شهید مورد علاقه تو کیه؟+عکس

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9523&stc=1&d=1240893134
8 اردیبهشت
سالروز شهادت علی اکبر قربان شیرودی
شیرودی در کنار هلی کوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می کردند.خبرنگار ژاپنی پرسید:"شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟"
شیرودی خندید،سرش را بالا گرفت و گفت:"ما برای خاک نمی جنگیم،برای اسلام می جنگیم،تا هر زمان که اسلام در خطر باشد می جنگم"این را گفت و به راه افتاد.خبرنگاران حیران ایستادند.شیرودی آستینهایش را بالا زد.چند نفری به زبانهای مختلف پرسیدند:کجا؟خلبان شیرودی کجا می رود؟هنوز مصاحبه تمام نشده.
شیرودی همانطور که می رفت برگشت،لبخندی زد و بلند گفت:نماز!دارند اذان می گویند.
 

پیوست ها

  • 2223.jpg
    2223.jpg
    8.8 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9524&stc=1&d=1240893554
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9525&stc=1&d=1240893660
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9526&stc=1&d=1240893728
 

پیوست ها

  • A0185940.jpg
    A0185940.jpg
    17.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

yareza2006

عضو جدید
نوحه‌خوانی شهید سید مجتبی علمدار؛ بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا
http://www.bachehayeghalam.ir/media/sound/alamdar01(www.BGH.ir).mp3
 

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز
فصلی از صدیقه رودباری
سلام
نمی دونم که این اتفاق برای شما هم افتاده یا نه؟اینکه یه اسم اینقدر توی ذهنتون تکرار بشه که بشه یه کلمه خاص و شما هیچ وقت نرید ببینید که این اسم مال کیه و از کجا اومده.انگار این اسم از اول خلقت بوده.یکی از اون اسمها صدیقه رودباری هست.توی شهرمون یه مدرسه به این اسم وجود داره.اما هیچ وقت نرفتم دنبال این قضیه که صدیقه رودباری کی بود و چی کار کرده که اسم مدرسه رو به نامش می زنند.تا اینکه دیشب،وقتی تموم کتابهای کتابخونه خودم ته کشید و چیز جدید از لاشون پیدا نکردم تا بخونم،از کتابخونه پدرم،لابه لای کتابهای دوران دانشجویی و شاید یه کم بعدتر،کتابی رو پیدا کردم که وقتی چشمم به قیمت کتاب افتاد خنده ام گرفت.تو اون کتاب چشمم خورد به قسمتی از یادداشتهای صدیقه رودباری و کمی هم از خود صدیقه توش نوشته شد.
امیدوارم همونطور که من با خوندن این نوشته ها ندیده از این شهید بزرگوار خوشم اومده،شما هم از خوندن یادداشتها و کمی هم زندگی نامه اون لذت ببرید.یا علی.
مشاهده پیوست شهید صدیقه رودباری.doc
مشاهده پیوست جاي صديقه در کلاس خالي بود.doc
 

phalagh

مدیر بازنشسته
وصيت نامه شهيد اشرفعلي ذوالفقاري
"اگر به فيض شهادت رسيدم و پيكرم را برايمان به زادگاهمان نياوردند هيچ گونه غصه و كدورتي نخوريد، چون عاشقان راه خدا جز اين سرنوشتي را ندارند و با اين كار به مراد واقعي مي رسند".
 

zadshafagh

عضو جدید
کاربر ممتاز
مختصری از زندگی نامه استاد شهید مطهری

مختصری از زندگی نامه استاد شهید مطهری

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9575&stc=1&d=1241124887
استاد شهید مرتضی مطهری در 12 بهمن 1298 در فریمان مشهد به دنیا آمد. پس از تحصیلات مکتبخانه و ابتدایی ، عازم حوزه علمیۀ مشهد شد(1311). چندی بعد برای تکمیل تحصیلات خود به حوزه علمیۀ قم رفت . از محضر آیت الله بروجردی ، امام خمینی(ره) ، علامه طباطبایی و حاج میرزا علی آقا شیرازی بهره برد . در 1331 به تهران نقل مکان کرد و در 1334 فعالیت علمی خود را در دانشکدۀ الهیات دانشگاه تهران آغاز نمود . در جریان قیام 15 خرداد ، در رو شنگری مردم تهران نقش داشت ، به همین دلیل بازداشت و مدتی محبوس گردید . در 1346 با همراهی عده ای از فعالان مذهبی ، حسینیه ارشاد را پایه گذاری نمود . با راه اندازی حسینیه ارشاد فعالیت های تبلیغی و روشنگرانه استاد افزایش یافت . او در ضمن به مشکلات جهان اسلام به ویژه مردم فلسطین توجهی خاص داشت و به همین دلیل در 1348 مجددا مدتی بازداشت شد. استاد مطهری با اوج گیری انقلاب ، بر تلاش های خود افزود. با هجرت امام به پاریس ، وی نیز به پاریس رفت. او از یاران و مشاوران نزدیک امام(ره) بود. استاد در 11 اردیبهشت 1358 توسط گروه تروریستی فرقان به شهادت رسید . آثار پر شمار و ارزشمندی که استاد تالیف نمود ، در تبین مبانی نظری انقلاب و بیداری مسلمانان و رشد تعالی آنان و نیز مواجهه با انواع تهاجمات فرهنگی نقش بنیادی داشته است.

((گرامی باد 12 اردیبهشت سالروز شهادت استادشهید مرتضی مطهری(ره) ))
 

پیوست ها

  • motahari3.jpg
    motahari3.jpg
    37.6 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهید احمد کاظمی

شهید احمد کاظمی








سردار شهيد سرلشكر پاسدار "احمد كاظمي" در سن ‪ ۱۸‬سالگي ، پس از تحصيلات دوره دبيرستان در صف مبارزين و جبهه‌هاي جنوب لبنان حضور پيدا كرد و مبارزه با استكبار و اشغالگران را آغاز نمود.
وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي جزو اولين كساني بود كه به سپاه پاسداران پيوسته و از فرماندهان شجاع ، پر انرژي ، مدير و خلاق بود و به همين دليل حكم مسووليت‌هاي زيادي را از دست مبارك مقام معظم رهبري دريافت كرد. شهيد كاظمي ، با شروع جنگ تحميلي ، با يك گروه ‪ ۵۰‬نفره در جبهه‌هاي آبادان حضور يافت و مبارزه را با دشمن متجاوز آغاز كرد. وي، از همان اول فرماندهي يكي از جبهه‌هاي آبادان را برعهده گرفت و در عمليات حصر آبادان و در يكي از محورهاي عمليات مسووليت مهمي برعهده داشت .
وي در پايان جنگ تحميلي همان گروه ‪ ۵۰‬نفره روز اول جنگ را تبديل به يكي از لشكرهاي قوي و مهم سپاه كرد و لشكر را با سلاح‌هاي به غنيمت گرفته شده از عراقي‌ها به يك لشكر زرهي با صدها تانك و نفربر و توپخانه و ماشين آلات ، تحويل نظام داد. وي در راه‌اندازي و شكل‌گيري نيروي زميني سپاه به عنوان معاون عملياتي نيروي زميني سپاه خدمات شاياني داشت . سردار كاظمي همچنين در سال ‪ ۱۳۷۲‬با حضور در منطقه شمال غرب كشور به عنوان فرمانده منطقه شمال غرب حكم فرماندهي را از دست مقام معظم رهبري دريافت كرد .
مقام معظم رهبري در همان دوران مسووليت سردار كاظمي در استان اذربايجان غربي و كردستان حضور پيدا كردند و از برقراري امنيت منطقه توسط سردار كاظمي تقدير به عمل اورد .
در سال ‪ ۱۳۷۹‬حكم فرماندهي نيروي هوايي سپاه را از رهبر معظم انقلاب دريافت كرد و نيروي هوايي را از نظر سازمان ، ساختار و سازماندهي و سازمان موشكي ارتقا داده تا جايي كه دشمنان جمهوري اسلامي ايران از توانمندي موشكي كشور حيرت زده بودند .
وي پس از ‪ ۵‬سال خدمت ارزنده در نيروي هوايي سپاه ، در سال ‪ ۱۳۸۴‬حكم فرماندهي نيروي زميني سپاه را از مقام معظم كل قوا دريافت كرد و طي سه ماه فعاليت شبانه‌روزي، بيش از ‪ ۱۰۰‬سفر به تمامي يگان‌هاي نيروي زميني داشت و وضعيت يگان‌هاي نيروي زميني را از نزديك بررسي مي‌كرد.
سردار شهيد كاظمي محور عمده فعاليت‌هاي نيروي زميني را تقويت و ارتقاي يگان‌هاي صفي نيروي زميني سپاه اعلام كرد و در اين زمينه ،خدمات ارزنده‌اي را ارايه داد.
وي ، شب شهادت در جلسه‌اي ، ضمن آنكه كه حسرت مي‌خورد كه چرا شهيد نشده و ياران او رفته‌اند ، سفارش كرد ، " شهدا خيلي به گردن ما حق دارند ، بايد تلاش زيادي كنيم " بايد در اردوهاي راهيان نور از همه شهدا ( ارتش ، سپاه ، بسيج ، ) بگوييد ، از خودتان نگوييد از ديگران بگوييد.از نيروي هوايي ارتش از هوانيروز ارتش ، از شهداي ارتش و جهاد بگوييد .

وي صبح روز شهادت عازم منطقه شمال غرب شد.
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهید حاج حسین خرازی

شهید حاج حسین خرازی



در يكي از روزهاي مبارك سال 1336 نوگلي در بستان هميشه سرسبز اصفهان شكفت كه حسين ناميده شد. حسين از همان ابتدا، جان خويش در عطر بهشتي قرآن شستشو داد و همزمان با تحصيلات ابتدايي، با حضور در جلسات قرآن و مراسم مذهبي در باور كردن گوهر وجودش كوشيد. در ايام نوجواني، ذهن فعال و جستجوگرش، او را با دنياي سياست آشنا نمود و از هر فرصتي كه ممكن بود، براي دريافت حقايق و كشف واقعياتي كه بر كشور و جامعة ديني حاكم بود استفاده كرد. آن هنگام كه انقلاب اسلامي با شعله‌هاي فروزان خويش در حال سوزاندن برگ و با بي‌ثمر طاغوت بود، حسين به اجبار، در خدمت وظيفه بود و در انتظار رايحه‌اي بود تا بتواند از جهنم خدمت به طاغوت خلاصي يابد. اين رايحه‌ي آزادي بخش با پيام حضرت امام(ره) مبني بر خارج شدن سربازان از خدمت سربازي، به مشام حسين خرازي رسيد و او با فرار از خدمت، به درياي خروشان مردم انقلابي پيوست. با به ثمر نشستن انقلاب اسلامي ايران شهيد حسين خرازي در صف اولين خدمتگزاران به انقلاب وارد كميتة دفاع شهري شد. و به دليل برخورداري از روحيه بالا و قدرت مديريت مسؤوليت‌هاي مهمي در اين كميته به دست گرفت و در آرام كردن شهر اصفهان و ايجاد امنيت، نقش بسزايي ايفا كرد. هنوز چند صباحي از به ثمر نشستن درخت استقلال در ميهن اسلامي‌مان نگذشته بود كه دشمن براي سلطة مجدد خويش، دست به تحركات گوناگوني زد. يكي از توطئه‌هاي دشمن، شروع فعاليت صد انقلاب در گنبد بود. شهيد خرازي با درك شرايط حساس آن روزها، عازم منطقه گنبد شد و در كنار ديگر سربازان انقلاب، موفق به آرام كردن اوضاع در آن منطقه گرديد. استكبار جهاني اين بار غائله كردستان را براي ساقط كردن نظام نو پاي اسلامي به راه انداخت و حسين خرازي، آماده و جان بر كف، در صف اوّل مبارزه با عوامل استكبار در كردستان قرار گرفت. او در يكي از درگيري‌ها مجروح گرديد و براي خارج شدن از دسترس دشمن و پيوستن به نيروهاي خودي پنج كيلومتر سينه‌خيز راه پيمود. پس از بهبودي، بار ديگر به همراه گروهي از رزمندگان، عازم آن منطقه گرديد و با رشادت‌هاي كم نظيري كه از خود نشان داد سنندج را از كام دشمن بيرون آورده و تحت فرمان جمهوري اسلامي قرار گرفت. شهيد خرازي كه در فرماندهي و هدايت نيروها، تجربه بالايي به دست اورده بود به فرماندهي گردان ضربت منصوب شد و در آزادسازي شهرهاي كردستان از چنگال ضد انقلاب، تلاش بسياري از خود نشان داد.

«حضور در ميداني بزرگ‌تر»

هنوز آرامش كامل در صحنه‌ي كردستان پايدار نشده بود كه جبهه‌اي ديگر عليه فرزندان انقلاب گشوده شد. شهيد حسين خرازي با توجه به اهميت جنگ در منطقه جنوب، راهي اين ديار شد و اولين خط دفاعي منظم در مقابل عراقي‌ها را در جادة اهوازـ‌آبادن كه به «خط شير» معروف شد تشكل داد و فرماندهي آن را به عهده گرفت. در عمليات شكستن حصر آبادن، به عنوان فرمانده‌ي جبهه‌ي دارخوين وارد عمل شد و در عمليات بستان، كه فرماندهي تيپ امام حسين(ع) را به عهده داشت، ضربات مؤثري بر دشمن وارد نمود. در عمليات بزرگ فتح‌المبين با درايت و كارداني ويژه‌اي كه داشت موفق شد در عمق پانزده كيلومتري مواضع دشمن نفوذ كرده و آنان را دور بزند و بدين طريق زمينه شكست دشمن را فراهم آورد. در عمليات بيت‌المقدس جزء اولين نيروهايي بود كه توانست جاده اهوازـ‌ خرمشهر را آزاد كند و زمينه‌ي آزادي خرمشهر را از همين طريق ايجاد نمايد در عمليات رمضان، او به عنوان فرمانده لشكر امام حسين(ع) دشمن را تا ان سوي كانال ماهي به عقب راند و خسارات و تلفات سنگيني بر دشمن وارد ساخت. در عمليات خيبر، نام شهيد خرازي، قوت قلب رزمندگان مي‌شد و لرزه بر اندام دشمن مي‌انداخت. در اين عمليات شهيد خرازي به همراه رزمندگان در خط اول مبارزه حضور داشت و دست راستش را تقديم انقلاب نمود در عمليات والفجر8، لشكر امام حسين(ع) به فرماندهي ايشان، گارد رياست جمهوري عراق را در منطقه كارخانه‌ي نمك فاو، در لابه‌لاي خاك و نمك مدفون نمود در جاي جاي جبهه‌ها، نام حسين خرازي آشنا بود و اثرات حضور و دلاوري‌اش در تمام صحنه‌ها مشهود بود. از حاج عمران تا خليج فارس، حماسه‌اي شكل نگرفت كه حسن خرازي در آن نقشي نداشته باشد.

«فصل پرواز»

او را كه در راه دفاع از انقلاب و اطاعت از مقتداي خويش، سري پر شور و دلي عاشق داشت بارها زخم و جراحت در اين راه بر جان خريده بود و هربار، بي‌باك‌تر از گذشته، پاي در ميدان نهاده بود. اما در عمليات كربلاي پنج، كه در آن صفحه‌اي ديگر بر كتاب حماسه‌ي دليرمردان سپاه اسلام افزوده شد، آسمان خريدار روح حسين گرديد و هنگامي كه او عازم خط مقدم جبهه بود تركشي جان او را از تن خارج و كام او را با شهد شهادت، شيرين كرد. حسين خرازي، از ميان خاكيان رخت بربست و به ستارگان افلاك پيوست. به يقين حسين خرازي تنها به عشق رضايت پروردگار و دوستي اولياي خدا، اين همه درد و رنج و سختي به جان خريد و هيچ چيز جز شهادت و وصال حضرت دوست نمي‌توانست پاداش اين همه جانبازي و فدا كاري او باشد. اميد آن كه با الگو قرار دادن منش و رفتار خرازي‌ها، بتوانيم در مسير رضايت حق و تحقق خواسته‌هاي ولايت امر، گام برداريم.

«روحش شاد و راهش مستدام باد»
 

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهید غلامرضا یزدانی

شهید غلامرضا یزدانی



اتاريخ تولد:18/10/1340.تاریخ شهادت:19/10/1384محل تولد :اصفهان /نجف آباد.طول مدت حیات :44محل شهادت :اسمان اروميه(پرواز اروميه تهران بهشت) مزار شهید:بهشت زهرااصفهان
غلام‌رضا يزداني در روز هجدهم دي ماه سال 1340 در شهرستان نجف آباد متولد شد. او در دبستان نهم آبان آموختن را آغاز نمود. دوره‌ي راهنمايي را در مدرسه اميرکبير گذراند و به علت علاقه به دروس فني در رشته راه و ساختمان در هنرستان آيت الله طالقاني ادامه تحصيل داد.
دوران پاياني دبيرستان او مصادف بود با مسائل انقلاب و غلام‌رضا در اين مسير همراه مردم شد. او اعلاميه‌ها را از قم به نجف آباد مي‌برد و بين مردم پخش مي‌کرد. در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي دوره چريکي را به همراه شهيد حجت الاسلام منتظري، احمد کاظمي، غلام‌رضا صالحي در سوريه گذراند و پس از بازگشت به ايران در خرداد ماه سال 1359 موفق به اخذ مدرک ديپلم شد. با آغاز جنگ در کسوت بسيجي به جبهه رفت و تا پايان جنگ 108 ماه مردانه جنگيد. او در آغازين روزهاي جنگ در مغازه برادر مشغول به کار بود، اما حمايت از خاک ايران و اسلام را بر هر کاري مقدم دانست و رهسپار جنگ شد. چندي بعد در روز هجدهم دي ماه لبا سبز سپاه پاسداران را بر تن کرد. وي در غرب (مريوان- سنندج) با شهيدان نوراني و ناهيدي آشنا گشت و استفاده از ابزار آلات جنگ را فراگرفت.
سپس توپخانه تيپ 27 محمد رسول الله (ص) را راه اندازي کرد تا در عمليات فتح‌المبين حماسه‌اي بي‌نظير بيافريند. در عمليات رمضان مسئوليت فرماندهي توپخانه قرارگاه نصر را پذيرفت و در عمليات مسلم بن عقيل فرماندهي توپخانه قرارگاه ظفر را برعهده گرفت. سپس در عمليات والفجر مقدماتي، والفجر 1 فرماندهي توپخانه قرارگاه حمزه سيدالشهدا (عليه السلام) را به او سپردند. آنگاه گروه توپخانه‌ي 40 رسالت را تأسيس کرد و اين گروه به قوي‌ترين گروه توپخانه سپاه تبديل شد. او توانست خدمات زيادي را در طول سالهاي دفاع مقدس ارائه کند به خصوص در عمليات بدر، نصر 4، فتح، والفجرها، کربلاي 5 و ... سال 1366 همزمان معاونت عملياتي توپخانه سپاه و فرماندهي توپخانه قرارگاه نجف اشرف را برعهده گرفت و توانست با آتش مؤثر خد عرصه را بر دشمن تنگ و زمينه را براي نفوذ نيروهاي پياده فراهم کند. از جمله: کريلاي 10، نصر 4، بيت المقدس 2 و 4 و سرانجام مرصاد.
بعد از اتمام جنگ نيز 15 روز در جبهه ماند. غلام‌رضا در سال 1362 همراه و همسفر خود را يافت و صاحب 3 فرزند شد. بعد از اتمام جنگ وارد دانشکده توپخانه سپاه پاسداران شد و دوره عالي توپخانه را با موفقيت گذراند. سال 1368 مدرک کارشناسي جغرافياي سياسي از دانشگاه امام حسين (ع) و در سال 1376 کارشناسي ارشد را در رشته مديريت امور دفاعي دريافت نمود.
بعد از آن مسئوليت دانشکده علوم و فنون توپخانه سپاه به او واگذار گرديد و ضمن آن به تدريس مشغول شد. نيروي هوايي سپاه پاسداران هم از خدمات او بي‌بهره نماند. به طوري که در سال 1377 به نيروي هوايي انتقال يافت و مدتي جانشين فرمانده يگان موشکي نيروي هوايي شد و چندي بعد بعنوان فرمانده پدافند هوايي نيروي هوايي برگزيده گشت.
سوم خرداد ماه سال 1369 مدال درجه 1 فتح را از دستان با برکت مقام معظم رهبري دريافت کرد و از سوي سردار کاظمي 4 مرتبه تشويق شد و به عنوان سردار نمونه معرفي گشت. سال 1382 به نيروي زميني برگشت و به فرماندهي توپخانه و موشک‌هاي نيروي زميني سپاه منصوب شد و علاوه بر وظايف شغلي‌اش به کار جمع‌آوري يادنامه شهداي دوران دفاع مقدس روي آورد. سه کتاب سرداران آتش و درس‌هاي زيردرخت بلوط و جبهه‌اي به عرض 6 متر از جمله فعاليت‌هاي فرهنگي او بود. وي در تاريخ نوزدهم دي ماه سال 1384 در حالي‌که براي سازماندهي يک واحد توپخانه به اتفاق سردار کاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه و تني چند از فرماندهان قصد سفر به اروميه داشت، براثر سانحه هوايي در سن 44 سالگي به بيکران شهادت بال گشود.
او در تاريخ 18/10 به دنيا آمد و در 18/10/1359 وارد سپاه شد و در 18/10/1382 به فرماندهي توپخانه نيروي زميني منصوب گشت و در تاريخ 19/10/1384 هديه تولدش که شهادت بود را از مولايش دريافت نمود
 
آخرین ویرایش:

mim-shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهید نبی لله شاهمرادی

شهید نبی لله شاهمرادی





در هشتمين روز ارديبهشت ماه 1341 در شهر چادگان و در خانواده‌اي مذهبي پا به عرصه‌ي وجود گذاشت و دوران كودكي و نوجواني را در همان شهر سپري كرد. در اواخر 1355 و در حالي كه چهارده سال بيشتر نداشت با جريانات سياسي آن زمان آشنا شد. در سن چهارده‌سالگي در اثر مطالعه كتاب حكومت اسلامي حضرت امام(ره) وارد جريانات سياسي كشور شد بطوريكه در سال هزار و سيصد و پنجاه و هفت با تهيه، تكثير و توزيع اعلاميه‌ها، نوارها و كتب امام خميني(ره) در منطقه فريدن اصفهان تأثير بسزايي در جهت ارتقاء سطح فكر مردم منطقه گذاشت.
به دليل فعاليتهاي انقلابي گسترده او در منطقه وي بارها و بارها توسط مزدوران رژيم شاه مورد تهديد و ضرب و شتم قرار گرفت و چندين بار از جمله در محرم سال هزار و سيصد و پنجاه و هفت منزل پدري ايشان به بهانه به اصطلاح «دفاع از قانون اساسي» مورد حمله قرار گرفت.
پس از طلوع خورشيد فروزان انقلاب اسلامي به عضويت كميته‌ي انقلاب اسلامي درآمد و مدت كوتاهي مسئوليت اطلاعات و عمليات اين ارگان را در اصفهان به عهده گرفت.
با تشكيل جهاد سازندگي به آن نهاد پيوست و سرانجام پس از استقرار سپاه پاسداران در منطقه فريدن در سال هزار و سيصد و پنجاه و هشت از اولين افرادي بود كه به عضويت اين نهاد مقدس درآمد. شهيد نبي‌الله شاهمرادي واحد اطلاعات سپاه فريدن را با توجه به تجربيات خويش راه‌اندازي نمود. ايشان طي اين دوره از فعاليت خود خدمات مهمي را به انجام رسانيد كه از مهمترين آنها مي‌توان به شناسايي و مبارزه با عوامل مروج جريان انحرافي بهائيت، مبارزه با تحركات گروهكهاي ضدانقلاب به ويژه گروههاي چپ و كمونيستي، شناسايي و دستگيري تعداد قابل توجهي از عوامل و مرتبطين كودتاي نوژه و جمع‌آوري تعداد زيادي سلاح و مهمات غير قانوني در منطقه اشاره نمود. همزمان با شروع جنگ تحميلي علي‌رغم مسووليت وي در سپاه فريدن، به عنوان فرمانده تعدادي افراد داوطلب و در معيت شصت نفر ديگر از همرزمانش عازم جبهه شوش شد. اين شهيد بزرگوار موفق شد اطلاعات دقيقي از وضعيت دشمن را به رده‌هاي بالا منتقل نمايد و در نتيجه حساسيت و اهميت اين محور از جبهه جنگ را براي مسوولين محرز كند و نهايتاً با برنامه‌ريزي‌هاي انجام شده جلوي نفوذ عوامل و تيم‌هاي جاسوسي و خرابكاري عراق از اين محور مسدود ‌شد.
شهيد شاهمرادي در سال هزار و سيصد و شصت و دو به دنبال اوج‌گيري فعاليت گروهك‌هاي ملحد ضد‌انقلاب در استان‌هاي كردستان و آذربايجان غربي، عازم منطقه شمال‌غرب شده و در راستاي ايجاد امنيت و شناسائي و دفع توطئه‌هاي دشمنان خارجي اقدام به سركوبي عوامل مسلح ضد انقلاب كه اقدام به شرارت و ناامني مي‌نمودند كرد. از جمله مهمترين اقدامات شهيد شاهمرادي در اين دوره طراحي دهها عمليات اساسي و مؤثر عليه گروهكهاي ضدانقلاب بود كه در مجموع باعث افت شديد توان نظامي و تشكيلاتي آنها گرديد.
شهيد شاهمرادي در تيرماه سال هزار وسيصد و شصت و چهار ازدواج نمود كه حاصل اين ازدواج سه فرزند صالح مي‌باشد. پانزده روز بعد از ازدواج به همراه همسر خود به منطقه شمال غرب باز گشت. اين شهيد بزرگوار در تمام فعاليت‌هاي خود در منطقه شمال غرب و به تأسي از فرامين حضرت امام(قدس‌سره) و الگو قراردادن رفتار سردارشهيد محمد بروجردي، همواره وبا ظرافت خاصي صف مردم محروم و ستمديده كُرد را از صف ضدانقلاب جدا مي‌نمود و رفتار بسيار محبت‌آميزي با مردم منطقه داشت بطوريكه تعدادي از اشرار فريب‌خورده ضدانقلاب از طريق اين رفتار اسلامي و محبت‌آميز سلاح را برزمين گذاشته و تسليم نيروهاي جمهوري اسلامي ايران شدند.
تيزبيني خاص، اشراف عميق بر اهداف دشمن و تسلط كافي بر منطقه، مديريت محبت‌آميز و رفتار صميمي او با همكاران و نيروهاي تحت امرش گره‌هاي زيادي را گشود و موفقيتهاي متعددي را نصيب كشور و منطقه شمال غرب نمود.
دوران دفاع مقدس كه به پايان رسيد او هنوز شوق خدمت در دورنش فروكش نكرده بو و اين چنين شد كه در ابتداي سال هزار و سيصد و شصت و نه به عنوان معاون اطلاعات قرارگاه حمزه سيد‌الشهداء(ع) فصل جديدي از زندگي خود را آغاز نمود. او طي يازده سال اقدامات بسيار مؤثري در جهت منسجم نمودن و هدفمند كردن فعاليتهاي جاري در منطقه انجام داد كه نقش مؤثري در جهت تأمين امنيت كامل و اقتدار نظام جمهوري اسلامي در منطقه ‌شد. از جمله نكات بارز اين مقطع معرفي سردار كاظمي به عنوان فرمانده قرارگاه حمزه‌سيد‌الشهداء(ع) بود كه از اين زمان دور جديدي از فعاليتهاي شهيد حنيف آغاز شده و ايشان در ركاب اين فرمانده شجاع به فعاليت ادامه داد. اين دو شهيد بزرگوار با همكاري يكديگر موفق ‌شدند بالاترين سطح اقتدار را براي جمهوري اسلامي ايران در منطقه بوجود آورند بطوريكه با فكر تيزهوشانه و تدابير سردار حنيف و در پرتو فرماندهي مقتدرانه سردار كاظمي، صحنه جنگ با ضد انقلاب كه تا پيش از اين در مناطق داخلي و مرزي كشورمان بود به آن سوي مرز(عمق خاك عراق) منتقل ‌گرديد و همين موضوع باعث زمين‌گير شدن گروهكهاي ضدانقلاب شد چرا كه از اين زمان به بعد ضد انقلاب مجبور بود توان خود را جهت دفاع از نيروها ومقرهاي خود در خاك عراق بكارگيري نمايد و به اين ترتيب توان عملياتي و نظامي آنان كاملاً از بين رفت. با اين تدابير وضعيت نيروهاي خودي از حالت تدافعي و پايگاهي به حالت تهاجمي و آفندي تبديل شد و به اين ترتيب ابتكار عمل در صحنه كاملاً در دست جهموري اسلامي و سپاه پاسداران قرار گرفت.
شهيد نبي‌الله شاهمرادي در 1374 و به دنبال فعاليتها و خدمات ارزنده‌اش در منطقه شمال غرب به درجه سرتيپ دومي مفتخر گرديد و در 1380 با توجه به تثبيت امنيت در منطقه، ايشان به عنوان جانشين ستاد فرماندهي نصر و مسوول اطلاعات و عمليات و فرمانده قرارگاه نصر شمال غرب منصوب شد و دوران جديدي در خدمت به مردم ستمديده عراق براي او بوجود آمد.
در اين دوره سردار شاهمرادي تلاش زيادي جهت برقراري وحدت و هماهنگي بين گروههاي معارض رژيم بعث داشت كه نتيجه آن اتحاد گروههاي شيعه و كرد در مبارزه عليه رژيم ديكتاتور صدام بود. نكته قابل توجه در فعاليت سردار شاهمرادي طي اين دوره نگاه واقع بينانه به مسائل عراق و نيز برخورد صادقانه با گروههاي عراقي بود كه همين مسئله روابط محبت‌آميز خاصي را بين سران اين گروهها با سردار شاهمرادي بوجود آورده بود. هم از اين رو است كه سران گروههاي معارض عراقي به هنگام شنيدن خبر شهادت اين عزيز بسيار اندوهگين شده و از جمله آقاي جلال طالباني رئيس جمهور عراق و رهبر اتحاديه ميهني كردستان عراق، مسعود بارزاني رهبر حزب دمكرات و عبدالعزيز حكيم رئيس مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق اقدام به ارسال پيام‌هاي تسليت كم‌نظيري مي‌نمايند.
به دنبال انتصاب سردار احمد كاظمي به عنوان فرمانده نيروي زميني سپاه و با توجه به آشنايي كامل ايشان با توانايي‌ها و تجربيات سردار شاهمرادي در منطقه شمالغرب، از ايشان دعوت به همكاري نموده و در مهرماه سال هزار و سيصد و هشتاد و چهار وي را به عنوان معاون اطلاعاتي خود برمي‌گزيند. شاهمرادي كه علاقه بسيار زيادي به سرداراحمد كاظمي داشت و از طرفي تجربه بسيار موفق و شيريني از همكاري با ايشان در منطقه شمال غرب كشور را چشيده بود، با تكيه بر تجارب ارزشمند 26 گذشته خود و تحت فرماندهي مقتدرانه احمد كاظمي شروع به فعاليت و خدمت در عرصه جديد مي‌نمايد.
سر انجام در 19 ديماه1384 و در آستانه روز عرفه و در حالي كه با فرمانده نيروي زميني سپاه و جمعي از بهترين دوستان قديمي خود عازم منطقه شمال‌غرب بودند، در سرزمين مهدي باكري در منطقه‌اي كه پيش از بيست و دو سال از عمر خود را وقف خدمت در آنجا نموده بود، در اثر سانحه سقوط هواپيما به فيض شهادت رسيد.
خانواده، همكاران، دوستان و مريدان اين شهيد عزيز با سينه‌اي مالامال از اندوه و غم و گلويي پر از بغض، از اقصي نقاط كشور گرد هم آمده و در زير بارش برف، پيكر او و ديگر دوستانش را تشييع نموده و جلوه‌هاي كم‌نظيري از وفاداري، عشق و محبت خود را به اين شهيد ابراز نمودند. پيكر اين شهيد عزيز در كنار دو تن از شهداي ديگر اين سانحه، فرمانده و دوست ديرينه‌اش شهيد احمد كاظمي و شهيد يزداني و در جوار شهداي والا مقامي همچون شهيد حسين خرازي مصطفي رداني‌پور، در گلزار شهداي اصفهان به خاك سپرده شد
 

industrial66

عضو جدید
بدانید که نالایقترین بنده ها هم میتوانند ، به خواست او به بالاترین درجات دست یابند . فقط کافیست یک بار از ته دل صدایش کنید . دیگر مال خودتان نیستید ، مال او میشوید و دیگر هر چه میکنید او می کند و هر جا که میبرد او میبرد خدا گونه شدن مشقات و مصائب دارد زیرا کلیدش و نشانش همین است و در عوض آن چیز که برای شما می ماند ....... و آن بسیار عظیم و شیرین است . ( شهید امیر حاج امینی )
 

industrial66

عضو جدید
از شما خواهش میکنم و میخواهم که همیشه چند موضوع را مد نظر داشته باشید :هر گز دروغ نگویید ، زود قضاوت نکنید ، گذشت و ایثار داشته باشید ، خوش رو و خوش برخورد باشید ، صبور و مقاوم باشید و جبهه ها را پر نگه دارید ........( شهید امیر حاج امینی )
 

شاهد

عضو جدید
2 اردیبهشت 1388
"نشانه‌ها"؛ زندگی‌نامه پدران و مادران شهدای كرمان









كتاب "نشانه‌ها" با موضوع زندگی‌نامه 18 نفر از والدین دارای 2 و 3 شهید استان كرمان به قلم علی رستمی، توسط نشر شاهد منتشر شده است.


خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)- "مشتاق به اداء تكلیف" (زندگی‌نامه حاج اكبر آخیشك، پدر شهیدان حسن و احمد و جانباز70 درصد مهدی)، "راننده فرمانده لشگر" (زندگی‌نامه حاجی انجم شعاع، جانباز 50 درصد و پدر شهیدان مجید و حمیدرضا)، "عكس رخ یار" (زندگی‌نامه محمد قطبی‌نژاد، پدر شهیدان عباس، داوود و غلامعلی)،" و اشاره امام زمان(عج) (زندگی‌نامه بی‌بی جلیله قوامی‌راد، مادر شهیدان محمدحسن، محمدحسین و محمدعباس صیف‌الدینی) از جمله بخش‌های كتاب "نشانه‌ها" هستند.

"یوسف‌نامه" (مجموعه اشعار 200 شاعر با موضوع دفاع مقدس) و "یوسف ما" (زندگی‌نامه شهید علیرضا خضایی) از آثار منتشر شده علی رستمی هستند.
 

شاهد

عضو جدید
شهید مطهری و مبارزه در سه جبهه



هدف از تشكیل حسینیه ارشاد ، رساندن پیام نو به نسلی نو بود . در این اقدام ، تلاش بر این بود تا تحریفات ، برچسبها ، كج‌فهمی‌ها و سنتهای غلط از دامن اسلام زدوده شود و چهره واقعی اسلام به نمایش گذاشه شود . طبیعی است كه گزینش چنین راهی با مخالفت و شانتاژ از سوی كسانی همراه شود كه طاقت شنیدن حرفهای نو را نداشتند .
مطهری و همفكرانش را " سنی و وهابی " و حسینیه ارشاد را " یزیدیه اضلال " نامیدند .
اساسا چون مطهری برخوردار از یك شیوه سیاسی مبتنی بر نوعی تاكتیك مكتبی و هدفدار بود ، به مبارزه با سه جریان استبداد ، تحجر و روشنفكری پرداخت.
 

zadshafagh

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمازشب (خاطره اي از حضرت آيت الله خامنه اي)

نمازشب (خاطره اي از حضرت آيت الله خامنه اي)

ايشان [شهيد مطهري] هنگامي که به مشهد آمدند گاهي اوقات به منزل ما وارد مي شدند البته ايشان در مشهد آشنا داشتند و جا و مکان هم داشتند منتهي به خاطر علاقه اي که من به ايشان داشتم و خودشان هم اين علاقه را مي دانستند مستقيما به منزل ما مي آمدند.اطاقي که ايشان شبها مي خوابيدند يک در فاصله داشت با اطاقي که من شب مي خوابيدم ايشان هميشه وقت خواب مقيد بود به خواندن قرآن نيمه شب، صداي ايشان را شنيدم که در هنگام تهجد و نماز شب خواندن گريه مي کردند. البته نماز شب خوان زياد داريم. اما نماز شب خواني که در آن نيمه شب با آن حال اشک بريزد و گريه کند کم داريم. بعدها از دوستان قديمي ايشان شنيديم که ايشان از همان زمان طلبگي هم نماز شب مي خوانده و اهل تهجدبوده اند.


http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9604&stc=1&d=1241180246
 

پیوست ها

  • m_(13)_0_9240.jpg
    m_(13)_0_9240.jpg
    68.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0

zadshafagh

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابعاد شخصیت شهید مطهری

ابعاد شخصیت شهید مطهری

شخصيت استادشهید مطهری، واجد پنچ بعد بود که در کم‌تر کسي جمع مي‌شوند:
1. طلبگي و حوزوي بودن: ايشان تا آخر عمر شريف خود طلبه ماندند و هيچ‌گاه احساس فارغ‌التحصيلي نکردند، بلکه همواره احساس نياز به استاد و تعلم داشتند و تا آخر عمر، اين روحيه را در خود نگه‌ داشتند و طالب علم ماندند. شاهد آن اين است که در اواخر عمر خود، با اين که خود، استاد مسلم فلسفه بودند و به نقد مارکسيسم مي‌پرداختند، خدمت استادشان، حضرت علامه طباطبايي ـ قدس سره ـ عرضه مي‌دارند که هنوز برخي از مباحث قوه و فعل برايشان حل نشده است، براي همين، علامه از قم به تهران مي‌روند و در منزل استاد با ايشان بحث مي‌کنند که نتيجه اين مباحثات، بعدها با نام «حرکت و زمان» به چاپ مي‌رسد.

2. ارتباط با دانشگاه و نسل جوان و به طور کل با انسان معاصر و دنياي جديد:
ايشان به خاطر ارتباط با محيط دانشگاه با پرسش‌ها و شبهات جديد آشنا مي‌شدند و حتي گاه، آنها را به علامه طباطبايي نيز منتقل مي‌کردند. به اذعان خود ايشان، در کتاب «عدل الهي»، ايشان به دنبال پاسخگويي به سوالات مطرح در جامعه بودند و همواره دغدغه فکريشان، حل معضلات و پاسخ به نيازهاي فکري جامعه بود.

3. پيوند دو بعد بالا با يکديگر:
استاد شهيد وقتي از طريق ارتباط با دانشگاه، از دغدغه‌ها و سؤالات آگاه مي‌شدند، با استفاده از علوم حوزوي، خود به آنها پاسخ مي‌دادند، برخلاف عده‌اي که هرچند واجد هر دو بعد هستند، ولي ارتباطي بين آن دو برقرار نمي‌کنند، با دانشگاه ارتباط دارند و پرسش‌هاي مطرح در آن را مي‌دانند، ولي کاري براي آن نمي‌کنند. با اين که مي‌دانند، ولي عملکردشان با آن‌که نميداند، يکي است.

4. زندگي و درگيري با شبهات و پرسش‌ها:

او با شبهات مطرح در جامعه زندگي و خودش را با آنها درگير مي‌کرد؛ هم براي جواب به آنها، هم براي نحوه انتقال و طرح جواب‌ها؛ يعني علاوه بر يافتن پاسخ‌هاي مناسب، به دنبال طرح مسائل به بهترين بيان بود.

5. قدرت انتقال فوق‌العاده:
بعد سابق باعث شده بود که استاد داراي ادبياتي قوي در انتقال مطالب باشد. او مسائل را با حفظ وزانت علمي آن‌قدر روان و روشن مطرح مي‌کرد که مطلب را به راحتي به مخاطب انتقال مي‌داد.

و.....
 

zadshafagh

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاطره ای درباره ی همسر شهید مطهری

خاطره ای درباره ی همسر شهید مطهری

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9620&stc=1&d=1241208756

یکی از همراهان شهید مطهری نقل می کردند که موقع محاکمه ی گودرزی از گروه فرقان در زندان اوین بازپرس از متهم سوال کرد:انگیزه ی شما از ترور مطهری چه بود؟ گودرزی جواب داد: در کتابی خواندم که وقتی زر و زور وتزویر در یک جا جمع شود جامعه را به سمت انحطاط سوق می دهد, مطهری مظهر تزویر و سرمایه داری بود. درهمین لحظه اشک از چشمان همسر شهید جاری شد و گفت: اقای بازپرس اجازه بدهید مطلبی را از این آقا سوال کنم .آقای گودرزی همسر من مظهر سرمایه داری بود؟ کجا بودید آن زمانی که او را از دانشکده ی الهیات و معارف بیرون راندند وشوهر من مطهری در حمام های عمومی کیسه کشی می کرد و خرج ما را می داد.علامه ی مطهری نماد زر وزور بود؟؟؟
 

پیوست ها

  • 381822512152719531351591411721671351672283.jpg
    381822512152719531351591411721671351672283.jpg
    32 کیلوبایت · بازدیدها: 0

zadshafagh

عضو جدید
کاربر ممتاز
دبيرستان مي‌رفتم و دكتر مقدادي انگليسي درس مي‌دادند. امتحان زبان داشتم كه آن روزها شفاهي هم امتحان مي‌گرفتند. دكتر مقدادي از من خيلي خوشش مي‌آمد. يك روز از من پرسيد كه پدرم چه كاره است و من گفتم كه استاد الهيات و معارف اسلامي است. لبخندي زد و حس كردم كه راضي است.
گمان مي‌كردم شاهكار زده‌ام و حالا كه اين حرف را به پدرم بگويم، تشويقم مي‌كنند و مي‌گويند باريكلا پسر! وقتي به ايشان گفتم: نگاهي به من كردند و گفتند:
اشتباه كردي، بايد مي‌گفتي پدرم روحاني است. استاد دانشگاه بودن كه شأني ندارد. اما روحاني‌اي كه حقيقتاً نوراني عارف و مهذب باشد داراي شأن و ارزش بالايي است.
راوي: دكتر مجتبي مطهري
http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9627&stc=1&d=1241238520
 

پیوست ها

  • motahari.jpg
    motahari.jpg
    43.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

برهوت سبز

عضو جدید
شهادت هنر مردان خداست

شهادت هنر مردان خداست

سلام بر شهیدان
آنان که حسین و راهش را شناختند
احترام و ارادت من به تمامی شهدا، مخصوصا شهدای گمنام و آنان که تا ظهور ولیشان و به یاد مادرشان فاطمه مفقود و بی نشان در خاکند و به یاد برادرم.
 

سیب سرخ67

عضو جدید
نمی خواهم بدانم بعد مرگ من چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر ازخاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیارمشتاقم که از خاک گلویم صوتکی سازد گلویم صوتکی باشد به دست طفلکی گستاخ وبازیگوش واو هر روز وپی درپی دم گرم خودش را در گلویم سخت بنوازد بدین سان بشکند دائم سکوت مرگبارم را......:gol: دکترعلی شریعتی
 

salahshur

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهید مرتضی مطهری
مهم‌ترین دستاوردهای شهید مرتضی مطهری در طول زندگی‌اش ارائه ایدئولوژی اسلامی از طریق درس و سخنرانی و تألیف کتاب است. حساسیت این گونه فعالیت فرهنگی خصوصاً در سالهای1351http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B1%DB%B3%DB%B5%DB%B1 تا 1357 به خاطر افزایش تبلیغات گروههای چپ و پدید آمدن گروههای مسلمان چپ و ظهور پدیده التقاط به اوج خود رسید. گذشته از امام خمینی، مطهری نیز دیگران را از همکاری با سازمان «مجاهدین خلق ایرانhttp://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%AE%D9%84%D9%82_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86» باز می‌داشت. در این سال‌ها مطهری به توصیه روح‌الله خمینی هفته‌ای دو روز برای تدریس به قم می‌رفت و هم‌زمان در تهران نیز به تدریس در منزل ادامه می‌داد. در سال به دنبال اختلاف با یکی از اساتید دانشکده الهیات زودتر از موعد مقرر بازنشسته شد. همچنین در طول این سال‌ها، مطهری با همکاری تنی چند از شخصیت‌های روحانی، «جامعه روحانیت مبارز» را بنیان گذارد بدان امید که روحانیت شهرستان‌ها نیز به تدریج چنین سازمانی پیدا کند.
 

zadshafagh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سخنان امام خمینی(ره) درباره شهید مطهری

سخنان امام خمینی(ره) درباره شهید مطهری

خدمتی که مرحوم مطهری به نسل جوان و دیگران کرده است، کم کسی کرده است. آثاری که از او هست، بی استثناء، همه ی آثارش خوب است و من کس دیگری را سراغ ندارم که بتوانم بگویم: «بی استثناء آثارش خوب است». ایشان بی استثناء آثارش خوب است، انسان ساز است، برای کشور خدمت کرده است. در آن حال خفقان خدمت‌ها‌ی بزرگ کرده است این مرد عالیقدر.


خداوند به حق رسول اکرم (ص)، او را با رسول اکرم (ص) محشور بفرماید.

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=9633&stc=1&d=1241264442
 

پیوست ها

  • 4vqrr13.jpg
    4vqrr13.jpg
    37.3 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mohandeseit

دستیار مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
امروز روز شهادت استاد متفکر شهید مطهری است.امیدوارم دریچه ای که این شخصیت بزرگ به روی ما گشوده است هیچ وقت فراموشمان نشود.
ان شاالله
 

Civil Boy

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لبخند عشق در واپسین لحظات وداع

لبخند عشق در واپسین لحظات وداع

لبخند عشق در واپسین لحظات وداع


هرچی فکر کردم درباره این شهیدچی بنویسم دیدم هیچ چیز بهتر ازدستخط خود شهید نیست:
شهیدمحمدرضا حقیقی که شعر حضرت حافظ را اینگونه نوشته بود:

روز مرگم نفسی وعده دیدار بده وانگهم تابلحدخرم ودلشاد ببر



واما شعر حافظ:
روز مـرگم نفسی وعده دیدار بده وانـگهـم تا بلحـد فـارغ و آزادببـر
مزار این شهید در گلزار شهدای اهواز میباشد.

روزی برصفحه ای کهنه در دفتری پرازعشق دراین اطاق خواندم

که دخترکی نوشته بود:

حسودشهدا.....!

ازاین کلمه عرفان راآموختم

و رسم دلداگی را یادگرفتم.

یک غزل بس نیست هجـران تو را

کــاش صــد دیوان و شاعــر داشتـم

ای شهید...

یاد همه شهدا و از جان گذشتگان میهن گرامی باد.
 

FZ.H

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به تمام دوستای گل.ممنون بابت پستهای قشنگ zadshafaghو احسان و تمام دوستای دیگه.
zadshafaghعزیز امیدوارم با شهدا محشور بشی.
من تو پستهای اولیه خودم تو این تاپیک از یه شخصیت به اسم عمو حسن گفته بودم.قول داده بودم بعد از امتحانات ارشد خاطرات این شهید رو براتون پست بذارم.هر چند قول من زیادی دیر انجام شد.اما تو فایل زیر 100خاطره کوتاه از عمو حسن رو براتون پست گذاشتم.
شهید حسن امیری
تولد:1295
شهادت:23دی1365
مشاهده پیوست یادگاران.doc
 
آخرین ویرایش:

شاهد

عضو جدید
موزه دفاع مقدس کرمان
جلوه گاه عاشق و معشوق
بدنبال محل وعده گاه، مسیر را طی می کنی،میدان بسیج، بلوار شهید عباسپور(پارادیس=بهشت) فرهنگسرای انقلاب و دفاع مقدس، موزه دفاع مقدس کرمان.
موزه دفاع مقدس کرمان یکی از موزه های کم نظیر و شاید بی نظیر کشورمان است که جلوه هایی از 8 سال رشادت و ایثارگری شیرمردان و شیر زنان این مرزوبوم را به نمایش می گذارد و طراحی زیبا و دلنواز آن چشم هر بیننده ای را خیره می کند.
زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهيدان و ايثارگران، ترسيم ابعاد توطئه دشمن، مشاركت و همدلي همه جانبه مردمي ،انعكاس پيام شهدا در قالب وصيت نامه ها، ایجاد حال و هوای روزهای دفاع مقدس و مناطق عملیاتی، بخشی از اهداف ساخت موزه دفاع مقدس كرمان و عقبه ای فرهنگی و هدیه ای به نسلهای بعد کشورمان است تا با عظمت و افتخار بر خود ببالند.
اين طرح فرهنگي، همزمان با برگزاري كنگره سرداران و
۸ هزار شهيد استان هاي كرمان و سيستان و بلوچستان و به همت و تدبير سردار خط شکن سپاه اسلام حاج قاسم سليماني فرمانده پيشين لشكر ۴۱ ثارالله و فرمانده کنونی سپاه قدس کشور انجام شد.

انتقال فرهنگ ايثار، جهاد و شهادت و همچنين اثبات حقانيت ملت مسلمان ايران در جنگ ۸ ساله ايران و عراق، در سال ۱۳۷۷آغاز شد و پس از ۱۱ ماه كار مداوم، مصادف با سالروز فتح خرمشهر (روز مقاومت ملي) به بهره برداري رسيد.
اين موزه را يكي از استادان دانشگاه علم و صنعت تهران طراحي كرده و در زميني به مساحت
۲۳ هزار مترمربع و با صرف هزينه اي بالغ بر ۱۱ ميليارد ريال، در مركز شهر و جنب مصلاي بزرگ كرمان، بعنوان یک مركز فرهنگي ساخته شد تا مامنی باشد برای یادگاران روزهای حماسه و ایثار و کاروانیان راهیان نور تا قبل از سفر به مناطق عملیاتی، توشه ای برگیرند.

از کنار 2 قبضه توپ ورودی موزه که وارد می شوی، یکی از مقدس ترین اماکن شهر کرمان را می بینی که مردم مانند امامزاده زیارتش می کنند، آرامگاه 8 شهید گمنام، 8سرباز گمنام وطن که عاشقانه عروج کرده اند و 8 مادر و پدر را سالها در انتظاری عاشقانه بیقرار کرده اند.
با نثار فاتحه و قرائت زیارتنامه شهدا عبور می کنی، 8 پله را که پایین می روی، بناگاه عشق متجلی می شود تندیس زیبای 26 سردار شهید که 2 سوی بلوار شهدا با شکوه نظاره ات می کنند و تو چقدر ناتوانی در برابر این همه عظمت و اگر گوش سپاری اینان بسان کبوتران سپیدبال عاشقی بسوی نور و معبود می خوانندت، شهدا سخن می گویند... .
8پله دیگر را که بالا می روی به ورودی موزه می رسی که روی 8 پایه قرار دارد حالا پشت پنجره فولادی از جنس پوکه ایستاد ه ای که نماد ضریح سیدالشهدا(ع) و پرچم يا ثارالله بر فراز آن قرار دارد کهتو را برای اتصال به عاشوراییان قرن بیستم فرا می خواند.[FONT=verdana, geneva]
[/FONT]
از اینجا دلت پرواز می کند به دوران عاشقی به دوران دفاع مقدس و همسنگر می شوی با شهدا، آری باید با وضو داخل شوی، اینجا مقدس است.

باز 8 پله و البته حوضی به شکل 8 ستاره را که طی کنی گنبد زیبای موزه رخ می نماید، گنبدی لاله ای شکل که بر 8 پایه استوار است و از آسمان بسان لاله ای در حال شکفتن است.
در اطراف گنبد 4 گلبرگ به شکل بادگیر قرار دارد که کویری بودن کرمان را می رساند و بعنوان نورگیر استفاده می شود.
استفاده از عنصر مس در روکش گنبد نیز استفاده سازنده از امکانات منطقه را می رساند.
معماری موزه تلفیقی از معماری اسلامی و ایرانی است چنانکه درب اصلی چوبی موزه بیننده را به یاد سنگرهای اجتماعی رزمندگان می اندازد.
پایت را که از درب چوبی داخل میگذاری تنت می لرزد، نوری قرمز از شیشه های چوبی 2 طرفت بیرون می زند و تو خود را روی پلی می بینی که از زیر آن خون شهید جریان دارد، با راهنمای موزه که خود از همین تبار است همراه میشوی..
 

Similar threads

بالا