زندگی به رسم آسمانی ها...

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
عید

نخستین عید بعد از ازدواجمان که لبنانی‌ها رسم دارند دور هم جمع می‌شوند، مصطفی در مؤسسه ماند و نیامد به خانه پدرم. آن شب از او پرسیدم: «دوست دارم بدانم چرا نرفتید؟» مصطفی گفت: «الان عید است. خیلی از بچه‌ها رفته‌اند پیش خانواده‌هایشان. اینها که رفته‌اند، وقتی برگردند، برای این دویست، سیصد نفر یتیمی که در مدرسه مانده‌اند تعریف می‌کنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچه‌ها ناهار بخورم، سرگرمشان کنم که اینها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند». گفتم: «چرا از غذایی که مادر برایمان فرستاد، نخوردید؟ نان و پنیر و چای خوردید». گفت: «این غذای مدرسه نیست». گفتم: «شما دیر آمدید بچه‌ها نمی‌دیدند شما چی خورده‌اید». اشکش جاری شد، گفت: «خدا که می‌بیند».

شهید مصطفی چمران
نیمه پنهان ماه


------------------------------------------------------------------------
مقام معظم رهبری :

اگر چنانچه زنو مرد هر دو توجه داشته باشند، با توصیه های خوب ، با هم همکاری خوب ، با مطرح کردن اخلاق - مطرح کردن عملی - این طور یکدیگر را کمک میکنند. انوقت زندگی کامل و حقیقتا وافی و شافی خواهد شد.

مطلع عشق ص 60
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
قهوه

مادرم موقع خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که این دختر صبح که از خواب بلند میشه باید لیوان شیرو قهوه جلوش بذاری و ... خلاصه زندگی با این دختر برات سخته.

اما خدا میدونه مصطفی تا وقتی که شهید شد ، با اینکه خودش قهوه نمیخورد همیشه برای من قهوه درست میکرد.
میگفتم واسه چی این کارو میکنی؟ راضی به زحمتت نیستم .
میگفت: من به مادرت قول دادم که این کارو انجام بدم .
همین عشق و محبتهاش به زندگیمون رنگ خدایی داده بود.
شهید مصطفی چمران
افلاکیان جلد 4 ص 7

-----------------------------------------------


مقام معظم رهبری:

خانواده خوب یعنی زن و شوهری که با هم مهربان باشند ، با وفا و صمیمی باشندو به یکدیگر محبت و عشق بورزند ، رعایت همدیگر را بکنند ، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند ، این در درجه اول است.

مطلع عشق ص 26
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهادتت مبارک

با چند تا از بچه های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم. یه روز که حمید از منطقه اومد به شوخی گفتم: دلم میخواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدن و من هم کشته شدم . اون وقت برام بخونی ، فاطمه جان شهادتت مبارک ! بعد شروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم.
دیدم از حمید صدایی در نمیاد. نگاه کردم دیدم داره گریه میکنه ، جا خوردم و گفتم: تو خیلی بی انصافی. هر روز میری تو آتش و منم چشم به راه تو . اونوفت طاقت اشک ریختن منو نداری و نمیذاری گریه کنم . حالا خودت نشستی و جلوی من داری گریه میکنی؟
سرشو اورد بالا و گفت : فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلا از جبهه برنمیگردم.


شهید حمید باکری
نیمه پنهان ماه ج 3

-----------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

زن و شوهر هر چه بیشتر به هم محبت کنند زیادی نیست.
آن جایی که محبت هر چه زیاد شود ایرادی ندارد ، محبت زن و شوهر است .
هر چه به هم محبت کنید خوب است و خود محبت هم اعتماد می آورد.

مطلع عشق ص 68
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقصر

یه روز که خسته از محل کار به منزل برگشتم دیدم بچه ها دعواشون شده و شداشون تا دم در خونه میاد.
با عصبانیت وارد خونه شدم تا از عباس گلایه کنم. دیدم داره نماز میخونه . نمازش که تم.م شد حسابی ازش گله کردم که چرا شما خونه بودی و بچه ها اینقدر شلوغ میکردن؟
عباس هم با مظلومیت خاصی عذرخواهی کرد.
بعد که اروم شدم فهمیدم چقدر تند باهاش حرف زدم.
اصلا عباس مقصر نبود . نماز میخوند ، و بچه ها هم از این فرصت استفاده کرده بودن .
فقط به این فکر میکردم که چقدر بزرگوارانه باهام برخورد کرد .
شهید عباس بابایی
راز و نیاز شهدا ص 68

-----------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

سازگاری در زندگی ، اساس و بقای زندگی است و همین است که محبت میافریند. همین است که موجب برکات الهی میشود . همین است که دل ها را به هم نزدیک کرده و پیوند هارا مستحکم میکند.

مطلع عشق ص 90
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
خجالت

تا اومدم دست به کار بشم سفره رو انداخته بود. یه پارچ آب ، دوتا لیوان و دو تا پیش دستی گذاشته بود سر سفره . نشسته بود تا با هم غذارو شروع کنیم .
وقتی غذا تموم شد گفت: الهی صد مرتبه شکر، دستت درد نکنه خانوم . تا تو سفره رو جمع میکنی منم ظرفها رو میشورم .
گفتم: خجالتم نده ، شما خسته ای ، تازه از منطقه اومدی . تا استراحت کنی ظرفها هم تموم شده .
نگاهی بهم انداخت و گفت: خدا کسی و خجالت بده که میخواد خانومشو خجالت بده .
منم سرمو انداختم پایین و مشغول کار شدم .

شهید حسن شوکت پور
حدیث آرزومندی ص 108


-----------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

یک وقتی هست که انسان در دلش حقیقتا از خدای متعال به خاطر ازدواج موفق سپاس گذار و متشکر است این خیلی ارزش دارد ... منتهی وقتی ما از خدای متعال متشکر شدیم ، یک عملی ، یک حرکتی ، یک موضع گیری هم بر اساس این تشکر لازم میاید که انجام دهیم.

مطلع عشق ص 16
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
احترام

احترام مرا نگه مي داشتند. حتي حاضر نبودند كه من در خانه كار بكنم . هميشه به من مي گفتند : جارو نكن . اگر مي خواستم لب حوض روسري بچه را بشويم مي آمدند و مي گفتند : « بلند شو تو نبايد بشويي . »

من پشت سر او اتاق را جارو مي كردم وقتي او نبود لباس بچه را مي شستم . حتي يك سال كه كسي كه هميشه در منزلمان كار مي كرد نبود ـ آن موقع ما در امامزاده قاسم بوديم همين اواخر بود كه بچه ها بزرگ شده و شوهر كرده بودند ـ وقتي ناهار تمام شد من نشستم لب حوض تا ظرفها را بشويم ايشان همين كه ديدند من دارم ظرفها را مي شويم از بين دخترها فريده منزل ما بود ـ گفتند : « فريده بدو خانم دارد ظرف مي شويد » . فريده دويد و آمد ظرفها را از من گرفت و شست و كنار گذاشت .

امام خمینی ( ره )
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
مناسبت

ما در مجموع دو سال و دو ماه با هم زندگی کردیم. در این مدت هر لحظه اش برایم خاطره ای است و یادی که در ذهنم جای عمیقی دارد. یکی از یادهای ماندگار که به خصوصیات ایشان مربوط می شود، هدیه دادن محمد به من بود.
شاید خیلی از آقایان یادشان برود که روزهای ازدواج، عقد، تولد و عید چه روزهایی است، اما محمد تمام این روزها را به خاطر داشت و امکان نداشت آنها را فراموش کند، حتی اگر من در تهران بودم.
این یادکردها همیشه با هدیه مادی هم همراه نبود.
هر بار نامه ای می نوشت و از این روزها یاد می کرد.
در این نامه ها مسئولیت من و خودش را می نوشت. ن
امه ای نبود که بنویسد و از امام(ره) یادی نکند.
او با همین شیوه روزهای خاص زندگی مان را یادآور می شد و همه این نامه ها را دارم و هنوز برایم عزیز هستند.
هر بار که آنها را می خوانم می بینم چطور این جوان بیست و پنج ساله دارای روحیه لطیف و عمیقی بوده است. روحیه ای که در محیط خشن جنگ همچنان پایدار ماند.

شهید محمد جهان ارا

-------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

این محبتی که خدا در دل شما قرار داده حفظ کنید ... و این رابطه ی انسانی ، بر اساس محبت و رابطه عاطفی استوار است.یعنی زن و شوهر باید به هم محبت داشته باشند و این محبت ،همزیستی انان را آسانتر میکند

مطلع عشق ص 67
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه دسته گل

هر چی از پشت در آشپزخونه خواهش کردم ، فایده نداشت. درو بسته بود و میگفت : چیزی نیست . الان تموم میشه .
وقتی اومد بیرون دیدم آشپزخونه رو مرتب کرده ، کف آشپزخونه رو شسته ، ظرفهارو چیده سر جاشون ، روی اجاق گاز و تمیز کرده و خلاصه آشپزخونه شده مثل یه دسته گل.
گفتم: با این کارا منو خجالت زده میکنی .
گفت: فقط خواستم کمکی کرده باشم .
شهید علی صیاد شیرازی
خدا میخواست زنده بمانی ص 7


-------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

زن کار پرداز همه کارهای زندگیتان نیست که همه کارهای زندگیتان را روی دوش او بگذارید و بعد مواخذه کنید. نه ، این یک گلی است در دست شما.


مطلع عشق ص 50
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
سهل انگاری

مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود. یهو از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانمان کردن. منتظر بودم یوسف بیاد و بگه چرا سهل انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟

وقتی اومد مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت. گفتم : خوابیده.
بعد شروع کردم اروم آروم جریانو براش توضیح دادن. فقط گوش داد. آروم آروم چشماش خیس شد و لبش رو گاز گرفت.
بعد گفت: تقصیر منه که اینقدر تورو با حامد تنها میذارم ، منو ببخش.
من که اصلا تصور همچین برخوردی رو نداشتم از خجالت خیس عرق شدم .
شهید یوسف کلاهدوز
نیمه پنهان ماه ج 8 ص30

------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری :

وقتی محبت باش از محبت خارها گل میشود . اگر چیز ناخوشایندی هم ، در همسر وجود داشته باشد ، وقتی محبت بود آن چیز نا خوشایند به کلی رنگ میبازد و محبت ، همه چاله ها را صاف میکند.

مطلع عشق ص 68
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
جلسه

اوایل زندگیمون بود و حاج مهدی بعضی از جلسه های کاریش رو توی خونه میگرفت .
فکر میکردم کخ پذیرایی از کسایی که واسه جلسه میان سخته ، به همین خاطر به مادرم گفتم بیاد واسه کمک.
همین که مهدی متوجه شد گفت: نه ! برای این جلسهنه قراره خودت به زحمت بیفتی نه دیگران ، خودم همه کارها رو انجام میدم .

شهید عبدالمهدی مغفوری
کوچه پروانه ها ص 44


--------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

در روایات داریم المراه ریحانه . زن گل است . حالا شما ببینید اگر مردی با یک گلی با خشونت و بی اعتنایی رفتار کند و پاس گل بودن او را ندارد ، چقدر ظالم و بد است .
مثل تحمیل کردن ، زیاده روی کردن و زیاده خواهی.


مطلع عشق ص 50
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهندس

وقتی می اومد خونه ، دیگه نمی ذاشت من کار کنم . زهرا رو می ذاشت رو پاهاش و با دست به پسرمون غذا میداد.
میگفتم : یکی از بچه ها رو بده به من.
با مهربونی میگفت: نه شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی.
مهمون هم که میاومد ، پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی میگفتن : مهندس که نباید تو خونه کار کنه!
میگفت: من که از حضرت علی (ع) بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا کمک نمیکردند؟

شهید حسن آقاسی زاده
شهاب ص 74

-------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

بهترین دختر های عالم حضرت زهرا و بهترین پسرهای عالم و بهترین داماد ها هم حضرت امیرالمومنین بود.
ببینید اینها چطور ازدواج کردند؟... از دختر پیامبر تقلید کنید ، از امیرالمومنین تقلید کنید.


مطلع عشق ص 123
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
گلهای وحشی

جمعه به جمعه با دوستاش میرفت کوهنوردی. یه بار نشد که دست خالی برگرده . همیشه برام گلهای وحشی زیبا یا بوته های طلایی میآورد. معلوم بود که از میون صدتا شاخه و بوته به زحمت چیده .
بعد از شهادتش رفتم اتاق فرماندهی تا وسایلشو ببینم و جمع کنم.
یددم گوشه اتاقش یه بوته خار طلایی گذاشته که تازه بود. جریانش رو پرسیدم ، گفتند: از ارتفاعات لولان عراق آورده بود.
شک نداشتم که برای من آورده.
سید حسن آبشناسان
نیمه پنهان ماه ج 12 . ص 30

--------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

رابطه ی انسانی بر اساس محبت استوار است. همین محبت همزیستی آنها ( زن و وشوهر) را آسان خواهد کرد
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
جوان مرد

دخترمون نه روزش بود که علی از منطقه اومد. برای عقیقه ، گوسفند خریدو شروع کردیم به تدارکات مقدمات مهمونی.برنامه ریزیها شد ، مهمونها هم دعوت شدند.
یه مرتبه زنگ زدن گفتند: ماموریتی پیش اومده و باید بیای اهواز.
وقتی به من گفت خیلی ناراحت شدمو کلی گریه کردم. بهش گفتم: ما فردا مهمون داریم ، برنامه ریزی کردیم.
وقتی حال من رو اینطور دید به دوستاش زنگ زد و رفتنشو کنسل کرد.
گفته بود:بی انصافیه اگه همسرمو تنها بزارم ، این همه سختی رو تحمل کرده حالا یه بار از من خواسته بمونم. اگه بیام اهواز با روح جوانمردی سازگار نیست.

شهید سید علی حسینی
چشم بی تاب ص94



---------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

از طرف مرد اینطور است که ضرورتهای زن را درک کن، احساسات او را بفهمد ، نسبت به حال او غافل نباشد و خود را صاحب اختیار مطلق العنان او در خانه نداند.


مطلع عشق ص 53
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
خونسرد

صبح زود حمید میخواست بره بیرون. براش تخم مرغ آب پز کرده بودم. وقتی رفتم از روی گاز بردارم پشت سرم .عمینکه برداشتم آب جوش ریخت پشت گردنش.
هم عصبانی بودم که اومده تو آشپزخونه و هم ترسیده بودم که نکنه طوریش بشه. حمید سریع خودشو رسون تو اشپزخونه و با خونسردی بهم گفت: آروم باش . تا تو اروم نشی بچه رو نمیبرم دکتر.
این قدر با نرمی و خونسردی باهام حرف زد که اروم شدم.
یه هفته تموم میبردش دکتر.
بهم میگفت: دیدی خودتو بیخود ناراحت کردی ، دیدی بچه خوب شد.

شهید حمید باکری
نیمه پنهان ماه ج 10 ص 26



------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

اگر یک وقت خدای نکرده یک کدورتی پیش امد ، لابه لای محبت ذوبش کنید و از بین ببرید. نباید یک حرف کوچکی را بزرگ کنند و مرتب کش بدهند ، اینها نباید باشد.

مطلع عشق ص 72
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
امورات خانواده

روز جمعه بود که خدمت اقای بهشتی رسیدیم. یکی از دوستان گفت: یکی از مقامات خارجی به تهران اومده و از شما تقاضای ملاقات داه.
آقای بهشتی گفتند: من برای روزهای جمعه برنامه دارم . باید به امورات خانواده بپردازم. به بچه ها دیکته بگم و تو درساشون کمک کنم .
در کارهای منزل هم ،کنار خانمم باشم. البته اگه امام دستور بدن قضیه فرق میکنه.

شهید محمد حسینی بهشتی
سیره شهید بهشتی ص 70



-----------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری :

مرد در کشاکش زندگی مردانه خوداحتیاج به یک لحظه آرامش دارد تا بتواند راه را ادامه دهد. آن لحظه آرامش کی هست ؟ همان وقتی که در محیط سرشار از محبت و عطوفت خانوادگی قرار میگیرد.


مطلع عشق ص 28
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
جعبه های خالی

بعد یکی ار عملیات ها چند تا جعبه ی خالی با خودش آورده بود .زن همسایه که دید به کنایه گفت: انگار آقای برونسی دست پر تشریف اوردن. حتما یه چیزی واسه بچه هاست.

عبدالحسین وقتی عصبانیت منو دید با خنده گفت:حتما کسی خانوم مارو ناراحت کرده !
گفتم:زن همسایه فکر کرده توی جعبه ها چیزی گذاشتی و اوردی واسه بچه ها.

عبدالحسین که سعی می کرد ناراحتی منو بر طرف کنه گفت : به جای عصبانیت خواستی بگی شما هم شوهرتون رو بفرستید جبهه تا جعبه های بیشتری بیاره!
تا اومدم حرف دیگه ای بزنم ، حالت پدرانه ای گرفت و شروع کرد بع دلداری دادن . اونقدر گفت و گفت تا آروم شدم.

شهید عبدالحسین برونسی
خاکهای نرم کوشک ص 143

------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:
از هر چیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجانهای بی مورد نماید ، اجتناب کنید.هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی بگذارند.
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
شیرینی زندگی

جعبه شیرینی رو جلوش گرفتم ، یکی برداشت و گفت: میتونم یکی دیگه بردارم؟
گفتم : البته سید جون ، این چه خرفیه؟
برداشت ولی هیچکدوم رو نخورد. کار همیشگیش بود ، هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلات تعارفش میکردند برمیداشت اما نمیخورد .
میگفت: برم با خانومو بچه ها میخورم .
میگفت: شما هم این کارو انجام بدین . اینکه ادم شیرینی های زندگیشو با زن و بچه ش تقسیم کنه خیلی توی زندگی خانوادگی تاثیر میذاره .

شهید سید مرتضی آوینی
سید مرتضی اوینی ، کتاب دانشجویی، ص 21

---------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

اگر بخواهید این محبت باقی بماند به جای اینکه از طرف مقابلتان توقع کنید که او مرتب به شما محبت کند ، از دل خودتان بخواهید که تراوش محبت او روز به روز بیشتر شود . محبت به طور طبیعی محبت می افزایند.

مطلع عشق ص 69
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
غیبت ممنوع

یه صندوق درست کردو گذاشت توی خونه . بعد همه رو جمع کرد و از گناه بودن غیبت و دروغ گفت. بعد هم قرار شد هر کی از این به بعد دروغ بگه یا غیبت کنه مبلغی رو به عنوان جریمه بندازه توی صندوق تا صرف کمک به جبهه و رزمنده ها بشه.
این طرح اینقدر جالب بود که باعث شد همه اعضای خانواده خودشون از این گناه دوری کنند و به همدیگه در این مورد تذکر بدن .

شهید علی اصغر کلاته سیفری
وقت قنوت ص 145



------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

خانواده کلمه طیبه است . کلمه طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود می آید مرتب از خود برکت و نیکی میتراود و به پیرامون خودش نفوذ میدهد.

مطلع عشق ص 23
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
هدیه

سال تحویل دور هم بودیم . سر سفره نشسته بودیم که پدر بهمون عیدی داد. بعدش علی شروع کرد به همه عیدی داد غیر از من .
گفت: بیا بالا توی اتاق خودمون.
یه قابلمه گرفت و گفت : من میزنم روی قابلمه تو از روی صداش بگرد و هدیه ات رو پیدا کن.
گذاشته بد توی جیب لباس فرمش.
یه شیشه عطر بود و یه دستبند. این قدر برام لذت بخش بود که تا الان یادم مونده .

شهید علی رضا یاسینی
نیمه پنهان ماه ج 5 ص 32

-----------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:
محبت خانواده را پایدار میکند. محبت مایه آبادی زندگی است . کارهای سخت به برکت محبت برای انسان آسان میشود.


مطلع عشق ص 68
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
فقط سکوت

یه بار صبح که برای خرید لباس با محمد علی به خیابون رفته بودیم ، خریدمون خیلی طول کشید و از صبح تا ظهر از این مغازه به اون مغازه میرفتیم. دوست داشتم لباس دلخواهمو پیدا کنم.
با اینکه مشغله کاریش خیلی زیاد بود ولی چیزی نگفت. فقط سکوت کرد .بدون اینکه کوچکترین اخمی بکنه یا حرفی بزنه بهم فهموند که داره رفتارمو تحمل میکنه .
همین سکوتش بود که منو به فکر انداخت که چرا باید طوری رفتار کنم که بخواد تحملم کنه.
در صورتی که اگه کار به بحث کردن میکشید ، من هیچوقت به این مساله فکر نمیکردم.

شهید محمد علی رجایی
دولت عشق



--------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

سازش کاری در خانواده جزو واجبات است. نبایستی زن و شوهر تصمیم بگیرند که خودشان هر چه گفتند همان شود. آنچه خودشان میپسندند و آنچه راحتی آنها را تامین میکند همان بشود.
نه اینطور نباید باشد.
باید بنا داشته باشند که با هم سازگاری کنند. این سازگاری لازم است . اگر دیدید مقصود شما تامین نمیشود مگر با کوتاه آمدن ، کوتاه بیایید.

مطلع عشق ص 90
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای تشکر

زمان جنگ وقتی فرمانده نیروی زمینی بود چند ماه خونه نیومده بود .
یه روز دیدم در میزنن . رفتم پشت در ، دو نفر بودند.
یکیشون گفت: منزل جناب سرهنگ شیرازی همینجاست؟
دلم هری ریخت . گفتم حتما براش اتفاقی افتاده. گفت: جناب سرهنگ براتون پیغام فرستاده. بعد یه پاکتی بهم داد. اومدم تو حیاط و پاکت رو باز کردم. هنوز فکر میکردم خبر شهادتش رو برام اوردن.
باز کردم دیدم یه نامه توش گذاشته با یه انگشتر عقیق.
نوشته بود: برای تشکر از زحمت های تو . همیشه دعات میکنم .
از خوشحالی اشک توی چشمام جمع شد.

شهید علی صیاد شیرازی

خدا میخواست زنده بمانی ص8


-----------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

اگر بخواهید همسرتان به شما آن محبتش محفوظ بماند ، باید رفتار خودتان را محبت بر انگیز کنید.


مطلع عشق ص 71
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
شرایط سخت

به خاطر کار حسین از ارومیه رفتیم سیرجان. شرایط برام خیلی سخت بود.از یه طرف آب و هوا غیر قابل تحمل بود و از طرفی زندگی با صاحب خونه ی بداخلاق. یه روز دیگه طاقتم طاق شد و گفتم:" زندگی تو این شرایط خیلی برام سخت شده".
حسین هم سریع رفت یه خونه با موقعیت بهتر اجاره کرد.
دو ماه از رفتنمون به خونه دوم گذشته بود که فهمیدم اجاره ای که واسه این خونه می ده از حقوق ماهیانه اش بیشتره.
بهش گفتم:" خواهش می کنم بریم یه خونه دیگه.نمی خوام بیشتر از این اذیت بشی".
گفت:" نمی خوام همسری که تموم قوم و خویشش رو ول کرده و به خاطر من به یه زندگی ساده تن داده و از شهر خودش دور شده رو، ناراحت ببینم".

خاطره ای از شهید حسین تاجیک
همسفر شقایق،ص276

--------------------------------------------------------------------------------------------



مقام معظم رهبری:

اگر در جامعه ای خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را برطرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعه ای که اینطور خانواهد ها را داشته باشد به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد.


مطلع عشق،ص23و24
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
رسالت

تازه تو دبیرستان اسم نوشته بودم. وقتی میرفتم کلاس ، زینب رو میسپردم دست مادرم و میرفتم.
یه روز که از کلاس برگشتم دیدم علی داره لباس کثیف زینب رو عوض میکنه و رفتارش مثل همیشه نیست.
شستم خبردار شد که علی به خاطر اینکه زینب رو گذاشتم و رفتم مدرسه ناراحته .
گفت: دلت میاد زینبو تنها بذاری؟
گفتم: توقع داری دست از کارو زندگی بکشم و این بچه رو حلوا حلوا کنم؟
تا دید به هم ریختم و حال خوبی ندارم ، با نرمی و لطافت خاصی گفت: رسالت اصلی تو تربیت زینبه . سعی کن ازش غافل نشی.
آرامش و نرمی کلامش آرومم کرد.

شهید علی بینا
سیره پیامبرانه شهدا ص 112


--------------------------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:
سعی شما این باشد که در تمام دوران زندگی ، به خصوص سالهای اول ، این چهار پنج سال اول با هم سازگاری داشته باشید. این طور نباشد که یکی اندکی ناسازاری نشان داد ان دیگری هم ناسازگاری نشان دهد. نه !
اگر دیدید همسرتان ناسازگاری کرد ، شما سازگاری نشان دهید.

مطلع عشق ص 89
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
وظیفه

تازه از جبهه برگشته بود ولی انگار خستگی براش معنا نداشت ، رسیده و نرسیده رفت سراغ لباسها و شروع کرد به شستن. فردا صبح هم ظرفها رو شست.
مادرم که ازش کاراش ناراحت شده بود خواهش کرد که این کار رو نکنه ، ولی یونس گوشش بدهکار نبود.
میگفت:
خاله جون این کارها وظیفه ی منه ، من که هیچوقت خونه نیستم ، لا اقل این چند روزی که هستم باید به خانومم کمک کنم.

شهید یونس زنگی آبادی
همسفر شقایق ص 31

-------------------------------------------------------------------------------------

مقام معظم رهبری:

وقتی دو نفر کنار هم قرار میگیرند و همسر میشوند، بعضی از وظایف وجود دارد که بین اینها مشترک است. مانند کشیدن بارهای خانواده ، همکاریهای گوناگونی که در راه بردن خانواده موثر است. اینها باید با هم همکاری کنند. این کارها بین زن و مرد مشترک است . حد اکثر این است که تقسیم کار شود.


مطلع عشق ص 79
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهیده فاطمه نیک

احترام زیادی برای شوهرش قائل بود. بدون اجازه او کاری نمی کرد. حتیبرای رفتن به مسجد هم از او اجازه می گرفت.
اگر بیرون خانه کارش طول می کشید و وقت برگشتن شوهرش می شد، سریع بلندمی شد و می گفت: " باید بروم غذایحاجی را حاضر کنم". این را که می گفت دیگر کسی اصرار نمی کرد؛ می دانستند ازحرفش برنمی گردد.
 

eng shimi

عضو جدید
کاربر ممتاز
راوی: همسر شهید باکری

برای عروسی از هیچ کس هیچ هدیه ایی نگرفتیم.فکر کردیم " چرا باید بعضی از وسائل تحمیلی وارد زندگیمان شود؟" تمام وسایل زندگیمان همین بود: دو تا موکت، یک کمد، یک ضبط صوت، چند جلدکتاب، و یک اجاق گاز دو شعله کوچک. با هم قرار گذاشتیم فقط لوازم ضروری مان را بخریم نه بیشتر.
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز


پسر عمه ، دختر دایی بودیم و در جریان انقلاب بیشتر به

دو هم رزم شباهت داشتیم تا فامیل.
زمستان 56 بود که از من خواستگاری کرد و من که آن موقع در سرم
تب وتاب انقلاب بود ،‌خیلی بهم برخورد .
یک سال و چند ماه از این جریان گذشت و در این بین ،‌او بود که

با اصرار و خواندن آیات و روایات ،‌سعی در متقاعد کردنم داشت .
تا اینکه یک بار برای اتمام حجت آمد و گفت :

"معصومه ، خودت میدانی ملاک من
برای انتخاب تو ظاهر و قیلفه نبوده ،
ولی اگر باز فکر میکنی این قضیه
منتفی است بگو که دیگه با اصرارم تو را اذیت نکنم "‌.

نشستم و با خودم خلوت کردم . روایت دیده بودم که اگر

خواستگاری برایتان آمد و با ایمان و خوش اخلاق بود رد کردنش
مفسده به دنبال دارد . هیچ دلیلی برای رد کردنش به ذهنم
نرسید و گفتم راضیم .
.
.

شهید اسماعیل دقایقی
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
جهیزیه

الان نمی توانیم برایش جهیزیه بگیریم باید کمی صبر کنی.

-وجود زنم برای من مهم است نه جهیزیه...
این طور شد که ازدواج کردیم. وقتی هم من را به خانه خودش برد ...اول پیش مادرش رفتو گفت:من این

دختر را فقط بخاطر خودش می خواهم نه جهیزیه اش .دوست ندارم به او بگویی چرا این جوری آمدی؟

یا اینکه چرا جهیزیه نداری؟

به من هم گفت : من تورا فقط بخاطر خودت میخواهم.


شهید داوود عزیز الدین
 

boloorchian67

عضو جدید
کاربر ممتاز
عروسی با نماز جماعت و صلوات

گفت حواستان باشدکه من چه کاره ام؟شاید عقد کردیم من رفتم جبهه برنگشتم

یا جانباز شدم یا اسیر و یا مفقود شما میتوانید با این جیزها کنار بیایید؟
چیزی به او نمی گفتم . سرم را هم بالا نمیاوردم چه برسد به حرف زدن اما ته دلم
همه آن شرایط رو قبول کردم و به خودم قول همراهیبا او را دادم

نه چراغی داشتیم و نه سرو صدایی .

ولیمه عروسی را دادیم و همه شاد بودند.

روز قشنگی بود باران نم نم می بارید و محمد علی بین میهمانها سخنرانی میکرد.
آنجا برای اولین بار حلقه اتصالش با اهل بیت را یافتم.
او در آن عروسی از عروسی حضرت زهرا (س) سخن می گفت.
عروسی زیبایی با نماز جماعت - صلوات و یاد حضرت زهرای اطهر


منبع : داستان زندگی شهید محمد علی خور شاهی
 

Similar threads

بالا