رد پای احساس ...

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
قهوه..
تمام شده رفت... کارم به جایی رسیده که تو را....!!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام قاصدکی را روانه میکنم تا بیاید کنار پنجره ات
تا ارام در گوشت نجوا کند که
دلتنگ توام
برگرد
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
مـَـن و تــو بـــه هــَـمـ پیـــله نمیـــکنیــــمـ

مـَـن و تــو بـــا هــَـمـ پیلــه میـــشــَـویـمـ
بــَـعد اَز آن

بنشینـــَـند و تماشا کــُـنــَـند

پــَـروانــِـگی ِ مــان را
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم
آرامـش می خـواهـد ...

بـه انـدازه ی خوردن ِ یـک فنـجان چـای
کـوتـاه بـاشد ...!!
یـا
به اندازه ی
قـدم زدن روی ِ سنـگفـرش ِ خیـس ِ پـیاده رو
طـولـانـی ..............!

فـرقی نـمی کنـد
فـقط آن لـحظـه را می خـواهـم
آن لـحظـه
کـه تـمام سلـول های بدنم
آرام مـی گـیرنــــد..
 

masoud_2000

کاربر بیش فعال
آمدم ای شاه ، پناهم بده ........... خط امانی ز گناهم بده

ای حَرمَت ملجأ در ماندگان .........دور مران از در و ، راهم بده

ای گل بی خار گلستان عشق .......قرب مکانی چو گیاهم بده

لایق وصل تو که من نیستم ........اِذن به یک لحظه نگاهم بده

ای که حَریمت به مَثَل کهرباست ........شوق وسبک خیزی کاهم بده

تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع .........گرمی جان سوز به آهم بده

لشگرشیطان به کمین من است .........بی کسم ای، شاه پناهم بده

از صف مژگان نگهی کن به من ...........با نظری ، یار و سپاهم بده

در شب اول که به قبرم نهند ...........نور بدان شام سیاهم بده

ای که عطا بخش همه عالمی .........جمله ی حاجات مرا هم بده

............
تکه ای از بهشت از استاد کریمخانی
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیوانه نیستم فقط کمی تنهایم

همین

چرا نگاه میکنی

تنها ندیده ای
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها گــــــــــرگها نیستند کــــــــه لـــــــباس مــــــیش مــــــی پوشند

گــــــــــــاهی پـــــــــــرستوها هـــــــــم لـــــــــــــــــــــــباس

مـــــــــــــــرغ عشـــــــــــــق برتــــــــــــن می کنند..

عاشـــــق بشـــــی کــــــوچ میکنند
 

Sahar Bavaghar

عضو جدید
خواب می بینم
که دنیا مال من است !!!
بیدار می شوم و
*او*
تعبیرش میکند
با
مهربانیش....
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
این روزها

دلم اصرار دارد فریاد بزند!
اما من جلوی دهانش را میگیرم
وقتی میدانم کسی تمایلی به شنیدن صدایش ندارد!


این روزها
من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام !

تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود
 

imah

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق تو
شوخي زيبايي بود که خداوند با قلب من کرد !
زيبا بود
امّا
... شوخي بود !
... ... حالا . . .
تو بي تقصيري !
خداي تو هم بي تقصير است !
من تاوان اشتباه خود را پس ميدهم . . . !
تمام اين تنهايي
تاوان « جدّي گرفتن آن شوخي » است
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
در شهری که بوی عید نیست …
چه فایده …
جوانه ی درختان …
نور خورشید …
لباس نو …
من تنها با تو عید را می خواستم …
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یادم نیست
طلوع اوّلین گل سرخ بود
یا غروب آخرین نرگس زرد ؟!
که پروانه ها

تو را در من سرودند


یادم نیست
اوّلین شعرم را برای تو
که باران کجا می خواند
و پنجره ها فهمیدند


یادم نیست
کدام شب بو
از خواب عطر تو پرید
که سیب ها دانستند


یادم نیست
با جنون کدامین بید
نیمکت ها را برای تو چیدند


یادم نیست
من تو را کی دیده ام
در ملاقات های شکسته
که من همیشه بوده ام
و تو همیشه نیامدی


یادم نیست
ای عشق ناشناس
کدام گریه تو را
رو به روی من نشاند
که دست هیچ خیالی
جرأت نمی کند
ازگونه های عاشقم
تو را پاک کند
و می اندیشم
از کِی تو را خواسته ام ؟!
و من یادم نیست !

 

HaQiQaT

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﻣﺜﻞ " ﻣﺎﺳﻮﻟﻪ" ﺍﻧﺪ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ . ﺳﻘﻒ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﯾﮑﯽ ﻣﺜﻠﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺣﯿﺎﻁ
ﺁﺩﻡ ﺑﺎﻻﯾﯽ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
داشتن ات ...

مثـل نــم نــم ِ باران ِ جاده شُمال

مثــل ِ مستــی ِ بــعد ار اولــین پـیکـــ های ِ شــَـراب

مــثـل ِ خــواب بعدازظُهــر ...

مـثل ِ بــوســه های ِ تُند تُند و یواشکــی ..

مثل ِ آهنگــ های قدیمی ...

مثل ِ دیالو گـــ های فیلم ِ شب ِ یلــدا ...

و مثل ِ برگــشتن آدمــی که سالها مُنتظرش بودی ...

آی می چسبد ...

آی می چسبد ...
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز امشب از خیال تو غوغاست در دلم

آشوب عشق آن قد و بالاست در دلم



خوابم شکست و مردم چشمم به خون نشست

تا فتنه ی خیال تو برخاست در دلم



خاموشی لبم نه ز بی دردی و رضاست

از چشم من ببین که چو غوغاست در دلم
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
نسبت به تو حس کور میلی دارم*
*دور بر خود هزارتا لیلی دارم*
*من ناز نمی خرم، شما هم نفروش*
*چون عاشق کشته مرده خیلی دار
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در میان هر لحظه ام تو حضور داری
و هر بار تو را با تمام وجود صدا میزنم
تا اغوشت را به روی اغوشم باز کنی
و مرا سخت در اغوش پر مهرت بگیری
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


ســُﮩــرآبْ . .!
بـارآלּ چـِشمْ هـآیمـــ رآ شــُستْ ؛
بـِﮧ قــَدرے کـِْﮧ جـُـــز او . . .
دیـگــَر چـیـــــــــــزےْ رآ نــَدیـدَمْـــ ...

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


شنیــده ام

مــوی بلند زنــان عاشــق را زیباتــر می کند

برای همیـن است

که موهایــم را کوتــاه کرده ام

این وصـله ها

به آغـوش تنهـــای من نـمــی چسبد..
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]عبور می کنم هر شب ...[/FONT]



[FONT=courier new, courier, mono]از کنار نیمکت های خالیه پارک ...[/FONT]



[FONT=courier new, courier, mono]طوری که انگار کسی درنیمکت های اخرین ...[/FONT]



[FONT=courier new, courier, mono]انتظار مرا می کشد ...[/FONT]



[FONT=courier new, courier, mono]و به انجا که میرسم بغض گلویم[/FONT]



[FONT=courier new, courier, mono]را می گیرد و باید وانمود کنم[/FONT]



[FONT=courier new, courier, mono]که باز هم دیر رسیده ام ...[/FONT]


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


بــه راســتــی..

پــایــانــی از ایــن تـــراژدیــکــــ تـر …

تـو راهـتـــ را بــگــیـری و بــروی..

مــن راهـــم را بگـیـرم و بــروم..

آنـچــنــان کــه حــتــی چــیــزی بــاقــی نــمـانـد..

برای عـبــرتــــ دیگران..
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
آغــوشت بوے تَلخ کہ هیچ , بوے غرور میدهد !
و چہ لذّت بخش است کہ ریہ هایَم از عطر مَردانگے ات پُر شود . . . !
♥♡♥♡♥♡
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
بــــرای ِ هــر کـس کـه رفــتـنی سـت ،
فــــقـط بــــایــــد ..
کنــــار ایــستــاد ..
و ..
راه بـــــاز کـــــرد !
بــه هـمـیـن ســـادگــــی !


 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
برایِ هر اتفاقی‌..
می‌توان پاسخی یافت..
جز برایِ رفتن‌های نابهنگام..
شاید رفتن ، خود پاسخِ یک اتفاق است..
هیچکس نمیداند..
جز آنکه رفته است…
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عزیز میگه مردها هر قدر هم که بزرگ و باسواد و پول دار بشن، باز هم مثل بچه ها هستند. زود قهر میکنن، زود پشیمون می شن و زود آشتی می کنن.
ممکنه جلو زن ها چیزی نگن اما تنها که شدند شروع می کنن به بغض کردن.
می گه به همین خاطره که کسی گریه ی مردها رو نمیبینه.
عزیز میگه زن ها هر قدر هم که کوچیک باشن اما مادرند، پناه مردها هستند. حتی دختر کوچولوها پناه باباهاشون هستند .


 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا