نمیدانم به کدامین محکمه شکایت برم؟
خودم را سرزنش کنم یا سرنوشت را؟
که مرا بر سر راه تو قرار داد تا
کودکانه با تو همقدم شوم...
بی آنکه بدانم انتهای راه دو راهیست
که بیرحمانه مرا از تو جدا خواهد کرد!
اینک، به شمارش افتاده نفسهایم
در هوایی که نفسهای تو نیست...
بسان جان کندن شده گذر ایام...
مثال دوزخ است دنیا برایم...!
کاش کمی به روزگار سفارش کنی
که بی تو، با من مهربانتر باشد
و شبهای نبودنت کوتاهتر...
خودم را سرزنش کنم یا سرنوشت را؟
که مرا بر سر راه تو قرار داد تا
کودکانه با تو همقدم شوم...
بی آنکه بدانم انتهای راه دو راهیست
که بیرحمانه مرا از تو جدا خواهد کرد!
اینک، به شمارش افتاده نفسهایم
در هوایی که نفسهای تو نیست...
بسان جان کندن شده گذر ایام...
مثال دوزخ است دنیا برایم...!
کاش کمی به روزگار سفارش کنی
که بی تو، با من مهربانتر باشد
و شبهای نبودنت کوتاهتر...