بسیار عالی بود .ولی حیف این دانش و کمالات هست که بخوای اینجا بگی. چون فهم این مقولات از حدود دانش خیلی از شرکت کنندگان بسیار بالاتره و ممکنه یکی هم بیاد بعد خوندن این مطالب سئوال بکنه که علت خلق مورچه یا موریانه و تفاوتشوت باهم چیه؟سلاممم.
راستش من ایدئولوژی مطرح نکردم.ایدئولوژی یا ایدیا لوژی یه جور دریافت ذهنی معنا از عالم و تک تک پدیده هاست....با توجه به اینکه همین روند ایده گرایی که متکی به ذهنه در انتها به نا کجا آباد ختم شده و نهایتا به نسبی گرایی رسیده ،لذا من به ذهن خودم اعتماد ندارم.
چون بحث هدف خلقت بیان شده ،باید ببینیم بشر چه از نوع الهیش و چه امانیسمش چه جوابی براش دارن.
وقتی که شما میپرسی هدف خلقت فلان پدیده مثلا انسان یا همون دایناسوری که شما میگید چیه،در واقع دارید از ذات اون پدیده سوال میکنید.تو زبان آلمانی بهش میگن نومن.وقتی از کارکرد و زفتار و ... اون پدیده حرف میشه در واقع نمودش در حال بررسیه.اینو تو آلمانی میگن فنومن.
مثلا میپرسید انسان چیست؟...این پرسش از چیستی همون چرای خلقتش و همون پرسش از ذاتشه.
جواب این پرسش در حداقل 5 هزار سال اخیر سه تا کلید واژه اصلی داره :
1-آرخه
2-ایده
3-آیه
دو تا ولی امانستیه و مورد سومی الهی.
دو تای اولی مفاهیم یونانی هستن که ریشه در مفهوم سومی داره.یعنی این آیه بوده که رفته در زبان عبری و از اونجا یونانی و شده آرخه در یک تلقی و ایده در تلقی دیگه که شرح مفصلی داره.
پس تو دو تلقی انسان محور هم اونجایی که انسان خواسته معرفت رو از یه جایی شروع کنه،اون کلید واژه طلایی رو از تلقی انسان الهی گرفته....این یه نکته اساسی.
این بحثی که اینجا مطرح شده،2600سال پیش غرب ترکیه در ملطیه توسط چند نفر مطرح شد که ذات پدیده چیه؟یعنی هدف و چرایی بودنش و وجودش چیه؟(اونا نمیگفتن خلقت چون هر خلقی خالقی داره.میگفت بودن و وجودش) ...این مورد رو داشته باشید تا بگم که این دسته اول از کجا شروع کردن
-اونچیزی که بعنوان ذات پدیده در تلقی الاهیش و از طریق پیامبران مطرح شده بود آیه بوده.یعنی هر پدیده ای نشانه ای از حقیقتیه که اون پدیده برای نشان دادن اون حقیقت خلق شده.و باز همون پدیده بخاطر نشان دادن حقیقتی دیگر درش جعل شده و تغییر صورت گرفته و خلقت دیگری رو در پی داشته.
شما یه انسان بدون دست هستید و دوستتون هم کنارتون ایستاده و شما قصد دارید چیزی رو بهش نشون بدید.فکر کنید توانایی خلق دارید.برای خودتون دست خلق میکنید و درش جعل میکنید حرکت رو و با انگشتتون اون چیز رو نشون میدید....من سوال میکنم از شما که هدف این خلق چی بوده؟شما میگید میخواستم چیزی رو نشون دوستم بدم.
مشاهده پیوست 258092
اون چیز حقیقته خلقت دست شماست که خودتون صورت دادید.
حالا برگردیم به همون 2600 سال پیش و جواب پرسشی که اون چند نفر تو ملطیه مطرح کردن.اونا مفهوم آیه رو تو زبان خودشون میگفتن آرخه.منتها با یه فهم غلط.
تلقی اونا این بوده که حقیقت ذات هر پدیده در کشف ماده اولیه ساخت اون پدیدست...که جوابای مختلفی هم بهش دادن که کاری نداریم باهاش ...یعنی خود کلمه رو گرفتن ولی معناش رو متوجه نشدن.
انتهای این طرز فکر میشه داروین.
تو مثال دست شما این انحراف فیلسوفان ملطی برای شخص من به این شکل میشه که اولا من خود شما رو حذف کنم و از شما و نمایندتون نپرسم که دست خودت رو برای چی خلق کردی.ثانیا برم تا فیها خالدون ماده اولیه دستت پیش برم و پرونده دی ان ای شما رو هم باز کنم،آیا منو به اون چیزی که میخواستی نشون بدی میرسونه؟
دقت کن که منو متهم نکنی که مخالف باز کردن پرونده دی ان ای هستم چون اتفاقا میگم چه در سطح کلی یعنی خود دست و چه ریز ترین جزئش هم آیه و نشانه وجود داره منتها نه با فهم غلط.
به مورد دومش که ایده باشه که اونم یه انحراف دیگه ای بوده ،کاری نداریم.
جدای این بحث ها، شما چه آرخه رو در نظر بگیری و چه ایده و چه آیه ،در هر صورت یکی از ارکان معرفت شناسی رو انتخاب کردی.پس هدف خلقت پدیده ها معرفت و شناختش بوده.حالا این شناخت یا شما رو به حقیقت میرسونه و یا نه.
پس من حرف غلطی نزدم.
بحث دایناسور ها و انقراضشون هم یه نشانه ست.پدیده ها که همه حاوی نشانه هستن یا تقدم زمانی دارن به شما یا تاخر.زمین و خورشید و منظومه شمسی و خیلی موارد دیگه قبل انسان هم بودن و این نقض نمیکنه بحث منو.
در هر حال من به سهم خودم از شما تشکر میکنم چون مطالبی که بیان میکنید بسیار عالی است .