امام حسن عسكری علیه السلام فرموده اند: علامات المومن خمس: صلاه احدی و خمسین و زیاره الاربعین والتختم فی الیمین و تعفیر الجبین والجهر ببسم الله الرحمن الرحیم
علامات مومن پنج چیز است: 51 ركعت نمازگذاردن در هر شب و روز (17 ركعت نماز واجب و 34 ركعت نافله) و زیارت اربعین و انگشتر در دست راست كردن و بر خاك سجده نمودن و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم.(التماس دعا)
در آن شبي كه تو را پا برهنه ميبردند
بهشت عاطفهها بود پرپرت آقا
چه كرد با دل تو كوچه بني هاشم
چه كرد با دل تو داغ مادرت آقا
هنوز غربت و غم ارث خاندان علي است
طناب و كوچه و دست مطهرت آقا
من از حضور شريفت اجازه ميخواهم
كه روضه خوان شوم امشب برابرت آقا
اگر چه حرمتتان را شكستهاند آن شب
نبستهاند ولي دست خواهرت آقا
چه خوب شد كه نشد در مقابل چشمت
كبود ، چهره معصوم دخترت آقا
گل گلوي تو را دشنهاي نبوسيده
و ماهِ نيزه نشينان نشد سرت آقا
به حرمت لب تو، چوب پا نزد آنجا
و داغ نعل نديده است پيكرت آقا
"یوسف رحیمی"
امام جعفر صادق (ع) : خداوند متعال فرموده است : بنده من با چيزي محبوبتر از انجام واجبات به من دوستي نكند .
اصول كافي ، ج 3 ، ص 129
پر از شميم بهشت است منبرت آقا
به بركت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر و شميم محمدي دارد
گلِ دميده ز لبهاي أطهرت آقا
شبيه حضرت خاتم مدينه العلمي
علوم ميچكد از خاك معبرت آقا
چهار هزار حكيم و فقيه و دانشمند
رهين مكتب انديشه گسترت آقا
اشارههاي نگاهت زُراره ميسازد
شنيدني است كرامات محضرت آقا
و ديدهايم به وقت جهاد انديشه
هزار مرتبه ما فتح خيبرت آقا
ببين كه شيعه صبح نگاه تو هستيم
در آسمان هميشه منورت آقا
هنوز شيعه و «قال الامامُ صادق» هست
كنار چشمه جاري ِ كوثرت آقا
سبد سبد گل لاله به باغ دل دارم
به احترام دل داغ پرورت آقا
نبود غير گل آه و غنچه شيون
به باغ بغض گلوگير حنجرت آقا
مگر نه شيعه تو در تنور آتش رفت
چگونه سوخت بهشت معطرت آقا
...
و با نبودن چگونه توانستن بود ؟
و خدا بود و با او عدم بود .
و عدم گوش نداشت .
حرف هایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود ، نمی گوییم .
و حرفهایی است برای نگفتن ...
حرف های خوب و بزرگ و ماورائی همین هایند .
و سرمایه ی هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد ...
خدا برای نگفتن حرف های بسیار داشت .
درونش از آنها سرشار بود .
و عدم چگونه می توانست مخاطب او باشد ؟
و خدا بود و عدم .
جز خدا هیچ نبود .
در نبودن ، نتوانستن بود .
با نبودن نتوان بودن .
سلام
دیدم به دکتر شریعتی علاقه دارید گفتم یه لطفی کنید نظرتونو درمورد این نوشته اش بگید!
هر کسی دوتاست .
و خدا یکی بود .
و یکی چگونه می توانست باشد ؟
هر کسی به اندازه ای که احساسش می کنند ، هست .
و خدا کسی که احساسش کند ، نداشت .
عظمت ها همواره در جستجوی چشمی است که آنرا ببیند .
خوبی ها همواره نگران که آنرا بفهمد .
و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق ورزد .
و قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد .
و غرور در جستجوی غروری است که آنرا بشکند .
و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پراقتدار و مغرور .
اما کسی نداشت ...
و خدا آفریدگار بود .
و چگونه می توانست نیافریند .
زمین را گسترد و آسمانها را برکشید ...
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود .
سیدی مدح تو گویم که تو ممـــــدوح خدائی ********ششمین حجت حق نجل رسول دو سرائی
صادق الوعدی و مصداق صداقت همه جائی ********مخزن علم خـــدا مشعـــل انـــوار هــدائی
حاجی باور می کنی ، از دست طرف گریه ام گرفته ! ببین خداییش من چی میگم اون چی میگه. دقیق می دونم از کجا برداشته و .... اگه اشتباه نکنم یه فروم کرمانشاهی ها هست ، مال اونه متن ، اونجام یکی منبع خواسته ، طرف یه چیزی همینجوری پرونده. کسی هم گیر نداده.
اینجا من ول کن نیستم ! اینم که ماشاللا ! حالمونو اساسی می گیره . یا تو باغ نیس یا نمی خواد باشه. به نظرم از سادگی شه ، شایدم ...