون واضح و اشکار میگن که هیچکس رو جز خودشون دوست ندارن. این بنظرم فاجعه است اما چه میشه کرد که چنین ادمی متاسفانه قلب و ذهن منو تسخیر کرده و حواس منو به سمت خودش معطوف کرده.
من قبل از اشنایی با این اقا همین منش رو داشتم که شما میگین یعنی با جنس مخالف کاری نداشتم و عوضش با دوستای خودم گرم مراوده داشتم. اما اومدن این ادم زندگی منو عوض کرد. یه جورایی بدبختم کرد.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرفاتون همه درسته. من مطمئن هستم که ایشون از من خوشش نمیاد و بهم هیچ علاقه ای نداره اما متاسفانه اینو هم میدونم که به هیچکس دیگه هم توی این دنیا علاقه ای نداره. میگم متاسفانه از این نظر که به نفع این اقا بود اگه حداقلش یک نفر رو توی این دنیا دوست داشت. اون 32 سال داره و تا الان با هیچ دختری مراوده نداشته به هیچ شکل و عنوانی. ادم اهل نماز و روزه هم نیست که بگم اهل رابطه با دخترا نیست چون اونو گناه میدونه. ایشون توی روابطش با دوستای خودشم(پسرها) متاسفانه چون دست بالا رو میگیره و از بالا به بقیه نگاه میکنه زیاد موفق نیست و اکثر دوستاش توی رفت و امد باهاش مشکل دارن. چون خیلی منحصر به فرده و خیلی برا خودش منم داره. به نظر من این غرور نابجاست و یه غرور جهنمیه چون مانع رفت و امد سالم ادمها میشه. اگه ایشون از روز اول یا حتی همین الانش بمن میگفت کس دیگه ای رو دوست داره منم بیخیالش میشدم با اینکه خیلی سخت بود اما خودم یه دخترم و دوست ندارم حق یه دختر دیگه پامال بشه وقتی قلب دوتا ادم مال هم باشه جایی واسه نفر سوم نیست.
من شخص شما رو تحسین میکنم که به دخترای لوس و مزاحم محل نمیدین. اما خب خودتون گفتین که با پسرها رفیق هستین و رابطه تون طبیعیه. ایشون واضح و اشکار میگن که هیچکس رو جز خودشون دوست ندارن. این بنظرم فاجعه است اما چه میشه کرد که چنین ادمی متاسفانه قلب و ذهن منو تسخیر کرده و حواس منو به سمت خودش معطوف کرده.
من قبل از اشنایی با این اقا همین منش رو داشتم که شما میگین یعنی با جنس مخالف کاری نداشتم و عوضش با دوستای خودم گرم مراوده داشتم. اما اومدن این ادم زندگی منو عوض کرد. یه جورایی بدبختم کرد.

عجب!!!
من ازین آدمای منزوی زیاد دیدم.
یه دوستی داشتم شمالی بود.خیلی آدم سردی بود...خیلی...اصن حتی به کسی سلامم نمیکرد!!!تقریبا من صمیمی ترین دوستش بودمو غیر از من با هیشکی رابطه برقرار نمیکرد چون اصولا من با رفیقام طوری صمیمی هستمو خاکی که تقریبا میتونم بگم دورو برم خیلی شلوغه...خیلی خراب رفیقم.ولی خب رفتارش واسه بقیه خیلی زننده بود!!!
وقتی میرفتیم بیرون باهم بقیه دوستامو که میدیدم و میستادیم سلام میکردمو اون دوستم حتی بهشون سلامم نمیکرد!!!بهم میگفتن چرا این دوستت ایقد خودشو میگیره!!؟؟؟منم میگفتم اخلاقشه!
به نظر من بیخیالش شو...بذار زندگیشو کنه.شاید دنیال یه کیسی میگرده و هنوزم پیداش نکرده.
خودتو به زور به اون قالب نکن.همیشه سعی کن طوری باشی که بیان دنبالت نه خودتو به زور قالب کنی...
بخدا قصد ندارم بهت بد بگمو تحقیرت کنم ولی مطمئنم پسره ازتو خوشش نمیاد و هرچیم بیشتر بری طرفش بیشتر ازت متنفر میشه.
بیا این راهکار رو انجام بده ببین جواب میده؟؟
ده روز کلا بیخیالش شو.جلو خودتو بگیر...اگه شماره ازش داری یا هر راه ارتباطی رو بیخیال شو...اصن گوشیتو خاموش کن.بعد از ده روز ببین چی میشه.بیا نتیجشو بهم بگو...برخوردشو بگو ببینیم چی شده؟؟!!!
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
عجب!!!
من ازین آدمای منزوی زیاد دیدم.
یه دوستی داشتم شمالی بود.خیلی آدم سردی بود...خیلی...اصن حتی به کسی سلامم نمیکرد!!!تقریبا من صمیمی ترین دوستش بودمو غیر از من با هیشکی رابطه برقرار نمیکرد چون اصولا من با رفیقام طوری صمیمی هستمو خاکی که تقریبا میتونم بگم دورو برم خیلی شلوغه...خیلی خراب رفیقم.ولی خب رفتارش واسه بقیه خیلی زننده بود!!!
وقتی میرفتیم بیرون باهم بقیه دوستامو که میدیدم و میستادیم سلام میکردمو اون دوستم حتی بهشون سلامم نمیکرد!!!بهم میگفتن چرا این دوستت ایقد خودشو میگیره!!؟؟؟منم میگفتم اخلاقشه!
به نظر من بیخیالش شو...بذار زندگیشو کنه.شاید دنیال یه کیسی میگرده و هنوزم پیداش نکرده.
خودتو به زور به اون قالب نکن.همیشه سعی کن طوری باشی که بیان دنبالت نه خودتو به زور قالب کنی...
بخدا قصد ندارم بهت بد بگمو تحقیرت کنم ولی مطمئنم پسره ازتو خوشش نمیاد و هرچیم بیشتر بری طرفش بیشتر ازت متنفر میشه.
بیا این راهکار رو انجام بده ببین جواب میده؟؟
ده روز کلا بیخیالش شو.جلو خودتو بگیر...اگه شماره ازش داری یا هر راه ارتباطی رو بیخیال شو...اصن گوشیتو خاموش کن.بعد از ده روز ببین چی میشه.بیا نتیجشو بهم بگو...برخوردشو بگو ببینیم چی شده؟؟!!!

ممنونم اقا وحید. بله همین هست که میگین. راستی میشه بپرسم چی شد عاقبت اون دوستتون که شمالی بود؟ منظورم اینه که تونستین توی رفتارش تغییری ایجاد کنین یا اینکه خودش یه کم عوض شد یا همونطور موند؟
بله خب درسته ایشون منو دوست نداره و این قضیه متاسفانه مشخصه و از اون ادم هاست که اگه کسی بهش زنگ نزنه اون دیگه اصلا تماس نمیگیره و به هیچ وجه تشنه شنیدن صدای کسی نیست. درست میگین من از اینده خبر ندارم شاید یه روز دختری بتونه بیاد تو زندگی ایشون و توجه شو به سمت خودش جلب کنه. هیچکی از اینده چیزی نمیدونه اما در حال حاضر ایشون یه حصاری دور خودش کشیده که حتی والدینش هم نمیتونن داخل اون حصار مجازی بیان.
شاید سعی کنم همینکاری رو که گفتین بکنم. اما عجیب دلم واسش تنگ میشه و ده روز که چه عرض کنم خداکنه ده ساعت رو طاقت بیارم.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنونم اقا وحید. بله همین هست که میگین. راستی میشه بپرسم چی شد عاقبت اون دوستتون که شمالی بود؟ منظورم اینه که تونستین توی رفتارش تغییری ایجاد کنین یا اینکه خودش یه کم عوض شد یا همونطور موند؟
بله خب درسته ایشون منو دوست نداره و این قضیه متاسفانه مشخصه و از اون ادم هاست که اگه کسی بهش زنگ نزنه اون دیگه اصلا تماس نمیگیره و به هیچ وجه تشنه شنیدن صدای کسی نیست. درست میگین من از اینده خبر ندارم شاید یه روز دختری بتونه بیاد تو زندگی ایشون و توجه شو به سمت خودش جلب کنه. هیچکی از اینده چیزی نمیدونه اما در حال حاضر ایشون یه حصاری دور خودش کشیده که حتی والدینش هم نمیتونن داخل اون حصار مجازی بیان.
شاید سعی کنم همینکاری رو که گفتین بکنم. اما عجیب دلم واسش تنگ میشه و ده روز که چه عرض کنم خداکنه ده ساعت رو طاقت بیارم.

دوستم رو خیلی وقتا ور میداشتم میبردم تو جمعهای خودمونی به بقیه هم میسپردم که بچها این دوست من یکم آدم سردیه آخه بچه ی شمال بود و ما خوزستان!!!خیلی فاصله و تفاوت...
ولی ایقد بردمش تو جمع و دورش آدم جمع کردم یکم بهتر شد...ولی بخدا هنوزم من مثلا تا 3 سال اسمس ندم اون اسمس نمیده!!!با اینکه خیلی دوسم داشت!!!وقتی میرفتم خونش زمین و زمانو برام یکی میکرد و خیلی تحویل میگرفت ولی خب وقتی میره دیگه یادی نمیکنه!!!!اخیرا ایقد بهش گیر دادم اونم داره میجوشه...
این خصوصیتشه!
سعی کن یکم سر بشی و توپ رو بنداز توی زمین اون ببین چی میشه.نتیجشو حتما بهم بگو...
از همین الان شروع کن...
 

sevda66

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مریم جون با نظر وحید موافقم. اگه تا حالا با دلت رفتی جلو. از الان تصمیم بگیر یکم با عقلت برنامه ریزی کنی. چون هر چی اینطوری ادامه بدی خودت بیشتر عذاب میکشی. خودتو ازین برزخ نجات بده و همونطور که وحید گفت یه مدت ارتباطتو باهاش قطع کن میدونم خیلی سختت میشه اما به نتیجه ای که قراره بگیری فکر کن که مهمتره. تو اون مدت اون آقا هم فرصته فکر کردن و اینکه جایگاه تو و خودش رو بسنجه رو داره . مطمئن باش چیزیو از دست نمیدی که به نفعت باشه اما اگه به دنبالش همون اتفاقی افتاد که دوس داشتی اونوقت به ندای دلت هم گوش کن. اما الان با توجه به شناختی هم که ازش پیدا کردی عاقلانه رفتار کن. موفق و شاد باشی .
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
عزیزم کم هم به خودت توجه کن .. تا کی می خوای کوتاه بیایی .. خیلی بتونی دو سال بعدش هم لابد یادم تو را فراموش ..فکر نمکی کنی شاید یه روز آدمی بهتر از ایشون به پستت بخوره و تو بتونی تمام محبت و علاقه ات رو به پاش بریزی و اون 100برابر بیشتر بهت بده .. زندگی منطق هست عزیزم .... نه احساس ...
 

Shadow o_0

عضو جدید
سلام

من خیلی کوچیک تر از اینم که بخوام شمارو نصیحت کنم. دوستان با شما صحبت کردن و خیلی هم خوب راهنماییتون کردن ولی انگار شما نمی خواید گوش بدید
اینطور که معلومه ایشون شما رو طلسم کردن. و اگه یکی بیاد بگه که ایشون قاتل هستن یا قبل از شما یا 100 نفر دیگه رابطه داشتن و هزار جور عیب و ایراد دیگه باز شما میاید و میگید که نمی تونم بدون ایشون زندگی کنم

یکم به فکر خانوادتون باشید که قراره چقدر بی محلی از دامادشون ببینن
یکم به فکر فامیلاتون باشید
یکم به فکر فرزندانتون باشید که قراره زیر دست چه پدری بزرگ بشن و اخلاق پدرشون چقدر می تونه تو زندگی بچه هاتون تاثیر بذاره

امیدوارم به خودتون بیاید
امیدوارم خدا به همین زودیا یه پسر خوب تو زندگیتون قرار بده و یه دنیای جدیدی رو بهتون نشون بده
اگه باز هم فکر میکنید که می تونید تا اخر عمر تحمل کنید و یا اینکه می تونین اخلاق طرفتون رو عوض کنین امیدوارم که موفق و پیروز باشید

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/386342-زنی-که-به-فکر-خودش-نیست
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
دوست عزیزم واقعا درست می گن:یکم به فکر خانوادتون باشید که قراره چقدر بی محلی از دامادشون ببینن یکم به فکر فامیلاتون باشید یکم به فکر فرزندانتون باشید که قراره زیر دست چه پدری بزرگ بشن و اخلاق پدرشون چقدر می تونه تو زندگی بچه هاتون تاثیر بذاره اینا خیلی مهمن .. مخصوصا فرزندان .. شما همه اش رو کنار بذار و فرزندان رو هم کنار ..فردا اگه بچت خدایی نکده تو روت ایستاد و گفت .... بیشتر فکر کن .. یه بار بهت گفتم ..اطرافیانت هم تحت شعاع قرار می دی ...
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
دوستم رو خیلی وقتا ور میداشتم میبردم تو جمعهای خودمونی به بقیه هم میسپردم که بچها این دوست من یکم آدم سردیه آخه بچه ی شمال بود و ما خوزستان!!!خیلی فاصله و تفاوت...
ولی ایقد بردمش تو جمع و دورش آدم جمع کردم یکم بهتر شد...ولی بخدا هنوزم من مثلا تا 3 سال اسمس ندم اون اسمس نمیده!!!با اینکه خیلی دوسم داشت!!!وقتی میرفتم خونش زمین و زمانو برام یکی میکرد و خیلی تحویل میگرفت ولی خب وقتی میره دیگه یادی نمیکنه!!!!اخیرا ایقد بهش گیر دادم اونم داره میجوشه...
این خصوصیتشه!
سعی کن یکم سر بشی و توپ رو بنداز توی زمین اون ببین چی میشه.نتیجشو حتما بهم بگو...
از همین الان شروع کن...

باشه حتما اقا وحید حتما سعیمو میکنم. ولی قبلا یه بار اینکار رو کردم و سه روز خیلی به سختی و با بدبختی طاقت اوردم و بهش زنگ نزدم. بعدش یهو اینقدر بهم فشار اومد و حالم بد شد که بهش اسمس دادم و جواب نداد و بعدش چهل پنجاه دفعه زنگ زدم و بازم محل نذاشت. اخرش از همون دوستم که همسایه شونه سراغشو گرفتم و گفتش که دو روز بیمارستان خوابیده بوده و بیشتر حالم بد شد و کلی اذیت شدم و گریه کردم و ناراحت شدم. دیگه همه خانواده و دوستام فهمیده بودن من حالم طبیعی نیست. اخرش خود ایشون بعد از تقریبا یه هفته بهم اسمس داد که خیلی سرد احوالمو پرسیده بود. درحالیکه من هیچ کار بدی نکرده بودم و نه توهینی و نه سرزنشی فقط سه روز زنگ نزده بودم. بعدش قرار بیرون گذاشتیم و همدیگه رو دیدیم. اما من همش سرم پایین بود و اون دوباره همون رفتار تحقیرامیز رو داشت و حتی یه ذره هم تغییر نکرده بود. نمیخوام اون جریان رو دوباره تکرار کنم چون متاسفانه فایده ای نداشت و فقط خودم اذیت شدم. اگه بنا باشه این دفعه با برنامه قطع رابطه میکنم تا خود ایشون برا زنگ زدن پیشقدم بشه نه من.
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
سلام

من خیلی کوچیک تر از اینم که بخوام شمارو نصیحت کنم. دوستان با شما صحبت کردن و خیلی هم خوب راهنماییتون کردن ولی انگار شما نمی خواید گوش بدید
اینطور که معلومه ایشون شما رو طلسم کردن. و اگه یکی بیاد بگه که ایشون قاتل هستن یا قبل از شما یا 100 نفر دیگه رابطه داشتن و هزار جور عیب و ایراد دیگه باز شما میاید و میگید که نمی تونم بدون ایشون زندگی کنم

یکم به فکر خانوادتون باشید که قراره چقدر بی محلی از دامادشون ببینن
یکم به فکر فامیلاتون باشید
یکم به فکر فرزندانتون باشید که قراره زیر دست چه پدری بزرگ بشن و اخلاق پدرشون چقدر می تونه تو زندگی بچه هاتون تاثیر بذاره

امیدوارم به خودتون بیاید
امیدوارم خدا به همین زودیا یه پسر خوب تو زندگیتون قرار بده و یه دنیای جدیدی رو بهتون نشون بده
اگه باز هم فکر میکنید که می تونید تا اخر عمر تحمل کنید و یا اینکه می تونین اخلاق طرفتون رو عوض کنین امیدوارم که موفق و پیروز باشید

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/386342-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%81%DA%A9%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B4-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA

اتفاقا مسایلی که شما میگین توی نظر خودم منم هست و برا همینم دارم مشاوره میگیرم. شما شرایط منو نگاه کنین که از یه طرف اونقدر به ایشون علاقه دارم و از طرف دیگه میدونم ایشون فقط خودشو دوست داره. میدونم که اگه من بتونم با ایشون ازدواج کنم اون ادمی نیست که بشه بهش گفت با خانواده من رفت و امد کن یا نه بلکه خودش تصمیم میگیره که اینکارو بکنه یا نه و منم از همین موضوع ناراحت و نگرانم. من میگم میتونم ایشون رو یه عمر تحمل کنم و دوستش هم داشته باشم اما خانواده و فامیل های من یقین دارم اینطور نیستن و نمیتونن و اونور قضیه ایشون هم خیلی...... نمیدونم چی بگم گرفتار شدم.
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
چقدر جالبه که شما گویا تمامی جوانب هم سنجیدی ؟؟ولی بازم ...امیدوارم هر چی خدا بخواد همون شه ..........

جوانب رو سنجیدم اما خیلی مردد هستم و با حرفایی که از دوستان شنیده ام یه مقدار ترس و وحشتم زیاد شده که نکنه این مسیری که دارم میرم مسیر خوشبختی نباشه. مشکل این جایی هستش که من فکر نکنم بیماری خودشیفتگی علاج و درمانی داشته باشه. چون شنیدم از اون بیماری هاییه که توی علم روانپزشکی براشون راه درمانی نیست. معاشرت با ادم های خودشیفته خیلی سخته اصلا ادمو له میکنه.
 

-anjel-

عضو جدید
جوانب رو سنجیدم اما خیلی مردد هستم و با حرفایی که از دوستان شنیده ام یه مقدار ترس و وحشتم زیاد شده که نکنه این مسیری که دارم میرم مسیر خوشبختی نباشه. مشکل این جایی هستش که من فکر نکنم بیماری خودشیفتگی علاج و درمانی داشته باشه. چون شنیدم از اون بیماری هاییه که توی علم روانپزشکی براشون راه درمانی نیست. معاشرت با ادم های خودشیفته خیلی سخته اصلا ادمو له میکنه.

دختر گل، وقتی میگی هنوز این آقا پیشنهاد ازدواج نداده، سنجیدن جوانب به چه کارت میاد؟
پیشنهاد ازدواج بهت داده؟ اگه تو همه ی حساب کتاباتو بکنی و اون پیشنهاد نده، خب ضربه میخوری عزیزم........ به خودت رحم کن و حساب پیشکی نکن.....
شما الان شوق رسیدن بهش رو داری، گیرم که پیشنهاد داد و بهش رسیدی، شور و شوقت بعد یه مدت از بین میره و تو میمونی و کسی که نه تنها دوستت نداره، بلکه احترامم واست قائل نیست...
به خودت رحم کن. دوستان اینجا طفلکی ها همشون خیلی دلسوزانه راهنماییت کردن...
 

Shadow o_0

عضو جدید
جوانب رو سنجیدم اما خیلی مردد هستم و با حرفایی که از دوستان شنیده ام یه مقدار ترس و وحشتم زیاد شده که نکنه این مسیری که دارم میرم مسیر خوشبختی نباشه. مشکل این جایی هستش که من فکر نکنم بیماری خودشیفتگی علاج و درمانی داشته باشه. چون شنیدم از اون بیماری هاییه که توی علم روانپزشکی براشون راه درمانی نیست. معاشرت با ادم های خودشیفته خیلی سخته اصلا ادمو له میکنه.

جوانب رو هم سنجیدی
با حرفهای دوستان ترست هم زیاد شده که باهاش خوشبخت نمیشی
فکر هم نمیکنی که بیماری پسره علاج پیدا بکنه

بعد از همه ی اینها تازه شک داری و اما و اگر میاری؟!!!
الان بیان بگن که ایشون قاتل زنجیره ای هست و دخترهارو گول میزنه و بعد به قتل میرسونه باز هم لابد تو شک و تردید قرار میگیرید نه؟:دی


خدا شانس بده واقعا. کاشکی یه دختر مارو اینجوری دوست داشت:دی


ببخشیدا شرمنده. جسارته ولی فکر کنم شما بچه ها رو سرکار گذاشتید. مطمئنید دوربین مخفی نیست؟:دی

حرف آخر: به چنتا مشاور مراجعه کن( البته اگه تحمل شنیدن واقعیت رو دارید و قوی هستید) و ببینید اونا چی میگن و همون کار رو بکنید

آدم ازدواج نکنه بهتره از اینکه با یه تیکه سنگ ازدواج بکنه. آینده خودتون و بچه هاتونو خراب نکنین( البته ممکنه نظرات ما اشتباه باشه و شما خوشبخت هم بشید پس بهتره به مشاور مراجعه کنین)

اگه مشاور بهتون گفت که بهتره جدا بشید دوباره بیاید اینجا و از بچه ها مشاوره بخواید که ما بهتون کمک کنیم که چطوری میتونید یواش یواش طرف رو از خودتون دور کنید و بهش فکر نکنین و جدا بشید( که مطمئنن باید اونروز برای خودتون هم به مشاور مراجعه کنین)
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
دختر گل، وقتی میگی هنوز این آقا پیشنهاد ازدواج نداده، سنجیدن جوانب به چه کارت میاد؟
پیشنهاد ازدواج بهت داده؟ اگه تو همه ی حساب کتاباتو بکنی و اون پیشنهاد نده، خب ضربه میخوری عزیزم........ به خودت رحم کن و حساب پیشکی نکن.....
شما الان شوق رسیدن بهش رو داری، گیرم که پیشنهاد داد و بهش رسیدی، شور و شوقت بعد یه مدت از بین میره و تو میمونی و کسی که نه تنها دوستت نداره، بلکه احترامم واست قائل نیست...
به خودت رحم کن. دوستان اینجا طفلکی ها همشون خیلی دلسوزانه راهنماییت کردن...

بله الان سنجیدن جوانب به دردم نمی خوره اما شناخت بیشتر و اگاهی پیدا کردن از شخصیت طرف مقابل بدردم میخوره. اگه اون خودش منو بذاره کنار خیلی ضربه میخورم ولی اگه من بخوام اونو کنار بذارمش شاید یه کم راحتتر باشه چون حداقلش خودم تصمیم گرفتم و تحمل درد تنهایی حاصل انتخاب خودم بوده نه ایشون.
ایشون هیچکس رو دوست نداره ولی خب بالاخره برای ادم هایی مثل اونم باید یه کسی باشه که حاضر بشه در کنارشون باشه. نمیشه که چنین ادمی مجبور باشه یه عمر تنها بمونه.
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
جوانب رو هم سنجیدی
با حرفهای دوستان ترست هم زیاد شده که باهاش خوشبخت نمیشی
فکر هم نمیکنی که بیماری پسره علاج پیدا بکنه

بعد از همه ی اینها تازه شک داری و اما و اگر میاری؟!!!
الان بیان بگن که ایشون قاتل زنجیره ای هست و دخترهارو گول میزنه و بعد به قتل میرسونه باز هم لابد تو شک و تردید قرار میگیرید نه؟:دی


خدا شانس بده واقعا. کاشکی یه دختر مارو اینجوری دوست داشت:دی


ببخشیدا شرمنده. جسارته ولی فکر کنم شما بچه ها رو سرکار گذاشتید. مطمئنید دوربین مخفی نیست؟:دی

حرف آخر: به چنتا مشاور مراجعه کن( البته اگه تحمل شنیدن واقعیت رو دارید و قوی هستید) و ببینید اونا چی میگن و همون کار رو بکنید

آدم ازدواج نکنه بهتره از اینکه با یه تیکه سنگ ازدواج بکنه. آینده خودتون و بچه هاتونو خراب نکنین( البته ممکنه نظرات ما اشتباه باشه و شما خوشبخت هم بشید پس بهتره به مشاور مراجعه کنین)

اگه مشاور بهتون گفت که بهتره جدا بشید دوباره بیاید اینجا و از بچه ها مشاوره بخواید که ما بهتون کمک کنیم که چطوری میتونید یواش یواش طرف رو از خودتون دور کنید و بهش فکر نکنین و جدا بشید( که مطمئنن باید اونروز برای خودتون هم به مشاور مراجعه کنین)

توی هفته اینده میخوام برم پیش مشاور. ادرسشو از یکی از دوستام گرفتم و گفته خوبه. زندگی کردن با ایشون ممکنه به نظر شما و خیلی از دوستای خودم مث زندگی با یه تیکه سنگ باشه اما من این یه تیکه سنگ رو خیلی خیلی دوست دارم و توی قلب من جا داره. گفتین اگه قاتل زنجیره ای بود بازم شک داشتین توی نفرت ازش؟ خب قضیه همینجاست که ایشون درست برعکس خیلی هم ملایم و بی ازاره و اهل هیچ نوع خلافی نیست و برعکس خیلی هم زحمتکش هست و سخت کار میکنه و حتی روزهای تعطیل هم خیلی وقتا مشغول کار هستش. اینقدر خوبه و خوبی زیاد داره که حد و اندازه نمیشه گذاشت فقط حیف که خود شیفته است.
 

kadoo

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بله الان سنجیدن جوانب به دردم نمی خوره اما شناخت بیشتر و اگاهی پیدا کردن از شخصیت طرف مقابل بدردم میخوره. اگه اون خودش منو بذاره کنار خیلی ضربه میخورم ولی اگه من بخوام اونو کنار بذارمش شاید یه کم راحتتر باشه چون حداقلش خودم تصمیم گرفتم و تحمل درد تنهایی حاصل انتخاب خودم بوده نه ایشون.
ایشون هیچکس رو دوست نداره ولی خب بالاخره برای ادم هایی مثل اونم باید یه کسی باشه که حاضر بشه در کنارشون باشه. نمیشه که چنین ادمی مجبور باشه یه عمر تنها بمونه.

مریمی از عقلت هم استفاده کن همش پی حرف دلت نرو یه زمانی میرسه که عقلت به دلت تیکه خواهد انداختا از ما گفتن تا از این بدتر نشده دستای دل و عقلت رو به هم بسپار و تصمیم درست رو بگیر وگرنه طعنه هایی که عقلت به زودی بهت خواهد زد دلت رو رنجورتر از اینی که هست میکنه. از ما گفتن اما کو گوش شنوا!!:w09:
وقتی یک نفر کسی رو دوست نداره اون هم نه یه سال نه دوسال بلکه 32 سال چرا فکر میکنی تو باید سوپر من زندگیش باشی و اون رو از این حالت دربیاری این کار تنها آب در هاون کوبیدنه وقتی کسی خودش نمیخواد چه اصراریه؟ یک تاپیک این دوستمون shadow گذاشته بود امیدوارم یکم منطقی بخونیش چون حقیقته.تا بیشتر از این راه رو اشتباه نرفتی برگرد .این کوچه بن بسته .این آخرین پستیه که من دیگه برات میذارم.توکل به خدا فراموشت نشه.
 

-anjel-

عضو جدید
خیلی خوبه که داری میری پیش مشاور عزیزم، به شرطی که راه کارهاشو واقعا به کار ببری......
ایشالا هرچی به صلاحت هست برات پیش بیاد گلم.:gol:
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
مریمی از عقلت هم استفاده کن همش پی حرف دلت نرو یه زمانی میرسه که عقلت به دلت تیکه خواهد انداختا از ما گفتن تا از این بدتر نشده دستای دل و عقلت رو به هم بسپار و تصمیم درست رو بگیر وگرنه طعنه هایی که عقلت به زودی بهت خواهد زد دلت رو رنجورتر از اینی که هست میکنه. از ما گفتن اما کو گوش شنوا!!:w09:
وقتی یک نفر کسی رو دوست نداره اون هم نه یه سال نه دوسال بلکه 32 سال چرا فکر میکنی تو باید سوپر من زندگیش باشی و اون رو از این حالت دربیاری این کار تنها آب در هاون کوبیدنه وقتی کسی خودش نمیخواد چه اصراریه؟ یک تاپیک این دوستمون shadow گذاشته بود امیدوارم یکم منطقی بخونیش چون حقیقته.تا بیشتر از این راه رو اشتباه نرفتی برگرد .این کوچه بن بسته .این آخرین پستیه که من دیگه برات میذارم.توکل به خدا فراموشت نشه.

ازت ممنونم دوستم. نمیگم حرف شما غلطه اما خب منم الان گیر کردم و نمیدونم چیکار کنم. مگر همون خدا بدادم برسه چون افتادم توی جاده ای که عاقبتش معلوم نیس به کجا میرسه و همه دوستای این انجمن هم نظرشون منفی بوده راجع به این رابطه.
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ازت ممنونم دوستم. نمیگم حرف شما غلطه اما خب منم الان گیر کردم و نمیدونم چیکار کنم. مگر همون خدا بدادم برسه چون افتادم توی جاده ای که عاقبتش معلوم نیس به کجا میرسه و همه دوستای این انجمن هم نظرشون منفی بوده راجع به این رابطه.

معلومه که جواب همه منفیه!!!
هرکسی داره خودشو میذاره تو شرایطت و جوابتو میده.
من حتی اگه میگفتی پسره آدم مغروریه ولی ازمن خوشش میاد و بخاطر غرورش نمیاد جلو!!میگفتم بخاطر اینکه اینهمه دوسش داری خودت برو جلو و بیخیال سرکوفتای بعدش!!!ولی خب اون دوست نداره به همین خاطر همه بهت میگن بیخیال!!!
همون که بهت گفتم...
یه مدت بیخیالش شو...بسپارش به دست زمان...
واسه کسی بمیر که برات تب کنه....
ادما شاید ارزش دوس داشتن داشته باشن اما ارزش عاشق شدن رو ندارن!به نظر من...
یه چند وقت بیخیالش شو ببین اصن یه ذره براش مهم هستی؟؟؟؟
نگو اون هیشکی براش مهم نیست که سرمو میکوبم تو لپ تاپ بخدا!!!
ازدواج فرق داره!!!اگه نیتت ازدواجه باید با بقیه براش فرق داشته باشی...باید برات اهمیت قائل باشه...باید بین تو و بقیه فرق بذاره...
اگه نذاشت میای همینجا و راستشو میگی...و بعدش بیخیالش میشی واسه همیشه!!!
ازینکه شوهر گیرت نیاد میترسی؟؟؟نترس!!!اونایی که شوهر گیرشون اومد به چی رسیدن؟؟؟؟خوشبخت شدن؟؟؟؟نه والا همش بدبختی و کل کل و دعوا و بگیر و بکش و ....
بابا بیخیال...
من میگم یه باشگاه ورزشی ثبت نام کن برو ورزش کن هم خوشتیپ میشی هم سلامتیت تضمین میشه...
شایدم خوشتیپ شدی نظر اونو بیشتر جذب کردی!!!
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
معلومه که جواب همه منفیه!!!
هرکسی داره خودشو میذاره تو شرایطت و جوابتو میده.
من حتی اگه میگفتی پسره آدم مغروریه ولی ازمن خوشش میاد و بخاطر غرورش نمیاد جلو!!میگفتم بخاطر اینکه اینهمه دوسش داری خودت برو جلو و بیخیال سرکوفتای بعدش!!!ولی خب اون دوست نداره به همین خاطر همه بهت میگن بیخیال!!!
همون که بهت گفتم...
یه مدت بیخیالش شو...بسپارش به دست زمان...
واسه کسی بمیر که برات تب کنه....
ادما شاید ارزش دوس داشتن داشته باشن اما ارزش عاشق شدن رو ندارن!به نظر من...
یه چند وقت بیخیالش شو ببین اصن یه ذره براش مهم هستی؟؟؟؟
نگو اون هیشکی براش مهم نیست که سرمو میکوبم تو لپ تاپ بخدا!!!
ازدواج فرق داره!!!اگه نیتت ازدواجه باید با بقیه براش فرق داشته باشی...باید برات اهمیت قائل باشه...باید بین تو و بقیه فرق بذاره...
اگه نذاشت میای همینجا و راستشو میگی...و بعدش بیخیالش میشی واسه همیشه!!!
ازینکه شوهر گیرت نیاد میترسی؟؟؟نترس!!!اونایی که شوهر گیرشون اومد به چی رسیدن؟؟؟؟خوشبخت شدن؟؟؟؟نه والا همش بدبختی و کل کل و دعوا و بگیر و بکش و ....
بابا بیخیال...
من میگم یه باشگاه ورزشی ثبت نام کن برو ورزش کن هم خوشتیپ میشی هم سلامتیت تضمین میشه...
شایدم خوشتیپ شدی نظر اونو بیشتر جذب کردی!!!

ممنونم اقا وحید این بیخیال شدن روش خوبیه به شرطی که طاقتشو داشتم مثلا یه هفته یا بیشتر. من طاقت نداشتم امتحانش کردم و نتیجه خوبی نگرفتم. از اینکه شوهر گیر نیارم زیاد نمیترسم چون توی خانواده و دوستام موقیعت خوبی دارم یعنی دوست(دختر) زیاد دارم و توی خانواده هم شکر خدا مورد محبت هستم. من وصال این اقا رو میخوام نه هرکسی رو. وگرنه اگه بنا به هر شوهر کردنی باشه که برای هرکسی موقعیت هست اما تا کی باشه اون مهمه به نظرم.
بله راست میگین هیچکس ارزش عاشق شدن رو نداره و اینو منم تو طول عمرم فهمیدم. ورزش خیلی خوبه و منم الان نزدیک یه ساله که ایروبیک کار میکنم. ورزش خیلی برا روح و جسم و همه چی خوبه. بله خب وقتی پای ازدواج باشه ادم باید کسی رو دوست داشته باشه که بتونه باهاش ازدواج کنه اما این اقا کسی رو دوست نداره و هیچ نشونه ای از احساسات و عواطف تو وجودش دیده نمیشه مگر نسبت به خودش.
 

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
بله الان سنجیدن جوانب به دردم نمی خوره اما شناخت بیشتر و اگاهی پیدا کردن از شخصیت طرف مقابل بدردم میخوره. اگه اون خودش منو بذاره کنار خیلی ضربه میخورم ولی اگه من بخوام اونو کنار بذارمش شاید یه کم راحتتر باشه چون حداقلش خودم تصمیم گرفتم و تحمل درد تنهایی حاصل انتخاب خودم بوده نه ایشون.
ایشون هیچکس رو دوست نداره ولی خب بالاخره برای ادم هایی مثل اونم باید یه کسی باشه که حاضر بشه در کنارشون باشه. نمیشه که چنین ادمی مجبور باشه یه عمر تنها بمونه.

عزیزم این چه اشتباهی که ذهن و فکرت رو مشغول کرده .. بعضی آدمها هستن که از تنهایی لذت می برن ... نمیشه کارشون کرد ..

و

عزیزم تو داری با زبون خودت این فرد رو نقض می کنی ولی نمی دونم چرا اینقدر
می خوای حتما بهش برسی ..
دو دوستمون vahid.gerrard و دردونه عزیز این مسئله رو تا حدودی بخوبی موشکافی کردند و شما نیز گفتی میری پیش مشاور ؟؟
رفتید؟؟
شما داری می گید فکر نکنم بیماری خودشیفتگی علاج و درمانی داشته باشه .. خوب نداره دیگه ..
نکنه دلت واسه این آدم می سوزه و دچار دلسوزی مفرط شدی که بشی قهرمان داستان زندگی همچین آدمی ...
فکر می کنی تا کی بتونی قهرمان بمونی .
من یک بار گفتم باید خودت رو بسنجی ..
اگه این آدم رو می خوای باید دور خیلی چیزا خط بکشی ..
شاید بعد هم چیزایی تو زندگیت پیش بیاد که هنوز ازشون بی خبر باشی و شاید شما فقط به یک خصوصیت این آقا پی برده باشی و هنوزم از این رفتارها داشته باشه ...
گفتم که : اگه می تونی تا آخر عمرت قبولش کنی برو جلو ..
البته با کارهایی که شما کردی نظیر همون خواستگاری و ... چون ایشون قطعا رفتارهای عجیب تری نیز ازش سر خواهد زد ...
فردا نیایی بگی خدا این چه آتیشی بود گذاشتی تو دامن من و بچه هام .. می فهمی بچه هام ... زندگی خیلی پستی و بلندی داره .
بالاخره اگه این آقا رضایت داد و فرضا بچه دار شدید و بچه تون از این رفتار پدرش دچار مشکل شد ...
نگاه کن عزیزم میبینی .. من به چند نکته اشاره کردم و رسیدم به این همه موضوع که زندگیت رو در بربگیره ..
همه چیز رو بسنج .. تو الان خیلی چیزا از این آقا می دونی .. بعدا هم باید از پسش بر بیایی که جواب
یه قوم و مهمتر از همه خودت بتونی بدی...
باز هم دارم می گم .. مراقب باش.....
 

vahid.gerrard

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ممنونم اقا وحید این بیخیال شدن روش خوبیه به شرطی که طاقتشو داشتم مثلا یه هفته یا بیشتر. من طاقت نداشتم امتحانش کردم و نتیجه خوبی نگرفتم. از اینکه شوهر گیر نیارم زیاد نمیترسم چون توی خانواده و دوستام موقیعت خوبی دارم یعنی دوست(دختر) زیاد دارم و توی خانواده هم شکر خدا مورد محبت هستم. من وصال این اقا رو میخوام نه هرکسی رو. وگرنه اگه بنا به هر شوهر کردنی باشه که برای هرکسی موقعیت هست اما تا کی باشه اون مهمه به نظرم.
بله راست میگین هیچکس ارزش عاشق شدن رو نداره و اینو منم تو طول عمرم فهمیدم. ورزش خیلی خوبه و منم الان نزدیک یه ساله که ایروبیک کار میکنم. ورزش خیلی برا روح و جسم و همه چی خوبه. بله خب وقتی پای ازدواج باشه ادم باید کسی رو دوست داشته باشه که بتونه باهاش ازدواج کنه اما این اقا کسی رو دوست نداره و هیچ نشونه ای از احساسات و عواطف تو وجودش دیده نمیشه مگر نسبت به خودش.

زندگی رو برا خودت کردی زهر مار بخدا...همه دوس دارن شاد و آزاد باشن و تو داری زندگی رو الکی واسه خودت تلخ میکنی و به موجود خیالی دلبستی و خودتو محدود به اون کردی!!خدا میدونه شاید اطرافت کسی بود که تورو دوس داشته باشه و تو ایقد بهش بی توجه بودی که نفرینت کرد و اینجور شدی؟؟؟؟؟
بابا ول کن مگه چند سال جوونی؟؟؟
یه جوری ازون پسره حرف میزنی آدم یاد کرگدن میفته!!!!آخه کرگدنها حیوانات مغروری هستن و دوس ندارن اصن معاشرتی با کرگدنای دیگه داشته باشن!!!واسه همینم در حال انقراضن!!!!
هه هه هه هه هه هه هه هه هه هه ....شوخی میکنم.
بخدا جوونیتو داری حروم میکنی...فردا که معلوم شد طرف سرش یه جا دیگه گرم بوده و واسه همین باتو سرد برخورد میکرد و تو روحتم خبر نداشت!!!اونوقت حالت خوب جا میاد!!!100تا آمبولانس هم کمه برای آوردن و بردنت به بیمارستان!!!!
پسری که سی و خورده ای سالشه و محل هیچ دختری نمیذاره یا سرش یه جای کاملا مخفی گرمه یا یه جوری خودشو ارضا میکنه چه جسمی چه روحی...
بترس از روزی که ضربه ی روحی بخوری و طرف ازدواج کنه...واویلا....
بخدا بد بلایی سرت میاد...نمیتونی خودتو جمع کنی...
نتیجه ی کلیه بحث!
طرف ازتو خوشش نمیاد...چه خوشت بیاد چه نیاد...هیچ نشونه ی خوش یمنی هم در حرفات ندیدم و ندیدیم که بهت بگیم بیخیال نشو...پس داری عمرتو تلف میکنی
 

maryam.t.azadeh

عضو جدید
عزیزم این چه اشتباهی که ذهن و فکرت رو مشغول کرده .. بعضی آدمها هستن که از تنهایی لذت می برن ... نمیشه کارشون کرد ..

و

عزیزم تو داری با زبون خودت این فرد رو نقض می کنی ولی نمی دونم چرا اینقدر
می خوای حتما بهش برسی ..
دو دوستمون vahid.gerrard و دردونه عزیز این مسئله رو تا حدودی بخوبی موشکافی کردند و شما نیز گفتی میری پیش مشاور ؟؟
رفتید؟؟
شما داری می گید فکر نکنم بیماری خودشیفتگی علاج و درمانی داشته باشه .. خوب نداره دیگه ..
نکنه دلت واسه این آدم می سوزه و دچار دلسوزی مفرط شدی که بشی قهرمان داستان زندگی همچین آدمی ...
فکر می کنی تا کی بتونی قهرمان بمونی .
من یک بار گفتم باید خودت رو بسنجی ..
اگه این آدم رو می خوای باید دور خیلی چیزا خط بکشی ..
شاید بعد هم چیزایی تو زندگیت پیش بیاد که هنوز ازشون بی خبر باشی و شاید شما فقط به یک خصوصیت این آقا پی برده باشی و هنوزم از این رفتارها داشته باشه ...
گفتم که : اگه می تونی تا آخر عمرت قبولش کنی برو جلو ..
البته با کارهایی که شما کردی نظیر همون خواستگاری و ... چون ایشون قطعا رفتارهای عجیب تری نیز ازش سر خواهد زد ...
فردا نیایی بگی خدا این چه آتیشی بود گذاشتی تو دامن من و بچه هام .. می فهمی بچه هام ... زندگی خیلی پستی و بلندی داره .
بالاخره اگه این آقا رضایت داد و فرضا بچه دار شدید و بچه تون از این رفتار پدرش دچار مشکل شد ...
نگاه کن عزیزم میبینی .. من به چند نکته اشاره کردم و رسیدم به این همه موضوع که زندگیت رو در بربگیره ..
همه چیز رو بسنج .. تو الان خیلی چیزا از این آقا می دونی .. بعدا هم باید از پسش بر بیایی که جواب
یه قوم و مهمتر از همه خودت بتونی بدی...
باز هم دارم می گم .. مراقب باش.....

بله دلم هم میسوزه براش درحالیکه دوستش هم دارم خیلی زیاد. من هنوز پیش مشاور نرفتم اما حتما خواهم رفت.الانم نمیدونم چیکار باید بکنم. گیج گیجم و موندم سر دوراهی که چیکار کنم و چیکار نکنم. این اقا خیلی خصوصیت های خوبی داره که جدی جدی باعث تحسین همه است و این اخلاق عجیب غریب رو هم داره که هیچ توجیهی نمیشه براش داشت.دوست داشتم شما دوست خوبم مثلا یه بار ایشون رو میدیدین تا حال منو بفهمین چون سراپا حسن و کمالاته ولی حیف حیف که صفا و صمیمیت تو وجودش نیست و مث یه تیکه سنگ سرد و بی احساسه.هروقت خوبیهاشو با خودم مرور میکنم خنده های تمسخرامیزش یادم میاد و حس بدی بهم دست میده.لحن تند و خشنی که داره و میبینه من گریه میکنم از ناراحتی و با طعنه و تمسخر سعی میکنه از دلم دربیاره.باور کنین این رفتارها رو هرکی با شما کنه توی یه دقیقه از زندگیتون میاندازینش بیرون و من چه حالی دارم که هنوزم میگم دوستش دارم و به خاطرش حاضرم فداکاری هم بکنم.ایشون قدرشناس نیست اصلا و ابدا قدرشناس نیست و هرکجا دیدم به چیزی یا کسی توجه کرد پای منافع خودش بوده اونجا اونم تابلو تابلو یعنی قشنگ داشتی میدیدی منافع خودش درمیونه و هرجا از کسی دلجویی کرده یقین کردم یه سودی براش داشته.هیچوقت زیبایی های زندگی رو نمیبینه و همش از خوبی های خودش میگه و دائما میگه هیچکس مث من نیست!! شما باشین این علاقه طرف مقابلشو چی جوری توجیه میکنین؟ چه چیزی هست در اون که من هشت ماهه دارم فجیع ترین رفتارها رو تحمل میکنم. اگه بنا به قطع کردن رابطه بود من توی دقیقه اول اشنایی فهمیده بودم این یه موجود طبیعی نیست و خودش هم بهم گفت من یه ادم معمولی نیستم و ناچاری رفتارهامو تحمل کنی وگرنه خداحافظ! اما من تصمیم گرفتم باهاش شروع کنم و هرچی زمان بیشتر گذشت بیشتر رنجم داد اما ریشه مهرش هم توی دلم محکم میشد و چاره ای نبود جز اینکه بمونم. بارها شده که با یه دنیا مهر و علاقه زنگ زدم حالشو بپرسم و اون چون حوصله نداشته پرسیده:کاری داشتی زنگ زدی؟!! فک کنین این یعنی چی؟ خدا نکنه کسی حال و روز منو تجربه کنه. بارها شده نگرانش شدم که تلفنش جواب نمیده و بعدش که جواب میداد و نگرانی مو میگفتم و ابراز خوشحالی میکردم که صداشو شنیدم میخندید و مسخره میکرد. هربار از روی دلسوزی بهش پیشنهادی دادم اونم در کمال ادب و فروتنی ایشون در مقابل بهم میگفت که توی کارش دخالت نکنم حالا یا تلویحی میگفت یا مستقیم. من توی تموم عمرم از جانب هیچ ادمی اینجوری مورد تحقیر و توهین قرار نگرفتم. اما شما حساب کنین این ادم چه چیزی میتونه داشته باشه که هنوز پابندش هستم. همه دوستام میگن بذار کنار این رابطه رو. عمه هام میگن خاله هام میگن خلاصه همه میگن. اما نمیشه نمیشه چون یه حس عجیبی تو وجودش هست که غیر از بقیه است. ضمن اینکه دلم هم براش میسوزه از هرلحاظی.
 

Similar threads

بالا