ضامن آهو (تاپیک ویژه امام رضاعلیه السلام )

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر روز در سکوت خیابان دور دست
روی ردیف نازکی از سیم می نشست
وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند
یک بغض کهنه توی گلو، داشت می شکست
باران گرفت بغض خدا هم شکسته بود
اما کلاغ روی همان ارتفاع پست
آهسته گفت: من که کبوتر نمی شوم
تنها دلم به دیدن گلدسته ات خوش است ...


 
آخرین ویرایش:

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
ای جان من
صحن گوهرشاد..کنج همیشگی من...
چ حس قشنگیه...من عاشق مولام...
میشه زودی منو دعوت کنی؟
دلم تنگه ها...
 

narges_F

عضو جدید
کاربر ممتاز
همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!

سلام! ضامن آهو، دل شکسته من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید

نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است
مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!..

به پای در دلت، ای غریبه تنها
علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید

طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید


برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید.
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستمو بگیر...

دستمو بگیر...

تو محرم حرم شدی و من هنوز مجرمم

تو ره بلد شدی و من هنوز در خودم گمم

هزار جهد کرده ام به تو رسم ولی چه سود

که مثل آدمی هنوز ، اسیر بوی گندمم . . .





 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز










وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم
در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است
مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود
********
از این همه انزوا مردد شده ام
دیوانه رنگ زرد گنبد شده ام
امروز دلم حال کبوتر دارد
انگار که بیقرار مشهد شده ام...
********
گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی
شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی
آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟
از راه دورآمده ام باورم کنی
با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف
فکری به حال رنگِ سیاه پرم کنی
زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم
باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی
باید تو را به پهلوی زهرا قسم دهم
تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی

 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آسمان مرا به یاد آور ...

این منم
...

آواره ی همان دنیایی که به اسارت گرفته است انسان را...

قلبم رهن عشق است...

اما دلم میعادگاهی از آغوشهای سرد و یخ زده یار...

بنگر که چه ساده شب رسوایی ام به پایان می رسد...

دیگر لمس معشوقه بی معناست...

احساسم را به منطق سپردند و مرا به تو...

ببین چه بی پروا کوچ کرده ام زیر قدمهایت...

مرا با آغوشت بپوشان...

برهوت دلم را...
طوفان درونم را نگاه باران باش ...

مرا با نجوای ستارگان...با تیک تاک باد..مونس ومرحم باش...

من از تبار توام...من از تبار ابرهای باران خورده ام...

مرا دریاب که دلتنگم...

مدارا کن که بی تابم...

نازنین فاطمه جمشیدی








 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو کیستی شریک غم اهل عالمی

در خاک طوس کعبه اولاد آدمی

آن رازها که از همه پوشیده داشتم

تنها به تو گفتم... تو محرمی...
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من با کوله باری از حسرت...

با چشمانی پاک و بی ریا...

با دستانی لرزان از بیرحمی روزگار...

با یک دنیا بی کسی و غریبی..

با شکوه از سرنوشت تلخ...

به پابوس ات می آیم... یا امام رضا

تا شاید بتوانم غربت چشمانم را به غریبی دستانت پیوند بزنم..

و با سِحر عشق تو آتش دلم را گلستان کنم...


نازنین فاطمه جمشیدی


 

sany 1

عضو جدید
بیا ای زهر کین کم کم، مداوای جراحت کن

مرا از خون دل خوردن، بیا ای مرگ و راحت کن

هزاران حجله از آهِ، غریبی چیده‌ام اینجا

چو نیلوفر ز بی‌تابی، به خود پیچیده‌ام اینجا

رضا جانم رضا جانم

صبوری کردم از اوّل، اگر خون دلی خوردم

که میراث شهادت را، به اِرث از مادرم بردم

جواد! ای دیدن رویت، امید و آرزوی من

بیا ای یوسف زهرا، تبسّم کن به روی من

رضا جانم رضا جانم

در این غربت که هر ساعت، شود افزون ملال من

گلِ اشکِ جواد آمد، به گلبرگِ جمال من

گل اشک جوادش را، بگیر ای دل به دست امروز

شود کارش دُرست آخر، دل هر کس شکست امروز

رضا جانم رضا جانم

الا ای حجت هشتم، که از جام تو مستم من

ضریح با صفایت را، دخیل گریه بستم من

به عشقت می‌روم عمری، از این صحرا به آن صحرا

مرا آهو حسابم کن، به جان مادرت زهرا

رضا جانم رضا جانم...
 

sany 1

عضو جدید
و من گریخته ام؛

و در پی من صیادها؛

و فرا رویم دام ها؛

یا ضامن آهو؛

من یقین دارم دستان تو تنها سهم آهو نیست ...
 

sany 1

عضو جدید
همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!

سلام! ضامن آهو، دلِ شکستهِ ی من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید

طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید

برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید ...
 

taniyel

عضو جدید
سلام بر ضامن اهو
انگار ما را طلبیده اقا
اقا جون دوباره حرم مهربونیتو واسمون محفل گردان...امید به دعوتت
 

samira-71

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر دفعه رفتم مشهد هر دعای کردم مستجاب شده . آخ بد جوری دلم میخواد برم . همیشه ته ته نا امیدیام به اونجا میرسم و امید دوباره پیدا میکنم.
 

s.sis

عضو جدید
انشاالله که دعاهاتون قبول بشه
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
السلام علیک یا ثامن الائمه
السلام علیک یا غریب الغربا
 

Nazi_Elite

عضو جدید
کاربر ممتاز

دلم هوایی .... آخه هواتو دوس دارم
گرچه مطلام ...... ایوون طلاتو دوس دارم
رضا یعنی ...... کسی که زود راضی میشه
برا همینه ...... اسم رضاتو دوس دارم
دل من مستت امام رضا ....... شده پابستت امام رضا
اگه قابل بدونی ام بگم ........ عبد دربستت امام رضا 2
السلطان ....... ابالحسن ..... عشق من........... ابالحسن 3


بی بروبرگرد به زیر سایه رضا
زندگی ما می گیره تا ابد صفا
میریم زیارت زیارت شاه رئوف
زیارت ما نذر امام و شهدا

یادش بخیر... ان شاءالله همین زودیا دوباره زیارت قسمت بشه ....
 

ozel

عضو جدید
السلام علیک یا امام رضا دعوتم کن که خیلی دلتنگتم آقا
 

afsaneh keshavar

عضو جدید
55035013319925349044.jpg
سال 90 آقا طلبیدن...
التماس دعا از همه اونایی که طلبیده میشن ...
ایشالا دوباره قسمت شه به منو بقیه دوستان...
راستی حیفه که از دوست عزیزی که این تاپیک رو ایجاد کردن تشکر نکنم. سپاس دوست من
 

s_aa

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
السلام علیک یا امام رئوف علیه السلام...
 

Esmaeilpoor

عضو جدید



میان این همه غوغا، میان صحن و سرایت
بگو که می رسد آیا صدای من به صدایت؟
منی که باز برآنم که دعبلانه برایت
غزل ترانه بخوانم در آرزوی عبایت

من و عبای شما؟ نه من از خودم گله دارم
من از خودم که شمایی چقدر فاصله دارم
هنوز شعر نگفته توقع صله دارم
منی که شعر نگفتم مگر به لطف دعایت

چقدر خوب شد آری، نگاهتان به من افتاد
همان دقیقه که چشمم درست کنج گهرشاد
بدون وقفه به باران امان گریه نمی داد
هزار تکه شد این من به لطف آینه هایت

چنان که باید و شاید غزل غزل نشدم مست
که دست من به ضریحت در این سفر نرسیده است
من این نگاه عوامانه را نمی دهم از دست
اجازه هست بیفتم شبیه سایه به پایت؟

دوباره اشک خداحافظی رسیده به دامن
دوباره لحظه ی تردید بین ماندن و رفتن
و باز مثل همیشه در آستانه ی در من ـ
کبوترانه زمین گیر می شوم به هوایت
**
سکوت کرده دوباره جهان برای من و تو
نبود و نیست صدایی به جز صدای من و تو
و می روم به امید دوباره های من و تو
میان این همه غوغا میان صحن و سرایت

سید حمید رضا برقعی
 
بالا