بخاطر بسپاريم كه تنها راه تامين خوشبختي اين نيست كه متوقع حقشناسي از ديگران باشيم بلكه خوبيهائيكه به آنها مي كنيم بايد فقط بمنظور تامين مسرت باطن خودمان باشد
همیشه افرادی هستند که تو را می ازارند با این حال همواره به دیگران اعتماد کن وفقط مواظب باش که به کسی که تو را ازرده دوباره اعتماد نکنیگابریل گارسیا مارگز
چقدر دوستت دارم؟؟؟؟؟
بگذار بشمارم........
تو را به عمق و پهنا و ارتفاعی که روحم می تواند بپیماید دئست دارم در آن حالی که روحم به پرواز در می آید و به فیض الهی می رسم....
سوزان ....(یادم نیس)
چقدر دوستت دارم؟؟؟؟؟
بگذار بشمارم........
تو را به عمق و پهنا و ارتفاعی که روحم می تواند بپیماید دوست دارم در آن حالی که روحم به پرواز در می آید و به فیض الهی می رسم....
سوزان ....(یادم نیس)
بیهوده نیستم اگر.. گر دلی را از شکستن باز دارم بیهوده زنده نخواهم بود اگر درد کسی را تسکین دهم مرهمی بر زخمی نهم یا سینه سرخی بی رمق را به آشیانه برسانم بیهوده زنده نخواهم بود دکتر علی شریعتی
آنچه را گذشته است فراموش كن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر
قبل از جواب دادن فكر كن
هیچكس را تمسخر مكن
نه به راست و نه به دروغ قسم مخور
خود برای خود، زن انتخاب كن
به شرر و دشمنی كسی راضی مشو
تا حدی كه میتوانی، از مال خود داد و دهش نما
كسی را فریب مده تا دردمندنشوی
از هركس و هرچیز مطمئن مباش
فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی
بیگناه باش تا بیم نداشته باشی
سپاس دار باش تا لایق نیكی باشی
با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی
راستگو باش تا استقامت داشته باشی
متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی
دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی
معروف باش تا زندگانی به نیكی گذرانی
دوستدار دین باش تا پاك و راست گردی
مطابق وجدان خود رفتار كن كه بهشتی شوی
سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی
روح خود را به خشم و كین آلوده مساز
هرگز ترشرو و بدخو مباش
در انجمن نزد مرد نادان منشین كه تو را نادان ندانند
اگر خواهی از كسی دشنام نشنوی كسی را دشنام مده
دورو و سخن چین مباشانجمن نزدیك دروغگو منشین
چالاك باش تا هوشیار باشی
سحر خیز باش تا كار خود را به نیكی به انجام رسانی
اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری
با هیچكس و هیچ آیینی پیمان شكنی مكن كه به تو آسیب نرسد
مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشك پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمیماند
«امت فاکس» نويسنده و فيلسوف معاصر، هنگام نخستين سفرش به آمريکا براي اولين در عمرش به يک رستوران سلف سرويس رفت ...
وي که تا آن زمان، هرگز به چنين رستوراني نرفته بود در گوشه اي به انتظار نشست با اين نيت که از او پذيرايي شود.
اما هرچه لحظات بيشتري سپري مي شد ناشکيبايي او از اينکه مي ديد پيشخدمتها کوچکترين توجهي به او ندارند،شدت گرفت.
از همه بدتر اينکه مشاهده مي کرد کساني پس از او وارد شده بودند ؛ در مقابل بشقاب هاي پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند!!!
وي با ناراحتي به مردي که بر سر ميز مجاور نشسته بود،نزديک شد و گفت: «من حدود بيست دقيقه است که در اينجا نشسته ام بدون آنکه کسي کوچکترين توجهي به من نشان دهد. حالا مي بينم شما که پنج دقيقه پيش وارد شديد با بشقابي پر از غذا در مقابلتان اينجا نشسته ايد!موضوع چيست؟مردم اين کشور چگونه پذيرايي مي شوند؟!» مرد با تعجب گفت:« ولي اينجا سلف سرويس است !!!» سپس به قسمت انتهايي رستوران جايي که غذاها به مقدار فراوان چيده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد: « به آنجا برويد، يک سيني برداريد و هر چه مي خواهيد، انتخاب کنيد،پول آن را بپردازيد،بعد اينجا بنشينيد و آن را ميل کنيد...! » امت فاکس، که قدري احساس حماقت مي کرد، دستورات مرد را پي گرفت. اما وقتي غذا را روي ميز گذاشت ناگهان به ذهنش رسيد که زندگي هم در حکم سلف سرويس است : همه نوع رخدادها، فرصت ها، موقعيتها، شاديها، سرورها و غم ها در برابر ما قرار دارد ؛ در حالي که اغلب ما بي حرکت به صندلي خود چسبيده ايم و آن چنان محو اين هستيم که ديگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتي شده ايم که چرا او سهم بيشتري دارد ، که از ميز غذا و فرصتهاي خود غافل مي شويم ...؟!! در حالي که هرگز به ذهنمان نمي رسد خيلي ساده از جاي خود برخيزيم و ببينيم چه چيزهايي فراهم است، سپس آنچه مي خواهيم،برگزينيم...
از کتاب: شما عظيم تر از آني هستيد که مي انديشيد/مسعود لعلي
از خدا پرسیدم چطور میتوان بهتر زندگی کرد ؟ گفت: گذشته ات را بدون هیج تاسفی بپذیر با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگه دار و ترس را به گوشه ای انداز ، شکهایت را باور کن و هیچ گاه به باور هایت شک نکن ، زندگی شگفت انگیز است
فقط اگر بدانی که چطور زندگی کنی .......