با سلام و عرض خسته نباشی .
لطفاً در ترجمه این دو داستان به من راهنمایی کنید و هر جا که اشتباه معنی کردم لطفاً ترجمه درستش را برام بنویسید. در ضمن هر جا که با علامت
....... مشخص کردم یعنی اینکه نتونستم معنی کنم . ممنوم میشم که راهنماییم کنید.
داستان اول
http://upload7.ir/images/76221042721429532379.jpg
زمانیکه خانم ادواردز روز یکشنبه داخل شهر بود در خیابانی تصادفی را دید که دو تا ماشین با هم برخورد کردند .
راننده ها از ماشین بیرون اومدند و بحثشون / دعواشون بالا گرفت و بعدش پلیس سر رسید .
او (پلیس) از راننده ها پرسید که چه اتفاقی افتاده بود .
و بعد پلیس دور جمعیتی که بطور دایره وار ایستاده بودند / گرد اومدند رفت ، آیا کسی تصادف را دید؟
چندین نفر از مردم که گفتند می دونند و خانم ریچاردز یکی از اونها بود ( شاهد تصادف بود) .
یه هفته بعد از او (خانم ریچاردز) در خواست شده بود که آیا او مایل هست در مورد چگونگی تصادف شهادت بده ، و خانم ریچاردز گفت که اون شاهد تصادف بود ; و یک ماه بعد /
بعد یک ماه وکیلی در دادگاه ازش سوال میکرد و او همه چیز ( همه حرفهاش ) را با فکر کنم که شروع میکرد و... تا اینکه وکیل عصبانی شد و گفت ،
شما اینجا نیستید که بگید چی فکر میکنی :
شما اینجا نیستید که بگید چی میدونید. خانم ریچاردز دلیل اورد / اعتراض کرد من متاسفم ، اما من که وکیل نیستم بنابراین نمیتونم بدون اینکه فکر کنم چیزی بگم / حرفی بزنم .
داستان دوم
http://upload7.ir/images/80267132881078782122.jpg
در طول جنگ جهانی دوم تعداد زیادی از زنان جوان در ارتش بریتانیا بودند / حضور داشتند . جون فیلیپس یکی از اونها بود . اون ( جون فیلیپس ) داخل یک اردوگاه بزرگ کار میکرد و البته تعداد زیادی از افراد ، افسران ، سربازان را ملاقات میکرد .
یک روز عصر اون کاپیتان هامفریس را داخل
جشن ملاقات کرد ، او (هامفریس) بهش گفت من فردا دارم به خارج سفر میکنم ،
اما من خیلی خوشحال میشم اگه ما می تونستیم با هم بنویسیم .
اما اون نامه ای از افسری که به او میگفت که مجروح شده و در یکی از بیمارستان های ارتش در انگاستان هست نامه ای دریافت کرد بعدش نامه هاش متوقف شد / دیگه نیومد . جون به اونجا (انگلستان) رفت و به سرپرستار گفت : اومدم کاپیتان هامفریس را ببینم / ملاقات کنم . سرپرستار گفت ، فقط خویشاونداش مجاز هستند اینجا مریض را ملاقات کنند . جون جواب داد ، اوه ، باشه من خواهرش هستم ، خیلی خوشحالم از اینکه شما را ملاقات میکنم ، سرپرستار گفت : من هم مادرشم .
در ضمن جمله ای که با
رنگ قرمز مشخص کردم اگر ترجمه اش مشکل داره لطفاً تصحیح کنید . ممنونم.
سوال :
در داستان اول
turned to the crowd به معنی
دور جمعیتی معنی میده ؟
در داستان اول
be a witness به معنی
شهادت دادن هست ؟
در داستان دوم
telling her به معنی
به او می گفت معنی میده ؟