ضامن آهو (تاپیک ویژه امام رضاعلیه السلام )

fatiostad

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من به امام رضا ارادت خاصی دارم، خودش هم این رو میدونه.
خیلی بزرگواره آقا؛ تا حالا روم رو زمین ننداخته....

آقا این دفعه هم، منت بذار و روی این مریدت رو زمین ننداز....:cry:
 

Neptune

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:یا اباالحسن یا علی بن موسی ایهاالرضا یابن رسول الله :gol:
:gol:یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا :gol:
:gol:یا وجیه عندالله اشفع لنا عندالله :gol:


دوباره چهارشنبه است و روز امام رضا . هر کی حاجت داره .............

یا علی التماس دعا :gol::gol:
 

fatiostad

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
:gol:الهم صل علی محمد و آل محمد:gol:


دوستان عزیز میدونید که روزهای چهارشنبه متعلق است به چهار امام همام حضرت امام کاظم -حضرت امام رضا - حضرت جوادالائمه و حضرت امام هادی علیهم السلام .

به نظرم رسید روز چهارشنبه این هفته ( 22/ اردیبهشت / 1389) یک طرح اهداء صلوات به این چهار امام بزرگوار راه بیندازیم .

در این طرح هر کس هر چند تا صلوات که مایل باشد به روح حضرت امام رضا ،پدر بزرگوار ایشان ، فرزند دلبندشان و نوه گرامی آن حضرت اهدا میکند به نیت شفاعت ایشان برای سلامتی و براورده شدن حاجات تمام بر و بچه های باشگاه مهندسان .

با کرمی که آقا دارد حتی یک صلوات هم کافی است .

یا علی التماس دعا​
100 گل صلوات تقدیم به ولی نعمت بزرگوارمان...
 

fatiostad

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم از خدا بنویسم ...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنها صدا صداست که باقی ست، بگذار از صدا بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلبستگی به خلق ندارم، می خواهم از خدا بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم این دو روزۀ باقی، گوشه نشین زلف تو باشم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بر صُفّۀ صفا بنشینم، از بُقعۀ بقا بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آزاد از خواص و عوامی، از خود رها شوم به تمامی [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تا چند با فریب نشینم، تا چند از ریا بنویسم
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من کیستم که دل به تو بندم، بادا به سوی دوست برندم [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تو کیستی که از تو بگویم، آخر چرا تو را بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از بی نشان این همه ماتم، می مانم از چه چیز بگویم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از بی کجای این همه اندوه، می مانم از کجا بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]حالم خوش است و دوست ندارم، دستی به روی دست گذارم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تنها همین به چلّه نشینم، تنها همین دعا بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از مهر و قهر او نبریدم، می خواهم آنچنان که شنیدم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از بیم و از امید بگویم، از خوف و از رجا بنویسم
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم از همیشه رساتر، از چند و چون راه بپرسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]می خواهم از "چگونه" بگویم، می خواهم از "چرا" بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از شهر دود و شهوت و آهن رفتم به عصر آتش و شیون[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فرصت نبود تا که بگویم، فرصت نبود تا بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]حالی بر آن سرم که از این پس، سر از درون چاه برآرم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هر شام از مدینه بگویم، از ظهر کربلا بنویسم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]من بندۀ علی و رضایم ، بگذار تا به خویش بیایم[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]از حضرت علی(ع) بسرایم، از حضرت رضا(ع) بنویسم[/FONT]




علیرضا قزوه ، خرداد ماه ۱۳۸۹







 

fatiostad

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عنایت امام رضا ( علیه السلام) در تشرف یک مسیحی به مذهب حقه تشیع + عکس

عنایت امام رضا ( علیه السلام) در تشرف یک مسیحی به مذهب حقه تشیع + عکس

عنایت امام رضا ( علیه السلام) در تشرف یک مسیحی به مذهب حقه تشیع + عکس


به گزارش خبرنگار «شیعه نیوز» از قم ، صبح امروز یک مسیحی در موسسه تحقیقاتی ولیعصر با حضور دکتر حسینی قزوینی مسؤل این مرکز اسلامی، پس از ادای شهادت به اسلام و مذهب حقه جعفری گروید
.
اقای اندرو وریانی در خانواده ای دیده به جهان گشود که پدر وی هندی و دارای مذهب هندو و مادر وی اهل فیلیپین و ایین مسیحی بودند .

پدر و مادر اندرو در ایران با یکدیگر آشنا می شوند بقیه ماجرا را از زبان اندرو می خوانیم :

پدرم مرا آزاد گذاشته بود تا آزادانه در باره دین و مذهبی که می خواهم در آینده انتخاب کنم تصمیم بگیرم .چون مادرم بر من نفوذ بیشتری داشت دین مسیحیت را انتخاب کردم . بعد از فوت پدرم مشکلات زیادی به ما روی آورد ومن برای حل مشکلاتمان و به دست آوردن آرامش از دست رفته خود یک بار به معبد سیک ها و یک بار به کلیسا می رفتم و ادعیه مربوط به آنها را می خواندم ولی احساس میکردم کسی به حرفهای من گوش نمیدهد . یک دوست هم مدرسه ای داشتم که مسلمان بود پس از اینکه اوضاع و احوال مرا دید به من پیشنهاد داد تا به مشهد و زیارت امام رضا برویم ،من نیز پیشنهاد او را پذیرفتم و با هم عازم شهر مشهد شدیم . وقتی که رسیدیم به حرم امام رضا (علیه السلام)رفتیم ، من که فکر می کردم ورود یک مسیحی به این حرم گناه دارد از رفتن به داخل حرم امتناع کردم ولی او مرا تشویق کرد و گفت: که او را همراهی کنم. .وقتی وارد حرم شدم ناگهان حالت عجیبی به من دست داد و حس کردم که تمام بدنم سفت شده و قادر به حرکت نیستم ،حتی عینکم از چشمم افتاد و شکست. وقتی بهوش امدم احساس آرامش و حالت وصف ناشدنی به من دست داد که تا آن موقع همچنین حسی را تجریه نکرده بودم . وقتی مطلب را با دوستم مطرح کردم به من گفت وضو بگیر و مثل من دو رکعت نماز بخوان و من که هنوز در آن حال و هوای معنوی خودم بودم به صورت تقلیدی دو رکعت نماز خواندم.

چهار روز در مشهد توقف کردیم ،خیلی خوش گذشت و هر بار که به حرم امام رضا(علیه السلام) می رفتم احساس آرامش و نورانیت خاصی می کردم.هر گاه که نماز می خواندم ،حسی فرزندی را داشتم که با پدر خود صحبت می کند.تازه فهمیدم که دارم با خدا صحبت می کنم، تمامی مشکلات و گرفتاری هایم را فراموش کرده بودم و بهترین اوقات زندگی خودم را در آنجا سپری می کردم. بعد از مراجعت از مشهد بدون اینکه از خدا برای رفع مشکلاتم حاجتی خواسته باشم ، آنها یک به یک و خود به خود حل می شدند همین امر باعث شد تا درباره دین اسلام تحقیق کنم. در تهران، محله نارمک، با آقای خیرآبادی صحبت می کردم و ایشان سؤالات مرا پاسخ می داد از نظر من صحبت کردن با ایشان خیلی آرامش بخش بود. بعد از مدتی دوباره دلم برای حرم امام رضا(علیه السلام) تنگ شد و تصمیم گرفتم که ایندفعه تنها بروم ، صبح ها می خوابیدم و شب ها به حرم مشرف می شدم و در آنجا از روحانیون که بودند سؤالاتم را می پرسیدم. یک روز یکی از دوستانم که علاقه مرا به اماکن مذهبی و مراسم های مسلمانان دیده بود به من گفت که بیا با هم به اعتکاف برویم، به او گفتم که اعتکاف چیست؟ گفت : یکی از مراسم های معنوی مسلمانان است که در آن طی سه روز مردم فقط به عبادت خدا می پردازند و از هر گونه ارتباط با دنیای مادی دوری می کنند و من که برای شرکت در اعتکاف می بایست نام نویسی می کردم اسم خودم را با نام مستعار علی در آنجا ثبت کردم . در آن سه روز احساس راحتی و نشاط خاصی در خودم دیدم که باعث شد تصمیم بگیرم که برای همیشه از کلیسا خداحافظی کنم و فهمیدم آنچه را که تا کنون دنبال آن می گشتم را پیدا کرده ام.از آنجا به بعد برای خودم نام مقدس و مبارک علی را برگزیدم و از آنجا که علاقه شدیدی نسبت به امام رضا (علیه السلام) دارم دوستانم مرا علیرضا می نامند.

در این جلسه که در مرکز تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عجل الله فرجه)برگزار گردید دکتر حسینی قزوینی به نمایندگی آیت الله مکارم شیرازی در سخنانی گرویدن اقای علی وریانی به دین اسلام و مذهب حقه تشیع و عنایتی که توسط امام هشتم به ایشان شده بود را به وی تبریک گفتند و از ایشان خواستند تا در میان اقوام و آشنایان خود به عنوان نماینده امام رضا(علیه السلام) از این دین مقدس تبلیغ کرده و چهره یک مسلمان واقعی را در میان آنها به نمایش بگذارد. همچنین در پایان این مجلس با میمنت، دکتر قزوینی به همراه این برادر تازه مسلمان و گروه همراه ،به دیدار آیت الله مکارم شیرازی رفتند و این مرجع تقلید طی رهنمودهایی به ایشان برای همه افراد حاضر دعای خیر و درخواست سلامتی از خدای متعال نمودند




 

سید سبحان

کاربر فعال
بهشت برا اهل تقواست
بهشت من مشهد توست






اقا خیییییییییییییییییییییلی دوستتون دارم خیلی
خودت بهتر میدونی چقدر دلم برات تنگ شده
همیشه هوامو داشتی ولی من کی خوشحالت کردم؟
ببخشید اقا ،خیلی کریمی،خیلی.
 

deremel400

عضو جدید
عنایت امام رضا ( علیه السلام) در تشرف یک مسیحی به مذهب حقه تشیع + عکس
اگه کسی تو قلبش دشمنی با اسلام نباشه با اولین نشانه ها علاقمند به اسلام میشه اما دنیا فعلا پرژه های ضد اسلام زیاد داره که باید با هوشیاری دفع بشه
امام رضا هم نگو که چند ساله نرفتم پابوسش خیلی دلم تنگه
 

sedam kon

عضو جدید
یا رضا دل تنگم اینجور که معلومه هنوز نطلبیدی که بیایم :cry:
حق داری جای من که اونجا نیست خواهش میکنم کمکم کن واسم پیش خدا دعا کن واسه من واسه رامین واسه خانوادم واسه دوستام واسه همه اونایی که محتاج نگاه خاص تو هستن .
یا رضا تویی که ضامن آهو هستی بیا این بار ضامن من سیاه دل شو بیا کمکم کن تا بتونم یه ذره از بدی هایی که کردم رو جبران کنم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



داستان کرامتی از حضرت رضا علیه السلام


امام رضا علیه السلام بر روی صندلی نشسته بود و گل قشنگی در دست داشت. امام گل را به دست یکی از خادمین داد و فرمود آن را به من بدهد. همین که گل را به دستم داد، احساس بهبودی کردم !​


آیة اللّه حاج شیخ حبیب اللّه گلپایگانی تحصیلات خود را در اصفهان به پایان رساند. سپس به مشهد هجرت و امام جماعت مسجد گوهرشاد شد و در مدرسه علمیه «خیرات خان» تدریس فقه، حدیث، تفسیر و درس اخلاق داشت و در جمادی الثانی 1384 ق. رحلت نمود و در حرم مطهر امام رضا علیه السلام به خاک سپرده شد.1
حجة الاسلام صالحی خوانساری در شب 21 ماه مبارک رمضان 1381 ش. در مصلای قدس شهر قم درباره شیخ حبیب اللّه گلپایگانی فرمودند:
خودم شاهد بودم که عده ای از بیماران لاعلاج بعد از نماز در مسجد گوهرشاد به دور وی گرد آمده و از او خواستند تا برای آنها از خدا شفا بخواهد. آن عالم وارسته دست مبارک خود را بر سر هر مریضی که می‌کشید، بدنش عرق می‌کرد و شفا می‌یافت.
آقای صالحی خوانساری، به نقل از یکی از مراجع تقلید کنونی، گفت: وقتی که فلسفه آن را از وی پرسیدم، در جواب فرمود:
مدت چهل سال تمام همیشه نماز شب را پشت دربهای بسته حرم مطهر امام رضا علیه السلام می‌خواندم و همه روزه هنگامی که دربهای حرم را باز می‌کردند،2 اوّلین کسی بودم که قبر مطهر آن حضرت را زیارت می‌کردم.
یکبار یک هفته مریض شدم، به طوری که توان رفتن به حرم را نداشتم؛ یک شب از پنجره خانه چشمم به گلدسته های حرم امام رضا علیه السلام افتاد. رو کردم به حرم و عرض کردم: آقا! خودت می‌دانی که مدت چهل سال همه روزه اوّل زائر تو بودم ولی یک هفته است که مریضم؛ معذرت می‌خواهم که نتوانستم به زیارتت بیایم!

شیخ حبیب اللّه می‌گوید:
یکباره خوابم برد؛ در عالم رؤیا دیدم امام رضا علیه السلام بر روی صندلی نشسته و گل قشنگی در دست دارد و دو خادم جلوی امام ایستاده‌اند. امام گل را به دست یکی از خادمین داد و فرمود آن را به من بدهد. همین که گل را به دستم داد، احساس بهبودی کردم. ناگهان از خواب بیدار شدم. اتاق پر از بوی عطر بود و همان دسته گلی که امام در خواب به من داده بود، در دستم بود و کاملاً بهبود یافتم.
بلند شدم طبق معمول همیشه، به جلوی حرم آمده و مشغول عبادت شدم تا اینکه درب حرم باز شد و مثل همیشه، اوّل زائر بودم. بعد از زیارت برای اقامه جماعت به مسجد گوهرشاد رفتم. بعد از نماز دیدم عده ای از بیماران جواب کرده دورم را گرفته و می‌گفتند: «شیخ حبیب اللّه! از آن گل که امام علیه السلام به تو داده، به بدن ما بمال تا خوب شویم!» متوجه شدم که این افراد که در جریان نبودند حتماً امام رضا علیه السلام آنها را پیش من فرستاده است. از برگ گل به سر و صورت آنها مالیدم؛ متوجه شدم که بیماری آنها خوب شده، از آن زمان به بعد فقط همین دستم که با آن گل را گرفته بودم، مریضها را شفا می‌دهد.
آن مرجع تقلید بزرگوار می‌گوید: به شیخ حبیب اللّه گفتم: این گل را امام رضا علیه السلام به یکی از خادمین داد تا آن را به تو بدهد؛ از آن زمان به بعد دستت مریض، شفا می‌دهد. اگر خود امام رضا علیه السلام گل را به دستت می‌داد، چه کار می‌کردی؟
یک وقت شیخ حبیب اللّه چهره اش دگرگون شد و فرمود: واللّه اگر امام رضا علیه السلام خودش گل را به دستم می‌داد و دست مبارکش با بدنم تماس می‌گرفت بعد از آن، مطمئن بودم دستم اگر به مرده می‌خورد، آن را زنده می‌کرد.
 

accounting

عضو جدید
من تا به حال نرفتم چه حیف
یکبار نذر کردم به پابوسش برم نرفتم شرمنده اشم
کاش من ببخشه چون درخواستی ازش دارم که توش موندم
خواهش می کنم هر کی رفت ازش بخواد که من ببخشه شاید بتوانه این بار هم اجابتم کند اما آنقدر شرمنده ام اما این بار سر قولم هستم این بار با خود حاجتم می روم
 

hamidelahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیتونم تاپیک بذارم برای همین مجبورم پست بذارم اینم یه کوچولو از اون قولی که داده بوده(برم حرم عکس بگیرم براتون بذارم)


اين اولين عكس است كه عكاس انگليسي گرفته است




و اين هم عكسي از نماي بيرون !












 

hamidelahi

عضو جدید
کاربر ممتاز
دور بره این حرم الان پر شده از هتلهای میلیاردی
پاساژهای که هر مغازش میلیارد تومن قیمت داره
جایی که الان داره طرح بهسازی اطراف حرم با یه یه بودجه چند صد میلیاردی شایدم بیشتر داره اجرا میشه
 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقاجون خیلی دوست دارم :gol:
دعوتم کن..

آقا حمید که ساکن مشهدید توروخدا رفتید حرم برام دعا کنید خوشبحالتون همشهری آقا هستید...
 

Neptune

عضو جدید
کاربر ممتاز
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

آقاجون امروز قراره پدربزرگ یکی از بچه ها بره اتاق عمل:cry:.

آقا دستمون به دامنت دل این مریض و خانوادش رو شاد کن .



بچه هایی که سر میزنید به اینجا شما هم لطفا براش دعا کنید.
 

sabahat

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تا به حال نرفتم چه حیف
یکبار نذر کردم به پابوسش برم نرفتم شرمنده اشم
کاش من ببخشه چون درخواستی ازش دارم که توش موندم
خواهش می کنم هر کی رفت ازش بخواد که من ببخشه شاید بتوانه این بار هم اجابتم کند اما آنقدر شرمنده ام اما این بار سر قولم هستم این بار با خود حاجتم می روم

ان شاءالله هر حاجتی دارید روا می شه... آقامون خیلی مهربونه...:gol::gol:
 
بالا