دل نامه یا نامه دل

[mitra*]

کاش دلتنگ شقايق ها شويم
به نگاه سرخ عاشقشان عادت کنيم
کاش شب وقتي که تنها مي شويم با خداي ياس ها خلوت کنيم
کاش گاهي در مسير زندگي باري از دوش نگاهي کم کنيم
فاصله هاي خويش را با خطوط دوستي مبهم کنيم
کاش با چشمانمان عهدي کنيم وقتي از اينجا به دريا مي رويم
جاي بازي با صداي موج ها درد هاي آبيش را بشنويم
کاش مثل آب مثل چشمه سار گونه نيلوفري را تر کنيم
ما همه روزي از اينجا مي رويم کاش اين پرواز را باور کنيم

 

[mitra*]

دعا ميکنم که هيچگاه چشم هاي زيباي تو را
در انحصار قطره هاي اشک نبينم
و تو برايم دعا کن ابر چشم هايم هميبشه براي تو ببارد
دعا ميکنم که لبانت را فقط در غنچه هاي لبخند ببينم
و تو برايم دعا کن که هرگز بي تو نخندم
دعا ميکنم دستانت که وسعت آسمان و پاکي دريا و بوي بهار را دارد
هميشه از حرارت عشق گرم باشد
و تو برايم دعا کن دستهايم را هيچگاه در دستي به جز دست تو گره ندهم
من برايت دعا ميکنم که گلهاي وجود نازنينت هيچگاه پزمرده نشوند...

 

[mitra*]

خسته ام خدا!

خيلي خسته...!

خيلي تنها...!

کجايي؟!چرا اين بار صدام نميکني؟ مثه دفعه ها ي قبل...!

چرا آرومم نميکني؟!

چرا جواب سوالامو نميدي؟!

اين جزاي کدوم گناهمه؟ کدوم گناهو کردم که سزاش اينه؟!

 

[سروش7]

در حضور خارها هم میشود یک یاس بود ...

در هیاهوی مترسکها پر از احساس بود

می شود وقتی برای دیدن پروانه ها ...

شیشه های مات یک متروکه را الماس بود

نسیم ساقه ها ی هرز این بیشه ها را داس بود ...

کاش می شد حرفی از کاش می شد هم نبود...

هر چه بود احساس بود و عشق بود و یاس بود ! ! !

 

[seabride]

باز هم بارون
این اتفاق ناگهان خوشایند
و باز هم من
و پنجره ای که چشم ازش بر نمی دارم
و باز هم خاطراتی
که یک لحظه از ذهنم دور نمی شن

 

[mitra*]

ببار ای ابر بارونی ببار بر حال زارم
که از تقدیر تلخم بی قراره بی قرارم
نشستم تا که برگرده زمونه ئ خوشی ها
نیومد بیشتر شد روزگار ناخوشی ها

 

[mitra*]

تبعیدی قلب زمینم دور از تو نابودم گلم
من بی تو درگیرم، خدا
از بودنم سیرم، خدا
جون میدم اینجا نم نمک
هر لحظه میمیرم، خدا
من بی تو درگیرم
هر لحظه میمیرم.​

 

[mitra*]

ببار ای ابر بارونی که از دنیا بریدم
که از این نامهربونی ها به انتها رسیدم

 

[سروش7]

دلــم مـی خواهد بروم یك گوشه بنشینم پشتم را بكنم به دنیــا پاهایم را بغـل كنم و بلند بلند بگویم : من دیگر بــازی نمی كنم خستــه ام . .

 

[venous_20]

میدانم نمی شود معنا کرد ...


زندگی زیباست اگرچه سخت است

جاده ای است هموار اگرچه پرپیچ و خم است

دفتری است کوچک اگرچه پر معناست

آسمانی است آبی اگرچه گاهی بارانی

خاطراتش زیباست اگرچه پر معماست

و

در آخر ...

دریایی است طوفانی که ساحلش آرام و قرار ندارد.

 

[venous_20]

ردهای من
جامه نیستند
تا ز تن درآورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته سخن در آورم
نعره نیستند
تاز نای جان برآورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است

 

[الهام مجهول]

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااصدام کن دارم خفه میشمم

 

[seabride]

کاش شانه ای برای پناه اشکهایم داشتم تا مروارید های عشق و

دلتنگی ام

اینگونه غریبانه و تنها برزمین نمی افتادند....

 

[mahsa.mahsa]

خاطرم نیست که تو از بارانی .یا که از نسل نسیم.هرچه هستی گذرا نیست .هوایت بویت.فقط اهسته بگو با دلم میمانی؟

 

[seabride]

خدایا حواست هست؟
.
.
.
.
صدای هق هق گریه هایم از گلویی می آید که تو از رگش به من نزدیک تری !

 

[سروش7]

من گر عاشق ترینم

باتواینم

گردرنگاه تو بهترینم

باتو اینم

من اگر روزی نبینم

اون نگاه نافذت را

گر نباشم تا ببینم سازشت را

من بی تو کمترینم

با تو ،آری...

با تو ای مهربانترینم

با تو آرامش میگیرم

من فقط با تو اینم

 

[روحبخش]

عوض کردم
روزهای روشنم را
با چشمهای سیاهش

 

[seabride]

قصه آدم، قصه هزار راه است و یک نشانی. قصه جست وجو. قصه از هر کجا تا او.

قصه آدم، قصه پیله است و پروانه، قصه تنیدن و پاره کردن. قصه به درآمدن، قصه پرواز...


... من اما هنوز اول قصه ام؛ قصه همان دلی که روی اولین پله مانده است، دلی که از بالا بلندی واهمه دارد، از افتادن.
پایین پای نردبانت چقدر دل افتاده است!
دست دلم را می گیری؟ مواظبی که نیفتد؟


من هنوز اول قصه ام؛ قصه هزار راه و یک نشانی.
نشانی ات را اما گم کرده ام. باد وزید و نشانی ات را برد.
نشانی ات را دوباره به من می دهی؟ با یک چراغ و یک ستاره قطبی؟


من هنوز اول قصه ام. قصه پیله و پروانه، کسی پیله بافتن را یادم نداده است. به من می گویی پیله ام را چطوری ببافم؟
پروانگی را یادم می دهی؟
دو بال ناتمام و یک آسمان...
من هنوز اول قصه ام. قصه...

 

[MAHDI.VALVE]

قسم به ماهی های قرمزی که در غریبترین تنگها زندگی می کنند ,به گلهای آفتاب گردان که همیشه دلتنگ نورند...
دلم برای نگاه تو تنگ شده به کبوتران قسم , به بادبادکهایی که ناگهان در سینه آسمان گم میشوند, دلم کودکانه برایت پر می زند...

 

[MAHDI.VALVE]

گر حال تو همچون من آشفته خراب است
گر خواهش دلهای من و تو بی حساب است
ای وای به حال هر دوی ما
ای وای به حال هر دوی ما

 

[Taghdir]

[h=6]هر وقت خواستی عاشق بشی به این فکر کن
که از اولین چیزی که باید به خاطر معشوقت بگذری خودتی
پس اگه جنبه ش رو نداری بیخیال عاشقی شو.......[/h]

 

[Taghdir]

[h=6]التماس مال دیروز بود...
مال وقتی که بچه بودیم
امروز...
... ...
می خواهی بری؟
خوب برو......
خداحافظ.[/h]

 

[Taghdir]

[h=6]دوست عزیز تو رو خدا در مشکلات طبیب حمایت گر باش

نه قاضی ملامت گر......![/h]

 

[seabride]

شجاعت مـے خواهد
وفادار احساسـے باشـے
كــ ِ میدانـے
شكست مـے دهد
روزے نفس ـهاے دلت را

 

[سروش7]

خدا را خوش نمی اید

گناهم را نمیدانم،
تقاصم را سبکتر کن،
مرا این گونه آزردن،
خدا را خوش نمی‌آید،
مرا از غم رهایم کن،
جوابی ده مرا یارا
که این سان بودن و مردن،
خدا را خوش نمی‌آید،
بگو جانا گناهم چیست که اینگونه سزاوارم؟
که هر شب خون دل خوردن خدا را خوش نمی‌آید،
دلی پر درد و آه دارم،
غرور من بها دارد!
که آن را زیر پا بردن خدا را خوش نمی‌آید...

 

[seabride]

اگر می شود دستم را بگير !
دارم به يادت ...
می افتــــــــــــــــــــم ...!!!

 

[sara23]

[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هفت شهر عشق


شهر اول : نگاه و دلربایی


شهر دوم : دیدار و آشنایی


شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی


شهر چهارم : بهانه، فکر ،جدایی


شهر پنجم : بی وفایی و بی خیالی


شهر ششم : دوری و بی اعتنایی


شهر هفتم : اشک،آه،تنهایی [/FONT]

 

[سروش7]

دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی


گلهای باغ می آورد

دستهای سپیدش را به آب می بخشید و شعرهای خوشی


چون پرنده ها می خواند....


تقدیم به کسی که نمی داند چقدر دوستش دارم....

 

[MAHDI.VALVE]

ببین چند تا بهار اومد و از تو خبری نیست
ببین چه کرده غم با من و از تو اثری نیست

 

[تبسم44]

بیقرارتوام و دردل تنگم گله هاست.......

بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست....

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده درآب.......

دردلم هستیو بین من و تو فاصله هاست......