يادكرد قرآن از نمرود:
يادكرد قرآن از نمرود:
نام نمرود در قرآن نیامده است و تنها در یک آیه از او یاد شده است:
بنا بر روايات و تفاسير و آنچه در تواریخ آمده نام این شخص «نمرود بن کنعان» بوده است، وی اولین کسی بود که به محاجّه و ستیز لفظی در مورد ذات خداوند پرداخت.
«محاجّه» به معنای چیره شدن با حجّت بر خصم است؛ ولی برخی گویند مراد این آیه مجادله است زیرا کار نمرود مجادله به باطل بود که با هدف درهم کوبیدن حق صورت گرفت
مشهور است روزی نمرود و مردم شهر برای برپایی جشنی به خارج شهر رفتند وقتی بازگشتند دیدند تمام بتها شکسته شده، بعد از اینکه معلوم شد شکستن بتها کار ابراهیم(ع) است، او را به آتش افکندند تا انتقام این کار را از او بگیرند ولی خداوند، آتش را بر خلیل الله(ع) سرد نمود
از امام صادق (ع) روايت شده:
نمرود خود مشرك بوده و ادعای خدایی میکرد و خود را خالق می پنداشته است، از ابراهیم میپرسد خدای تو کیست؟ ابراهیم (ع) پاسخ میدهد:« إِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبىَِّ الَّذِى يُحْىِ وَ يُمِيتُ » «هنگامى كه ابراهيم گفت: «خداى من آن كسى است كه زنده مىكند و مىميراند.»
موقعى كه ابراهيم (ع) عليه ادعاى او چنين استدلال كرد كه «پروردگار من كسى است كه زنده مىكند و مىميراند»، او در جواب ابراهيم (ع)، براى خود همان وصفى را ادعا كرد كه ابراهيم (ع) آن را وصف پروردگار خود مىدانست، تا او را مجبور كند در برابرش خاضع شود و به عبادتش بپردازد.[12] گفت:«قَالَ أَنَا أُحْيىِ وَ أُمِيت » [13] «گفت من نيز زنده مىكنم و مىميرانم!»
در ادامه ابراهیم (ع) دربرابر مغالطه اين عنصر خودكامه دست به استدلالي روشن ميزند تا هم نمرود را به زانو درآورد هم ساده لوحان اطراف او را سر عقل آورد، لذا میگوید:« قَالَ إِبْرَاهِمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتىِ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بهَِا مِنَ الْمَغْرِب فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ » [16]«ابراهيم گفت: خداوند، خورشيد را از افق مشرق مىآورد (اگر راست مىگويى كه حاكم بر جهان هستى تويى) خورشيد را از مغرب بياور! (در اينجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد.
امام صادق عليه السّلام فرمود:«به راستى، سخت عذابترين مردم در روز رستاخيز، هفت نفرند: قابيل فرزند آدم (ع) كه برادرش را كشت، نمرود كه با حضرت ابراهيم (ع) در باره پروردگارش محاجّه نمود، دو نفر از بنى اسرائيل كه قوم خود را يهودى و مسيحى نمودند، فرعون كه گفت: (من پروردگار بلند مرتبه شمايم ) و دو نفر از اين امّت كه يكى از ديگرى بدتر است و در تابوتى شيشهاى در شكافى در زير درياهايى از آتش باشند.»
سوره ای از قرآن که در برابر اشخاصیس که وجود نمرود رو انکار میکنن یکیش بقره میباشد
در ضمن دو کتاب قصص الانبیا نیشابوری و تاریخ بلعمی مفصل راجع به مرگ نمرود صحبت کردن . در ضمن کتاب تاریخ معتبریس
این نکته هم یادتون باشه ممکنه تاریخ تحریف بشه ولی هیچ کی نمیتونه کتمانش کنه
دوستان این پست تنها برای روشنگری و بیان حقیقت بوده و هدف دیگری ندارد و البته از موضوع تایپیک تا حدودی دور است .
خواهشا بحث تنها مربوط به محکومیت این اقدام وقیحانه باشد ممنون
يادكرد قرآن از نمرود:
نام نمرود در قرآن نیامده است و تنها در یک آیه از او یاد شده است:
« أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِى حَاجَّ إِبْرَاهِمَ فىِ رَبِّهِ أَنْ ءاتاهُ اللَّهُ الْمُلْك...»
«آيا نديدى (و آگاهى ندارى از) كسى [نمرود] كه با ابراهيم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو كرد؟ زيرا خداوند به او حكومت داده بود (و بر اثر كمى ظرفيت، از باده غرور سرمست شده بود)...»
بنا بر روايات و تفاسير و آنچه در تواریخ آمده نام این شخص «نمرود بن کنعان» بوده است، وی اولین کسی بود که به محاجّه و ستیز لفظی در مورد ذات خداوند پرداخت.
«محاجّه» به معنای چیره شدن با حجّت بر خصم است؛ ولی برخی گویند مراد این آیه مجادله است زیرا کار نمرود مجادله به باطل بود که با هدف درهم کوبیدن حق صورت گرفت
مشهور است روزی نمرود و مردم شهر برای برپایی جشنی به خارج شهر رفتند وقتی بازگشتند دیدند تمام بتها شکسته شده، بعد از اینکه معلوم شد شکستن بتها کار ابراهیم(ع) است، او را به آتش افکندند تا انتقام این کار را از او بگیرند ولی خداوند، آتش را بر خلیل الله(ع) سرد نمود
از امام صادق (ع) روايت شده:
«اين ماجرا (محاجّه) بعد از انداختن ابراهيم در آتش واقع شده و محاجّه و مخاصمه نمرود با ابراهيم از روى طغيان و سركشى بوده و به اعتبار اينكه خداوند به او ملك و حكومت اعطاء كرده خود را ربّ مردم پنداشته و ملك در اينجا به معناى نعمتهاى دنيوى است كه خداوند آن را در دنيا بر مؤمن و كافر عرضه مىدارد، امّا ملك به معناى تمليك امر و نهى و تدبير امور مردم و وجوب اطاعت مردم، اعطاى آن از جانب خداوند فقط بر كسانى جايز است كه اهل صلاح و سداد و رشد و هدايت باشند كه مسلّما چنين كسانى جز پيامبر و اهل بيت طاهرين او نخواهند بود كه ايشان به همه احتياجات مردم از ابتدا تا انتها آگاهى و علم دارند.»
نمرود خود مشرك بوده و ادعای خدایی میکرد و خود را خالق می پنداشته است، از ابراهیم میپرسد خدای تو کیست؟ ابراهیم (ع) پاسخ میدهد:« إِذْ قَالَ إِبْرَاهِمُ رَبىَِّ الَّذِى يُحْىِ وَ يُمِيتُ » «هنگامى كه ابراهيم گفت: «خداى من آن كسى است كه زنده مىكند و مىميراند.»
موقعى كه ابراهيم (ع) عليه ادعاى او چنين استدلال كرد كه «پروردگار من كسى است كه زنده مىكند و مىميراند»، او در جواب ابراهيم (ع)، براى خود همان وصفى را ادعا كرد كه ابراهيم (ع) آن را وصف پروردگار خود مىدانست، تا او را مجبور كند در برابرش خاضع شود و به عبادتش بپردازد.[12] گفت:«قَالَ أَنَا أُحْيىِ وَ أُمِيت » [13] «گفت من نيز زنده مىكنم و مىميرانم!»
در ادامه ابراهیم (ع) دربرابر مغالطه اين عنصر خودكامه دست به استدلالي روشن ميزند تا هم نمرود را به زانو درآورد هم ساده لوحان اطراف او را سر عقل آورد، لذا میگوید:« قَالَ إِبْرَاهِمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتىِ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بهَِا مِنَ الْمَغْرِب فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ » [16]«ابراهيم گفت: خداوند، خورشيد را از افق مشرق مىآورد (اگر راست مىگويى كه حاكم بر جهان هستى تويى) خورشيد را از مغرب بياور! (در اينجا) آن مرد كافر، مبهوت و وامانده شد.
امام صادق عليه السّلام فرمود:«به راستى، سخت عذابترين مردم در روز رستاخيز، هفت نفرند: قابيل فرزند آدم (ع) كه برادرش را كشت، نمرود كه با حضرت ابراهيم (ع) در باره پروردگارش محاجّه نمود، دو نفر از بنى اسرائيل كه قوم خود را يهودى و مسيحى نمودند، فرعون كه گفت: (من پروردگار بلند مرتبه شمايم ) و دو نفر از اين امّت كه يكى از ديگرى بدتر است و در تابوتى شيشهاى در شكافى در زير درياهايى از آتش باشند.»
سوره ای از قرآن که در برابر اشخاصیس که وجود نمرود رو انکار میکنن یکیش بقره میباشد
در ضمن دو کتاب قصص الانبیا نیشابوری و تاریخ بلعمی مفصل راجع به مرگ نمرود صحبت کردن . در ضمن کتاب تاریخ معتبریس
این نکته هم یادتون باشه ممکنه تاریخ تحریف بشه ولی هیچ کی نمیتونه کتمانش کنه
دوستان این پست تنها برای روشنگری و بیان حقیقت بوده و هدف دیگری ندارد و البته از موضوع تایپیک تا حدودی دور است .
خواهشا بحث تنها مربوط به محکومیت این اقدام وقیحانه باشد ممنون
آخرین ویرایش: