چه می‌کنی باد!
عطرِ مووهاش را جای دیگری بپاش
این خانه،
خودش ویران است!
عطرِ مووهاش را جای دیگری بپاش
این خانه،
خودش ویران است!
رد پای احساس ...
- شروع کننده موضوع MEMOL...
- تاریخ شروع
زندگی یعنی:
بخند هر چند که غمگینی.
ببخش هر چند که مسکینی.
فراموش کن هر چند که دلگیری.
این گونه بودن زیباست هر چند که آسان نیست!
بخند هر چند که غمگینی.
ببخش هر چند که مسکینی.
فراموش کن هر چند که دلگیری.
این گونه بودن زیباست هر چند که آسان نیست!
کویرم کرد...
ابری که دلش جای دیگری گیر بود …
ابری که دلش جای دیگری گیر بود …
عزیزم ما محکومیم.....
محکومیم به تحمل آدمهایی که زندگیمان چه بخواهیم چه نخواهیم میسازند.
اما من میگم بریم یه جایی که هیچکس نباشه!
هیچکس نباشه که حتی اسمتو یادبگیره !
چه برسه به اینکه صدات کنه!
بیا بریم یه جا شبیه جزیره گرچه تو خودت برمودایی!
محکومیم به تحمل آدمهایی که زندگیمان چه بخواهیم چه نخواهیم میسازند.
اما من میگم بریم یه جایی که هیچکس نباشه!
هیچکس نباشه که حتی اسمتو یادبگیره !
چه برسه به اینکه صدات کنه!
بیا بریم یه جا شبیه جزیره گرچه تو خودت برمودایی!
گاهی باید رفت و بعضی چیزها که بردنی ست با خود برد..
مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور...
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند...
رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی...
و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی...
برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند ...
مثل یاد،مثل خاطره ،مثل غرور...
و آنچه ماندنیست را جا گذاشت،مثل یاد،مثل خاطره،مثل لبخند...
رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی،بروی...
و ماندنت رفتنی میشود وقتی که نباید بمانی بمانی...
برو و بگذار چیزی از تو بماند که نبودنت را گرانبها کند ...
[FONT="]زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم[/FONT]
[FONT="]بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم[/FONT]
[FONT="]به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم[/FONT]
[FONT="]ولی از خویش جز گردی به دامانی نمی بینم
[/FONT]
[/FONT]
معنی خوشبختی این است که:
دردنیاکسی هست که بی اعتنا به نتیجه
دوستت دارد...
(خوش بحال هیچکس)
(خوش بحال هیچکس)
معماررررررر باشی
عضو جدید
ازروزی که نامت ملکه ذهنم شداحساس میکنم که جمجمه ام, باشکوه ترین امپراتور دنیاست....!
یه رفیق بودی و صدتا دردسر بودی و اما...
از تو هیچوقت نبریدم ، تورو از خودم می دیدم
پشت سر همه غریبه ، روبروم دیدم فریبه
اما فکر کردم کنارم...
شونه های یک رفیقه
داشتم اشتباه میکردم.
تو رفیق من نبودی ، من تا آخر با تو بودم...
تو از اولم نبودی
داشتم اشتباه می کردم...
که تموم زندگیمو من به دستای تو دادم
حالا اینجا تک و تنها... برگ خشک بی درختی، غرق بادم
نوش جونت اگه بردی
نوش جونت هرچی خوردی
تورو هیچ وقت نشناختم...
نوش جونم اگه باختم.
تو منو ساده گرفتی.
زدی رفتی مفتی مفتی
اما اون روز رو می بینم که به زانوهات می افتی...
تو به زانوهات می افتی...!
از تو هیچوقت نبریدم ، تورو از خودم می دیدم
پشت سر همه غریبه ، روبروم دیدم فریبه
اما فکر کردم کنارم...
شونه های یک رفیقه
داشتم اشتباه میکردم.
تو رفیق من نبودی ، من تا آخر با تو بودم...
تو از اولم نبودی
داشتم اشتباه می کردم...
که تموم زندگیمو من به دستای تو دادم
حالا اینجا تک و تنها... برگ خشک بی درختی، غرق بادم
نوش جونت اگه بردی
نوش جونت هرچی خوردی
تورو هیچ وقت نشناختم...
نوش جونم اگه باختم.
تو منو ساده گرفتی.
زدی رفتی مفتی مفتی
اما اون روز رو می بینم که به زانوهات می افتی...
تو به زانوهات می افتی...!
یه بیماریـــه مادر زادیــــه لاعلاج دارم:
”هر کی رو میبینم فکر میکنم آدمه”…!!
”هر کی رو میبینم فکر میکنم آدمه”…!!
چون سازی خاموش
کنارت نشسته ام
کافی ست مرا بنوازی
دختر ِ شیخ
دختر ِ شیخ
دختر ِ شیخ
دختر ِ شیخ! بهـــار آمده غم جایــز نیست
به دو ابروی ِ کجت اینهمه خم جایز نیست
مهـربان باش و در ِ خانــه به رویــم بگشا
میهمانت شده ام ظلم و ستم جایز نیست
بوسه می چسبد اگــر قوری و منقل باشد
چون لب ِ قند تو بی چایی ِ دم جایز نیست
مادرت کـاش نمی رفت زیارت، دم ِ عید
گریه و نوحه و رفتن به حرم جایز نیست
پس بزن ابر ِ سیاهی که حجابت شده است
بیشتر چهـــره برافروز کـــه کم جایـــز نیست
بیشتر باز کـن آن چاک ِ گریبــان گرچه
هرویین بیشتر از چند گرم جایز نیست
بــه من "استغفرالله" نگـــو دختر ِ خوب !
عربی حرف زدن های ِ عجم جایز نیست
تار ِ مویت بده بنوازم و خود مست برقص
غیر از این موسم ِ نوروزی ِ جم جایز نیست
آسمان رقص و زمین رقص، چه کس گفته حرام؟!
خرده بر حضرت ِ بابای ِ کــرم جایـــز نیست
عشق بی معنـی و تــو سنگدل و من دلسرد
شده است و شده ای و شده ام جایز نیست
هرچــه گفتم بپذیــــر و دل ِ من را نشکن
نه و نه گفتن پشت ِ سر ِ هم جایز نیست
آمدم خاستگاری، غزلـــم مهــــر ِ تو باد
جز جواب "بله" با اهل ِ قلم جایز نیست
به دو ابروی ِ کجت اینهمه خم جایز نیست
مهـربان باش و در ِ خانــه به رویــم بگشا
میهمانت شده ام ظلم و ستم جایز نیست
بوسه می چسبد اگــر قوری و منقل باشد
چون لب ِ قند تو بی چایی ِ دم جایز نیست
مادرت کـاش نمی رفت زیارت، دم ِ عید
گریه و نوحه و رفتن به حرم جایز نیست
پس بزن ابر ِ سیاهی که حجابت شده است
بیشتر چهـــره برافروز کـــه کم جایـــز نیست
بیشتر باز کـن آن چاک ِ گریبــان گرچه
هرویین بیشتر از چند گرم جایز نیست
بــه من "استغفرالله" نگـــو دختر ِ خوب !
عربی حرف زدن های ِ عجم جایز نیست
تار ِ مویت بده بنوازم و خود مست برقص
غیر از این موسم ِ نوروزی ِ جم جایز نیست
آسمان رقص و زمین رقص، چه کس گفته حرام؟!
خرده بر حضرت ِ بابای ِ کــرم جایـــز نیست
عشق بی معنـی و تــو سنگدل و من دلسرد
شده است و شده ای و شده ام جایز نیست
هرچــه گفتم بپذیــــر و دل ِ من را نشکن
نه و نه گفتن پشت ِ سر ِ هم جایز نیست
آمدم خاستگاری، غزلـــم مهــــر ِ تو باد
جز جواب "بله" با اهل ِ قلم جایز نیست
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
| M | *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** | ادبیات | 2235 |